به گزارش می متالز، صنعت ریختهگری ایران به خصوص در حوزه چدن، به دلیل افزایش قیمت ارز و کاهش ارزش پول ملی، قابلیت مناسبی را برای تولید و صادرات پیدا کرده است؛ در عین حال عدهای از تولیدکنندگان قطعات چدنی، معتقد هستند که اگرچه کاهش واردات قطعات، این فرصت را به تولیدکنندگان داده است تا سهمی از بازار داخلی را در اختیار بگیرند ولی به همان نسبت، افزایش قیمت مواد اولیه و ملزومات این صنعت و کمبود نقدینگی، قدرت تولید را به خصوص در مورد شرکتهای کوچک و متوسط کاهش داده و آنها را برای ادامه فعالیت دچار مشکل کرده است. با توجه به اهمیت این موضوع و آگاهی از وضعیت صنعت ریختهگری در ایران و جهان، با عبدالرحمان ارشدی مدیرعامل شرکت ریختهگری تراکتورسازی ایران گفتگویی انجام دادیم که در ادامه می خوانید:
ببینید، طبق آمار منتشر شده جهانی در سال ۲۰۱۸ میلادی، در این سال حدود ۱۱۳ میلیون تن قطعه در دنیا تولید شده است که این میزان تولید، نسبت به سال پیش از آن، حدود ۶ درصد رشد داشته و از این میزان تولید، حدود ۴۷ تا ۵۰ میلیون تن آن مربوط به تولیدات کشور چین و بقیه آن، مربوط به سایر کشورها است. این آمارها همچنین نشان میدهد که از میزان تولیدات ریختهگری ۷۰ درصد مربوط به چدن و ۳۰ درصد مربوط به فولاد و سایر فلزات است.
در کشور ما ظرفیت منصوبه ریختهگری بر اساس واحدهای ثبت شده، چیزی در حدود یک میلیون تن است که البته تولید واقعی و ظرفیت عملی در این مورد، ۵۰ درصد این مقدار یعنی حدود ۵۰۰ هزار تن قطعه ریختهگری شده است. میزان تولیدات ریختهگری در کشور ما وابستگی مستقیمی به فعالیت صنعت خودرو دارد و با توجه به اینکه این صنعت، تقاضامحور است، وقتی صنایع خودروسازی کشور فعالتر هستند، میزان تولید قطعات ریختهگری نیز افزایش پیدا میکند و صنعت ریختهگری به تبع آن، شکوفاتر میشود.
به طور قطع در کشور ما مهمترین مصرفکننده قطعات ریختهگری، صنایع خودروسازی هستند ولی وضعیت این صنعت در ایران در مقایسه با سایر کشورها تفاوتهایی نیز دارد. در واقع، در دنیا از میزان تولید قطعات ریختهگری، تنها حدود ۳۰ درصد جذب صنعت خودرو شده و ۷۰ درصد جذب صنایع دیگر میشود ولی این میزان در کشور ما دقیقا برعکس است و ۷۰ درصد تولیدات این صنعت، به قطعات خودرو اختصاص دارد که دلیل اصلی این تفاوت، سطح تکنولوژی و گسترش صنایع دیگر در کشورهای مختلف است. در دنیا علاوه بر صنعت خودروسازی، صنایع دیگری مثل صنایع نفت و گاز دارای گستردگی فراوانی هستند و این قابلیت را دارند که موجب رونق صنایعی مثل ریختهگری شوند.
طبیعتا با توجه به اینکه صنعت خودرو در کشور ما از سال گذشته و سال قبلتر از آن وارد مرحله رکود شده و کاهش تولید داشته است، تقاضای بازار و نیاز آن نیز کاهش پیدا کرده است. تاثیر این کاهش به نحوی بوده است که مثلا در مورد قطعاتی که ما برای این صنعت با تیراژ ۱۲۰هزار تولید میکردیم، در حال حاضر میزان تولید به یکسوم کاهش پیدا کرده است. در بهترین سالها که حدود دو میلیون دستگاه خودرو در کشور تولید میشد، سهم ایران از بازار ۱۰۰ میلیون دستگاهی خودروی دنیا، حدود ۲ درصد بود ولی این میزان در سالهای اخیر با توجه به کاهش تولید خودرو در کشور، به زیر یک درصد کاهش یافته است.
حقیقت این است که در حال حاضر شرکتهای کمتری در این حوزه در کشور وجود دارند که قابلیت صادرات داشته باشند و به همین دلیل کل صادرات ما زیر ۲۰ هزار تن تخمین زده میشود که از این میزان، ۴۰ درصد کل صادرات قطعات خودرو مربوط به بنگاه ما است. شرکت ریختهگری تراکتورسازی ایران که به دلیل توفیق در امر صادرات، به تازگی به عنوان صادرکننده نمونه ملی نیز در این حوزه انتخاب شد، در حال حاضر مقادیری در حدود ۳۰ تا ۳۴ درصد درآمد حاصل از فروش خود را از طریق صادرات به دست میآورد.
شرایط افزایش قیمت و نیز کاهش دسترسی به مواد اولیه، مشکلی است که برای همه شرکتهای ریختهگری وجود دارد. حقیقت این است که این صنعت از نظر تامین مواد اولیه به رونق صنایع دیگر وابسته است. وقتی صنایع خودروسازی در کشور فعال میشوند، در کنار تولیدات خود، ضایعات و قراضهای نیز تولید میکنند که این ضایعات به عنوان مواد اولیه به مصرف صنایع ریختهگری میرسد.
بنابراین در حال حاضر کاهش تولیدات این صنایع، باعث کاهش میزان قراضه و افزایش قیمت مواد اولیه مورد نیاز ما شده است. از طرف دیگر وقتی صادرات فولاد دچار مشکل است و تولید کاهش مییابد، باعث افزایش قیمت قراضه و بروز مشکلاتی در تامین آن میشود. ما در حال حاضر، قراضه مورد نیاز خود را با چهار برابر قیمت سال ۱۳۹۶ خریداری میکنیم و این موضوع علاوه بر اینکه کاهش حاشیه سود تولیدکننده را به دنبال دارد، باعث افزایش قیمت تمام شده محصولات تولیدی ما نیز میشود.
افزایش قیمتها تاثیر خود را در همه صنایع میگذارد اما مهمترین دلیلی که تاثیرات منفی این اتفاق در صنایع ریختهگری زودتر مشاهده میشود، این است که معمولا خرید مواد اولیهای که توسط شرکتهای ریختهگری انجام میشود، به صورت نقدی است و در مقابل، فروش آنها به صورت شرایطی و اقساطی انجام میشود؛ بنابراین این واحدها جزو واحدهای آسیب دیده این رکود تورمی محسوب میشوند. شاید اینطور بتوان گفت که این متقاضیان بزرگ یعنی شرکتهای خودروسازی هستند که واحدهای کوچک تولیدی قطعات را دچار مشکلات مالی میکنند. این شرکتها با اینکه محصول تولیدی خود را پیشفروش میکنند اما در پرداخت هزینه قطعاتی که خریداری کردهاند ۱۲۰ تا ۲۰۰ روز و در برخی موارد حتی بیشتر رسوب مطالبات تامینکنندگان دارند که این موضوع باعث تضعیف قطعهسازان میشود.
از طرف دیگر چون اقلام مورد نیاز صنایع ریختهگری با افزایش قیمت مواجه بوده است، طبیعتا نقدینگی بیشتری نیز برای تامین دوباره مواد اولیه مورد نیاز است و این در شرایطی است که قیمت فروش قطعات نیز متناسب با این افزایش قیمت، افزایش یافته باشد که البته معمولا این طور نیست و آهنگ رشد قیمت مواد اولیه بیش از آهنگ رشد قیمت فروش محصول بوده است. ما امیدوار هستیم سال آینده با توجه به تناسب نرخ تورم و افزایش رونق، بتوانیم بخشی از این رکود را جبران کنیم.
راههای مختلفی برای این کار وجود دارد ولی سادهترین و نزدیکترین گزینه برای رونق صنعت ریختهگری کشور این است که دولت با حمایت از متقاضیان بزرگ مثل خودروسازان، کمک کند تا پرداختها در این حوزه به موقع صورت گیرد تا نقدینگی تولیدکنندگان قطعات برای ادامه فعالیت مهیا شود؛ اما روشهای حمایتی دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که یکی از مهمترین آنها میتواند تشویق و تسهیل در حوزه صادرات باشد و شرکتهایی که زمینه صادرات دارند، بتوانند محصول خود را صادر کنند زیرا با توجه به نوسانات قیمت ارز، ورود به بحث صادرات برای این شرکتها سودآور خواهد بود.
شرکت ریختهگری تراکتورسازی ایران نیز که امروز به عنوان یکی از صادرکنندگان بزرگ قطعات کشور شناخته میشود، در این سالها به مدد حضور موفق در حوزه صادرات توانسته است به فعالیت خود ادامه بدهد وگرنه اگر قرار بود ما نیز به امید مشتریان داخلی بمانیم، با این تقاضاهای متغیر و عدم پرداختها، شرکت ما هم مثل شرکتهای دیگر دچار مشکلات جدی برای ادامه فعالیت میشد. مهمترین اقدامی که دولت میتواند در این زمینه انجام دهد، این است که به شکل جدی از صادرات حمایت کند و در کنار آن بازپرداخت بدهیهای شرکتهای دولتی به قطعهسازان را پیگیری و تسهیل کند.
ببینید اعمال تحریمها بر ضد کشور، در خصوص صنعت ریختهگری میتواند مانند یک تیغ دو لبه عمل کند و استفاده مثبت از این موقعیت به وجود آمده، شرایط و ویژگیهای خاص خود را دارد. یعنی اگرچه افت ارزش پول ملی یا به عبارتی افزایش قیمت ارز، باعث رونق گرفتن صادرات و از رونق افتادن واردات میشود و حتی برخی کشورها گاهی عمدا تلاش میکنند تا ارزش پول ملی خود را پایین نگه دارند تا بتوانند بازار صادرات را به دست آورند ولی این موضوع در شرایطی قابل اجرا است که بنگاههای اقتصادی مورد نظر –شرکتهای ریختهگری- آمادگی و شرایط ورود به عرصه صادرات را داشته باشند.
صنعتگرانی میتوانند از این شرایط نهایت بهره را ببرند و از این فرصت ایجاد شده استفاده کنند که اولا به لحاظ عملی توانایی صادرات را داشته و این قابلیت را در محصولات تولیدی خود ایجاد کرده باشند و ثانیا نیازهای وارداتی خود را داخلیسازی کرده و از قبل تمهیداتی برای این کار اندیشیده باشند.
در واقع، در این شرایط تولیدکنندگانی موفق خواهند بود که بتوانند مواد اولیه را به شکل حداکثری از منابع داخلی تامین کنند و از فرصت ورود به بازارهای خارجی نیز به نحو مطلوب بهره ببرند. تحریمها و افزایش قیمت ارز باعث شدهاند که محصول تولیدی کشور ما در دنیا علاوه بر اینکه از نظر کیفیتی و ارسال به موقع دارای مزیت باشند، مزیت قیمتی را نیز به خود اختصاص دهند اما اگر تولیدکنندهای قابلیت صادرات نداشته باشد و برای ادامه فعالیت خود با چالشهای متفاوت دست و پنجه نرم کند، نمیتوان در شرایط تحریم نیز از او انتظار سودآوری داشت.
قاعدتا ظرفیت تولید ما بر اساس میزان و نوع تقاضا شکل میگیرد که با توجه به امکانات موجود تا ۸۰ هزار تن نیز قابلیت تولید داریم اما حقیقت این است که ما به تناژ محور بودن چندان علاقهای نداریم و ترجیح میدهیم که در این حوزه سفارشهای ارزشمند را بپذیریم که با تناژ محدود بتوانیم حاشیه سود مطلوبی را ایجاد کنیم. ما تناژ قطعات تولیدی شرکت خود را در کنار سبد تولید باارزش و بازارهای پایدار در نظر میگیریم و با در نظر گرفتن این موارد، معمولا با تولید جاری حدود ۵۰ هزار تن به فعالیت مشغول هستیم.
شرکت ریختهگری تراکتورسازی ایران از نظر تنوع محصولات تولیدی، علاوه بر اینکه در ایران مقام اول را دارد، در بازارهای بینالمللی نیز به شکل مطلوب عمل کرده و جزو رتبههای تک رقمی در این زمینه است. ما همه نوع قطعه از وزن ۳۰۰ گرم تا ۳۰۰ کیلوگرم را در سبد تولید خود داریم که همه این محصولات از فیلتر توجیهپذیری تولید عبور کردهاند که این توجیهپذیری ممکن است در تیراژ مناسب، سود مناسب و استمرار سفارش باشد. در حال حاضر، از نظر حجمی نزدیک به ۲۵ درصد از تولیدات ما به صادرات اختصاص یافته است که این حجم از تولیدات، بین ۳۰ تا ۳۴ درصد از سودآوری شرکت را به همراه داشته است.
شرکت ما از ابتدای شروع به فعالیت تا به امروز به عنوان یک واحد چدنریز و تولیدکننده قطعات چدنی شناخته میشود و در شرایط فعلی نیازی برای ورود به بحث ریختهگری فولاد وجود ندارد. البته این امکان و قابلیت برای تولید ریختههای فولادی در شرکت ما وجود دارد ولی ما از این قابلیت فقط برای مصارف داخلی شرکت استفاده میکنیم.
بدون تردید در حال حاضر بزرگترین مشکل ما در صنعت ریختهگری کشور، مربوط به نقدینگی واحدهای تولیدی است که چالشهای جدی و بزرگی را برای تولیدکنندگان ما ایجاد کرده است. طبق بررسیهای انجام شده نقدینگی موجود در جامعه حدود دو میلیون میلیارد تومان است ولی ۷۰ درصد از این نقدینگی سود سپردههای بانکی است و نمیتواند حمایت از تولید را شکل بدهد زیرا پول به جای حرکت در مسیر تولید، تبدیل به سپرده میشوند تا سپردهگذار بتواند ۱۵ درصد بهره بگیرند. بر اساس همین بررسیها، در هر ساعت ۴۹ میلیارد تومان به نقدینگی کشور اضافه میشود و این در حالی است که واحدهای تولیدی برای تامین نقدینگی دچار مشکل هستند.
ببینید آنچه با توجه به موقعیت کنونی به نظر میرسد این است که باید سیاستی توسط نهادهای بالادستی اندیشیده شود که نقدینگی موجود در کشور به سمت تولید هدایت شود نه اینکه به عنوان سرمایهای راکد در اختیار بانکها قرار گیرد. حل این مشکل نیاز به یک راهکار عملی و قابل اجرا دارد و گرنه با شعار چیزی درست نمیشود. سیاستهای کشورهای موفق در این زمینه نشان میدهد که بازار کشور باید از قاعده عرضه و تقاضا تبعیت کند و هر گونه دخل و تصرف اجباری و دستوری، اقتصاد را دچار مشکل میکند. نتیجه اعمال قیمتهای دستوری در این حوزه و نمونه آن را در مواردی مثل خرید و فروش مواد اولیه، بدون تولید و فقط برای کسب سود بیشتر میبینیم. در این موارد استفاده از رانت ایجاد میشود، در حالی که اگر هم قرار باشد رانتی بدهند باید آن را به تولیدکننده واقعی اختصاص بدهند که تولیدکننده برای تولید تشویق شود و در پی آن، اشتغال، تولید و سودآوری برای کشور ایجاد شود.
وقتی صنعت چدن را طی ۵۰ سال گذشته مرور میکنیم، میبینیم که این صنعت در این مدت همواره در حال گسترش بوده است و در بسیاری موارد مشاهد میکنیم که با توجه به قابلیتهای ساختاری، چدن جایگزین فولاد شده است در حالی که نمونه برعکس آن را در این صنعت نمیبینیم. مثلا میللنگ که قطعه فورج فولادی است را به صورت ریخته چدنی تولید کردیم و جایگزین نمونه فولادی کردهایم. ویژگیهای موجود در قطعات چدنی، هنوز جایگزینی ندارد و به نظر نمیرسد که به این زودیها هم جایگزینی برای آن وجود داشته باشد. بنابراین میتوان پیشبینی کرد که این صنعت در سالهای آینده نیز همچنان با پیشرفت و توسعه همراه خواهد بود و به نظر نمیرسد که نگرانی خاصی در مورد رکود بازار آن وجود داشته باشد.