شرکت زغال سنگ نگین طبس از لحاظ ظرفیت تولید، چهارمین تولیدکننده زغالسنگ خام در کشور محسوب میشود و ظرفیت تولید آن حدود 260 هزار تن در سال است. این شرکت در بورس اوراق بهادار تهران سالها است که حضور دارد و میان فعالان صنعت با نام «طبس» شناخته میشود. شرکت ما حدود 9 درصد از تولید زغالسنگ خام ککشو کشور را بر عهده دارد و بیش از 20 سال است که در این عرصه فعالیت میکند.
شرکت زغال سنگ نگین طبس یکی از شرکتهای زیرگروه شرکت تکادو است و در این گروه چند شرکت تولیدکننده زغالسنگ فعالیت میکنند که یکی از آنها به نام شرکت فرآوری زغال سنگ پروده طبس تولید کنسانتره زغالسنگ را برعهده دارد و بخشی از محصول ما به این شرکت اختصاص مییابد.
خوشبختانه در سال گذشته و سال جاری توانستیم به میزان تولید و فروش خوبی دست یابیم. به طوری که در 11 ماه ابتدای سال گذشته 220 هزار تن زغالسنگ خام در شرکت تولید شد که توانستیم 219 هزار تن از آن را به فروش برسانیم. میزان تولید شرکت در سال جاری نیز تا پایان بهمن ماه، ، 215 هزار تن و فروش نیز اندکی بیش از 220 هزار تن بود. درآمد 11 ماه سال قبل، حدود 440 میلیارد ریال بود که در سال جاری با افزایش 78 درصدی مواجه شد و به بیش از 784 میلیارد ریال رسید. به این ترتیب، شرکت زغال سنگ نگین طبس همواره رو به جلو حرکت کرده و توقف قابل توجهی در تولید ندارد؛ هرچند که از اواخر بهمن ماه به دلیل مشکلات ناشی از شیوع کرونا در کشور، ناچار به کاهش فعالیتهای تولیدی شدیم و دلیل کاهش تولید نسبت به سال گذشته نیز همین موضوع است.
کطبس یکی از نمادهای شرکتهای گروه استخراج زغالسنگ در بورس اوراق بهادار است که طی دو سال گذشته رشد خیرهکنندهای در ارزش سهام داشته است. در ابتدای سال گذشته ارزش تقریبی سهام شرکت در بورس اوراق بهادار حدود 340 تومان به ازای هر سهم بود اما در پایان بهمن ماه سال جاری ارزش آن به بیش از دو هزار و 600 تومان به ازای هر سهم رسید. به این ترتیب، در ارزش هر سهم این شرکت رشد بیش از 600 درصدی رخ داد؛ در حالی که هیچ یک از نمادهای معدنی و صنعتی چنین رشدی را تجربه نکردهاند.
زغالسنگ ککشو در صنعت فولاد کاربرد دارد. این ماده معدنی به همراه زغالسنگ حرارتی محصولات اصلی صنعت زغالسنگ هستند. تفاوت این دو محصول در فاکتوری به نام پلاستومتری است. همچنین زغالسنگ ککشو مواد فرار بیشتری برای ایجاد تخلخل در کک دارد اما ارزش حرارتی و سوختن زغالسنگ حرارتی بالاتر است. زغالسنگ حرارتی برای تولید انرژی و برق در نیروگاههای حرارتی به عنوان سوخت به کار میروند. در زغالسنگ ککشو گازها و مواد فرار زغالسنگ تخلیه و این محصول در اثر حرارت در سلولهای ککسازی به دلیل ویژگیهای پلاستیسیته به یک جسم سخت متخلخل به نام کک تبدیل میشود که در صنعت فولاد و کوره بلند، به عنوان احیاکننده سنگ آهن برای تولید چدن استفاده میشود.
این صنعت سالها است که از سوی مسئولان امر مورد بیمهری قرار گرفته است. صنعت زغالسنگ ایران در ابتدا زیرمجموعه صنعت فولاد ایران به شمار میرفت؛ زمانی که شرکت ذوب آهن اصفهان به عنوان نخستین واحد تولید فولاد کشور به روش کوره بلند در دهه 40 به بهرهبرداری رسید، تقریبا تمامی معادن زغالسنگ ایران به نوعی زیرمجموعههای ذوب آهن اصفهان و صنعت فولاد بودند. در آن زمان، شرکت ملی فولاد متولی کارخانه ذوب آهن اصفهان، معادن سنگآهن مرکز ایران و معادن زغالسنگ بود. همه این مجموعهها در یک شرکت به صورت یکپارچه و واحد بودند. به این ترتیب، زنجیره تولید شامل سنگآهن، سنگآهک و زغالسنگ تا محصولات نهایی یعنی شمش فولاد، میلگرد و تیرآهن همه ذیل یک شرکت تعریف میشدند. در آن زمان همه معادن به صورت واحدهایی مجزا به تولید محصول در راستای تولید فولاد میپرداختند و محصول آنها در امتداد یک زنجیره قرار میگرفت.
در دهه 70 تغییراتی در ساختار اقتصادی شرکتها پدید آمد که در پی آن در دهه 80، هر یک از واحدهای زیرمجموعه شرکت ملی فولاد یعنی ذوب آهن، صنایع زغالسنگ، سنگآهن و سنگآهک، به چند شرکت خصوصی و دولتی تقسیم شدند. لازم به ذکر است که در زنجیره تولید فولاد همواره محصول نهایی ارزش افزوده بالاتری دارد؛ بنابراین زمانی که شرکت ملی فولاد، منفک و به چند شرکت تقسیم شد، به دلیل کاهش ارزش افزوده محصولات هرکدام از این شرکتها، جریان سرمایهگذاری و سودآوری در مجموعههای شرکت ملی فولاد متوقف شد. به عبارت دیگر، تا وقتی که شرکت ملی فولاد به صورت یکپارچه فعالیت میکرد و تنها محصولات نهایی زنجیره تولید را به فروش میرساند، بخشی از سود خود را در توسعه معادن سرمایهگذاری میکرد. نکته مهم دیگر این است که عمده سود بخش معدن در واحدهای فرآوری قرار دارد؛ به این صورت که سرمایهگذاران به جای حضور در بخش معدن، در حلقه آخر یعنی صنعت فولاد سرمایهگذاری کردند؛ سپس صنعت ککسازی پیشرفت کرد و در نهایت نیز کنسانتره زغالسنگ مورد توجه قرار گرفت. در نتیجه، معادن مهجورتر از قبل شدند. علت عدم سرمایهگذاری در معادن زغالسنگ این بود که در آن زمان این معادن بازدهی مناسبی نسبت به بخشهای پاییندست زنجیره نداشتند. ضمن اینکه نسبت سرمایهگذاری اولیه در بخش معادن زغالسنگ در مقایسه با بخشهای دیگر بیشتر بود.
زمانی که زنجیره گسسته شد و هر یک از واحدها هویت مستقلی یافتند، لزومی نداشت ذوب آهن اصفهان به عنوان حلقه نهایی در معادن سرمایهگذاری کند. از سوی دیگر، معادن زغالسنگ نیز با توجه به زیرساختهای موجود میتوانستند نیاز صنعت فولاد کشور را به این ماده معدنی تامین کنند. با این وجود پس از جدایی حلقههای زنجیره از یکدیگر، شرایط برای همه شرکتها رو به وخامت نهاد و متناسب با توسعه صنعت، زیرساخت معادن شکل نگرفت، نیروی انسانی متخصص برای این معادن تربیت نشد، تکنولوژیهای معدنکاری نیز بهروزرسانی نشدند. در نهایت، شرایط برای معادن زغالسنگ به گونهای پیش رفت که این معادن در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 از نظر ایمنی، زیرساخت، تولید و... وارد بحران شدند. این شرایط در صنعت زغالسنگ تا امروز نیز ادامه یافته است. با توجه به شرایطی که در کشور به وجود آمده است، به نظر میرسد که واگذاریها و خصوصیسازیهای صنعت زغالسنگ اشتباه بوده و این امر باعث شد تا تولید زغالسنگ در کشور افزایش نیابد.
طی دو تا سه سال اخیر تقاضا برای زغالسنگ به شدت افزایش یافته و کشور با کمبود سه میلیون تنی زغالسنگ خام مواجه است که این میزان با توجه به توسعه صنایع مصرفکننده در هر سال افزایش مییابد. به این مصرفکنندگان باید واحدهای جدید فولادی کوره بلند را نیز اضافه کرد که تقاضای بسیار بزرگی را برای زغالسنگ به وجود میآورد. ضمن اینکه مشتریان فعلی نیز در حال افزایش میزان تولید و ظرفیت کارخانه خود هستند.
صنعت فولاد کشور از جانب تقاضا در حال گذراندن رکود 10 ساله است. باید این رکود تمام شود و در آن زمان، تقاضای بسیار زیادی برای محصولات فولادی در کشور ایجاد خواهد شد. به این ترتیب، افزایش تقاضا به صنعت زغالسنگ نیز سرایت خواهد کرد و این صنعت نیز پررونقتر از گذشته میشود.
با توجه به کسری شدید تولید زغالسنگ در کشور و خروج ارز برای واردات این محصول، متولیان امر متوجه شدند که این صنعت در بخش معدن نیازمند سرمایهگذاری است. به همین دلیل، شرکت ذوب آهن پس از سالها به معدنداری روی آورده و اقدام به خریداری برخی از معادن زغالسنگ البرز شرقی کرده است. علاوهبراین، ذوب آهن به صورت غیر مستقیم در برخی از معادن زغالسنگ طبس نیز سرمایهگذاری کرده است. علت ورود ذوب آهن و برخی سرمایهگذاران به بخش معادن زغالسنگ این است که اولا رقابت در بازار زغالسنگ پدید آمده و یک شرکت دیگر در زمینه تولید فولاد با کوره بلند متقاضی زغالسنگ است که قطعا به دنبال خرید زغالسنگ برای تولید فولاد خواهد بود. به همین دلیل، ذوب آهن به این فکر افتاده که معدن زغالسنگ در اختیار بگیرد. شرکت میدکو نیز برای تامین زغالسنگ مورد نیاز فولادسازی خود، در معادن زغالسنگ کرمان و طبس سرمایهگذاری کرده است.
به نظر میرسد طی یکی دو سال آینده با توجه به تقاضای نسبتا بالای کشور برای زغالسنگ و رقابت پیشآمده، به مرور مشکلات این صنعت حل شده و چشمانداز روشنی برای آن ایجاد شود. البته در سال گذشته قیمتگذاری زغالسنگ، اصلاح و و بر مبنای 26.5 درصد قیمت شمش فولاد خوزستان تعیین شد. هرچند که این قیمتگذاری گامی مهم در جهت پیشرفت صنعت زغالسنگ و محرک رشد قیمتها محسوب میشود اما هنوز با سهم 32 درصدی رایج در دنیا فاصله دارد.
هدفگذاریهای دولت برای تولید فولاد مانند سند چشمانداز 1404 برای تولید 55 میلیون تن فولاد تا چه حد میتواند به رشد صنعت زغالسنگ کشور کمک کند؟
به طور حتم، بخشی از تولید فولاد کشور در آن زمان توسط تکنولوژی کوره بلند انجام میشود که باید در همه آنها کک استفاده شود. لازم به ذکر است که از 55 میلیون تن فولاد هدفگذاری شده، حدود 45 میلیون تن توسط احیای مستقیم یا کوره قوس الکتریکی و 10 میلیون تن آن توسط کوره بلند انجام خواهد شد و قطعا تولید 10 میلیون تن فولاد توسط کوره بلند بهترین مشوق برای رشد صنعت زغالسنگ خواهد بود. اکنون که تقاضای زغالسنگ به شدت افزایش یافته و کسری سه میلیون تنی زغالسنگ در کشور وجود دارد، بر اساس همین برنامهریزیها است. تولید فولاد با استفاده از کوره بلند بدون کک و زغالسنگ قادر به شکلگیری و ادامه فعالیت نخواهد بود. قطعا از الان باید به دنبال توسعه بخش معدن و احداث واحدهای فرآوری مانند کنسانتره و ککسازی برای پاسخگویی به نیازهای صنعت فولاد در آن زمان باشیم.
تحقق این سند با چه چالشهایی مواجه است؟
در کشور ما چالش عظیم یارانه انرژی یکی از معضلات اساسی برنامهریزی محسوب میشود. باید توجه داشت فولادسازیهای احیای مستقیم یا کوره قوس، از گاز به عنوان منبع انرژی و احیاکننده سنگ آهن استفاده میکنند. در حالی که در کوره بلند، کک نقش احیاکننده را دارد. متاسفانه نگاه دولت در این رابطه یکسان نیست؛ به طوری که دولت به فولادسازیها با شیوه احیای مستقیم بیش از 90 درصد یارانه انرژی میدهد؛ این یعنی گاز با قیمت ناچیزی به واحدهای فولادسازی عرضه میشود اما تولیدکنندگان فولاد به روش کوره بلند باید زغالسنگ را از بخش خصوصی خریداری کنند. هرچند که طی سالیان متمادی، زغالسنگ با قیمت بسیار کمتر از قیمتهای جهانی به واحدهای کوره بلند فروخته میشد. یکی از دلایلی که به صنعت زغالسنگ بیتوجهی شد نیز همین مسئله پایین بودن قیمت زغالسنگ بود؛ چراکه بازار تقریبا غیر رقابتی و انحصاری بود و به همین دلیل خریدار میتوانست در مورد قیمت زغالسنگ چانهزنی و اعمال قدرت کند. به این ترتیب، خریدار یارانهای را که نمیتوانست از دولت بگیرد، از بخش خصوصی و تولیدکنندگان زغالسنگ دریافت میکرد.
باید این نگاه اصلاح شود و تا زمانی که تغییر نگاه صورت نگیرد، صنعت زغالسنگ پیشرفت نمیکند. اگر قرار است یارانهای به بخش تولید اختصاص یابد، باید متعلق به همه تولیدکنندگان باشد. این یعنی اگر دولت به گاز یارانه اختصاص میدهد، باید در این سمت یا به تولیدکنندگان زغالسنگ برای عرضه محصول ارزان و یا به ذوب آهن برای خرید زغالسنگ یارانه دهد.
نخستین استراتژی شرکت، حفظ شرایط فعلی تولید و افزایش تدریجی آن در سال آتی است. استراتژی دیگر، ایجاد بازارهای جدید خواهد بود. همچنین در صورت ایجاد موقعیت مناسب قصد داریم حوزه فعالیت خود را گسترش دهیم. برنامه سال جاری نیز تولید 260 هزار تن زغالسنگ مطابق با ظرفیت و پروانه بهرهبرداری بود که امیدوار هستیم تا پایان سال جاری این هدف محقق شود.