به گزارش می متالز، حال با توجه به این شرایط راهکار انجمنها و اتحادیهها چیست؟ این مسئله را در گفتوگویی با حبیبالله محمودان، نایبرئیس انجمن تولیدکنندگان قطعات موتورسیکلت و دوچرخه بررسی کرده ایم که در ادامه میخوانید.
باید بپذیریم صنعت موتورسیکلت ایران در حال پوستاندازی است و این امر برای سایر صنایع کشور نیز صدق میکند. درواقع این صنایع در حال بازسازی و بازتعریف خود در فضایی جدید با فناوری نو هستند و با شرایطی که صنعت موتورسیکلت دارد صنعتگران سعی دارند خود را با وضعیت موجود تطبیق دهند. البته توجه داشته باشیم این پوستاندازی برای صنعت موتورسیکلت با سختی زیادی همراه است زیرا در زمانی ناهنگام مسئله تغییر کاربراتوری به انژکتوری پیش آمد؛ زمانی که این صنعت میرفت تا خود را از فشارهای تحریمی نجات دهد. در هر صورت در این شرایط شاید انتقاد از یکدیگر عاقلانه و کارساز نباشد. باید پذیرفت هماکنون این شرایط حاکم است و با این وضعیت باید تدبیر و برنامهریزی داشت. امروز کشور در حال بازتعریف صنایع و صنعت در موقعیت اقتصادیسازی است؛ به این معنا که از مرحله فناوری تولید عبور کرده و در اینباره مشکلی وجود ندارد. اگر همچنان شاهد تولید محصولات قدیمی هستیم به مشکلات فناوری تولید برنمیگردد زیرا سازنده آن را در اختیار دارد اما لازم است فناوری تولید در روند اجرا بهینهسازی شود. نباید انتظار داشت در این موقعیت سازنده بهطور نمونه خودرویی با استاندارد یورو۶ تولید شود بلکه باید مراحل مختلف را گذرانده باشد تا به این نقطه برسد. تجربهها داراییهای ارزشمندی در این بستر هستند. با درآمدهای ناشی از فروش میتوان بهینهسازی داشت بنابراین کشور از مرحله تولید انبوه و فناوری تولید عبور کرده و امروز در مرحله اقتصادیسازی قرار دارد. برای این مرحله صنعت نیاز به بازار دارد در حالی که امروز بازار صنعتگر خرد است. این موضوع را میتوان با این مثال بازتر کرد که ماهی بزرگ با تنگ کوچک در اختیار داریم. شما عنوان میکنید بهلحاظ فناوری در تولید صنعت موتورسیکلت و قطعات آن مشکلی نداریم؛ این در حالی است که ضعف اساسی صنعت کشور در طراحی محصولات است ضمن آنکه کوچک بودن بازار را یکی از چالشها برای این ماهی بزرگ میدانید. چگونه میتوانیم در این شرایط که طراحی در داخل انجام نمیشود و بهطور عموم نرخ تمامشده بالاست بازارهای خود را در سطح بینالملل توسعه دهیم؟ زیرا برای ورود به بازارهای جهانی باید مزیتی در محصولات خود داشته باشیم. این امر مغایر با توضیحهای بالا نیست. شرکتی که تجربه فعالیت چند دههای دارد در بازار رقابتی زودتر از دیگران مسیر خود را پیدا میکند و میتواند جلو برود. به همین دلیل کالاهای تولیدشده نخست این شرکت با محصولات ۱۰ سال بعد آن قابل مقایسه نیست. همانگونه که در ابتدا اشاره شد چالش، خلأ موقعیتهای رقابتی است به همین دلیل فعالان صنعت موتورسیکلت معتقدند زمان تغییر رویکرد از تولید کاربراتوریها به انژکتوریها مناسب نبود. مطمئن باشید اگر بستر فراهم بود شرکتهای بزرگ موتورسیکلتسازی خود به این سو حرکت میکردند و بهطور قطع منتظر اجباری شدن آن از سوی دولت نبودند ضمن آنکه در برخی موارد که پیشرفتهای خوبی در این صنعت ایجاد شده اجباری در کار نبوده و این خود صنعتگر بوده که احساس نیاز کرده و به آن سمت پیش رفته است. در پیشرفت روند تولید، افزایش فروش و رونق اقتصادی انجام میشود. اگر در این راستا برخی به تولید و موقعیت چین اشاره میکنند باید توجه داشته باشیم آنها بین ۶۰ تا ۷۰درصد به بازار داخلی خود متکی هستند. بهطور قطع اگر چنین بازار بزرگی نداشتند، نمیتوانستند اقتصادیسازی در این حد داشته باشند ضمن آنکه در فناوری تولید در بعضی از بخشها مانند تولید انجینهای مختلف و قطعاتی که فناوری بالا دارند هنوز به بلوغ تولید دست نیافتهاند.
تا کنون در تولید ۵۰ ساله تنها مراحل تولیدی را گذراندهایم. در ادامه صنایع باید دورههای بازیابی (ریکاوری) داشته باشند بهطور نمونه اگر یک دهه پیش با صنعتگر درباره بازار صادراتی صحبت میشد چندان معنایی نداشت اما امروز وضعیت برای تولیدکننده متفاوت شده و از همین رو برای بازار عراق ۱۲میلیارد دلار کالا صادر میشود. این بهدلیل بلوغ برخی صنایع است که توانستند در گذر زمان به آن برسند.
زمانی که تولیدکننده بازار داخل را بهطور کامل پوشش داد اضافه محصولات زمینه صادرات را بهوجود میآورد. اگر سازنده بازار داخل را پاسخگو نباشد، نمیتواند انتظار توسعه بازار خود را در خارج از مرزها داشته باشد. با فروش در بازار داخل صنعتگر به بلوغ میرسد و سپس میتواند با تجربههای آزموده کالاهای خود را صادر کند. گفتنی است در این بستر گاهی توانمندی به اندازهای ارتقا مییابد که تولیدکننده کالاهایی مختص هر بازار میسازد اما رسیدن به این نقطه زمانبر است.
توقف تولید کاربراتوریها در صنعت موتورسیکلت زودهنگام بود زیرا این صنعت پیشتر با افت فروش روبهرو شده بود به همین دلیل رفع مشکل فروش، اولویت بیشتری نسبت به تغییر فناوری داشت و این وقفه تولید به نوعی باعث سکته در این صنعت شد. به هر حال با رسیدن به بلوغ تولید، زمانی میرسد که دیگر شاهد تردد موتورسیکلتهای قدیمی در شهرهای بزرگ کشور نیستیم همانطور که امروز شما تردد خودروهای پیکان را در خیابانهای تهران ندارید. همچنین خودروسازی کشور دولتی است و چابکی کارخانههای موتوسیکلت را ندارد اما دلیل مشکل موجود صنعت موتورسیکلت به این برمیگردد که این صنعت برای پوستاندازی به بلوغ لازم نرسیده بود. زمانی که تولید محصولات به مرحله اقتصادیسازی برسد تغییرات رخ میدهد بنابراین نخست باید انبوهسازی بهوجودآید و سپس به سمت تغییر رفت بهطور نمونه باید یک تا ۲ میلیون دستگاه موتورسیکلت در کشور تولید میشد تا با تیراژ سالانه از سازنده خواسته میشد ۲۰۰ تا ۳۰۰ دستگاه را با مدلهای روزتر تولید کند و سازندهای که هنوز مراحل اولیه را نگذرانده چگونه میتوان از آن انتظار تغییر و توسعه داشت؟
ضمن آنکه در کشور به کارهای گروهی و تفکر جمعی بها داده نمیشود درحالیکه در دنیای صنعت و سایر حوزهها باید همفکری وجود داشته باشد و با تحلیل موضوع آن را اجرا کرد. این امر مانع بسیاری از حواشی در ادامه کار میشود.در صنعت موتورسیکلت به این مقوله مهم بسیار نیاز بود که نادیده گرفته شد زیرا در ساختار دولتی مدیران با بطن جامعه بیگانه هستند و این امر به تولید بسیار آسیب میرساند. این گسست پذیرفته شده و مدیران و بخشهای دولتی راه درست را در این میبینند که در برخورد با مسائل، اقتدار از بالا به پایین داشته باشند. در این طرز تفکر، خود تصمیم میگیرند و اجرا میکنند و در صورت برخورد با مشکل از نیروی انتظامی کمک میگیرند. حال این اتفاق افتاده و نمیتوان انتظار داشت قانون تغییر کند و وضعیت به گذشته برگردد و تولید موتورسیکلتهای کاربراتوری ادامه پیدا کند. راهکار شما برای برونرفت از این مسئله چیست؟
نخست باید از جوسازی در رسانهها دوری کرد زیرا منافع ملی مهمتر است. باید اتاق فکرهای عمومی شکل گیرد و از برخوردهای اینچنینی با سایر صنایع پرهیز کرد و اجازه داد صاحبان فکر در درون صنایع در اینباره بنا بر تجربه خود نظر کارشناسانه ارائه دهند. در ادامه این روند باید برای سال ۹۷ هدفگذاری کرد به طوری که در مرحله نخست تیراژ تولید افزایش یابد.
به موازت این امر ضروری است تا آگاهیهای اجتماعی نیز ارتقا یافته و فرهنگسازی شود. در ادامه وسیلههای دستیابی به هدف تعریف شود. بهاینترتیب در تولید یک میلیونی میتوان اینگونه هدفگذاری کرد که ۲۰۰ دستگاه با استانداردهای روز اروپا و تعدادی نیز با استانداردهای چین تولید شود همچنین ۵۰۰دستگاه استانداردهای موردنیاز شهرها و روستاهای کشور را در اختیار داشته باشند. باید کارگروههای تخصصی این مسائل را تعریف کند و برای هر بخش تعریفی جدا در اختیار تولیدکننده قرار دهد تا در آرامش بیشتر به تولید بپردازد و مشکلات کاهش یابد.
رکود بازار موتورسیکلت در کشور به چند دلیل کلی برمیگردد؛ نخست رکود همگانی در کل صنعت کشور است. امروز ۸۵درصد سرمایه جاری کشور در بانکها یا مسکن قفل شده و بودجه جاری کف بازار ۱۵درصد است. البته این رکود در حال کمرنگ شدن است و با برنامههایی که دولت دارد در حال بازتوزیع پول است. شیوه توزیع پول در کشور نسبت به کشورهای دیگر اشتباه بود و حجم زیادی از سرمایهها تنها در اختیار اندکی افراد قرار داشت که امروز با بازتوزیع ثروت از سوی دولت میتوان به آینده صنایع امیدوار بود.ضمن آنکه نرخ برگشت سرمایه بر اساس سود بانکی در ایران ۴ سال بوده درحالیکه در کشورهای صنعتی این زمان ۶۰ سال است. در ایران وضعیت به گونهای بوده که سرمایه یک تاجر در مدت ۴ سال ۲ برابر میشد و افرادی که سرمایهای در اختیار نداشتند در نقطه صفر باقی میماندند یا فردی که ۲۰۰ هزار تومان سرمایه داشت پس از ۴ سال به ۴۰۰هزار تومان سرمایه میرسید و فردی که ۲میلیارد تومان داشت به سرمایه ۴ میلیارد تومانی رسید. بازار فروش نیز در حال تغییر است. امروز اینترنت جای فروشگاههای موجود در خیابانها را گرفته و فروشندگان فضای مجازی در کنار امتیازهایی که به خریداران میدهند بازار خود را رونق دادهاند.بنابراین باید تمام این تغییرات را در نظر داشت و سپس هدفگذاری و اجرای آنها را در برنامهها دنبال کرد. اگر این تغییرات دیده نشود زمانه تولیدکننده را ناگزیر به بازنشسته شدن میکند.