به گزارش میمتالز، دکتر شهریار سلیمانی آزاد، پژوهشگر لرزهزمین ساخت و متخصص پالئوسایزمولوژی –تکتونیک جنبا سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور در خصوص اینکه آیا زمینلرزههای اخیر بیشتر از گذشته شده، تاکید کرد: حتی در صورت افزایش موقت خردلرزهخیزی در یک بازه زمانی، رخداد زمینلرزههای اثرگذار و بزرگ در گستره ایران نسبت به سالهای قبل تغییر فزاینده خاصی نداشته است. بلکه با توجه به افزایش نسبی تعداد و دقت دستگاههای لرزهنگاری کشور و نیز حساسیت بیشتر مردم در این سالیان، اطلاع رسانی درباره زمینلرزههای حتی کوچک نیز گستردهتر شده است.
وی افزود: با توجه به تصمیم برای افزایش دقت دادههای دستگاههای لرزهنگاری و شتابنگاری کشور، تلاش شد که از سال ۲۰۰۳(یعنی بعد از زمینلرزه فاجعه بار بم) شبکههای لرزه نگاری و شتابنگاری با استفاده از این دستگاهها توسعه بیشتری یابد و با توسعه نسبی این شبکهها قدرت ثبت دادهها برای زمینلرزههای کوچک نیز با دقت نسبی بیشتری فراهم شده است.
سلیمانی، با بیان اینکه با توسعه اطلاعرسانی در این زمینه، حساسیت مردم نیز به شکلی اجتنابناپذیری افزایش یافته، اظهار کرد: ولی آنچه که در این میان مهم به نظر میرسد، این است که فلات ایران همواره گسترهای لرزهخیز بوده است و برای پاسخ دادن به این سوال که "چرا این فلات لرزهخیز است"، باید به جایگاه آن در مناطق لرزهخیز کره زمین توجه داشته باشیم.
وی با اشاره به نقشههای جهانی زمینلرزهها بر پایه دادههای لرزهنگاری در مدت ۱۲۰ سال گذشته، ادامه داد: این نقشهها نشان میدهند که بیشتر زمینلرزهها در مناطق خاصی رخ میدهند و ایران نیز در یکی از این پهنههای لرزهخیز دنیا قرار گرفته و در ایران نیز رخداد زلزلهها عمدتا در بخشهای خاصی متمرکز است.
این محقق لرزهزمین ساخت، با بیان اینکه در کره زمین منطقهای به نام کمربند "کوهزایی آلپ –هیمالیا" وجود دارد، خاطرنشان کرد: این کمربند از آلپ تا هیمالیا بیش از ۱۰ هزار کیلومتر را شامل میشود و منطقهای است که محل برخورد چند صفحه تکتونیکی و یا به عبارتی چند قطعه شکسته شده پوسته نازک زمین است و تخلیه انرژی این پوسته نازک به سبب حرکت موجب میشود که بخشی از این انرژی به صورت گسل خوردگی لایههای زمین و رخداد زمینلرزهها خود را نشان دهد.
وی با تاکید بر اینکه ایران از نظر میزان خطر نسبی رخداد زمینلرزه در موقعیت خطرناکی قرار دارد، یادآور شد: اگر به اطلاعات زمینلرزههای ایران توجه کنیم درمییابیم که در ایران علاوه بر دادههای دستگاهی زلزلهها در مدت ۱۲۰ سال گذشته(همچون دیگر مناطق لرزه خیز جهان)، زمینلرزههایی که در گذشتههای بسیار دورتر رخ دادهاند نیز توسط تاریخنگاران به ثبت رسیدهاند و این دادههای تاریخی و دادههای دستگاههای لرزهنگاری هر دو تایید کننده قرار داشتن ایران در گستره خطر زمینلرزهها است.
وضعیت ریسک زلزلهها با افزایش جمعیت در ایران
این محقق سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور به زمینلرزههای مهم ایران در بازه زمانی کوتاه ۲۰ سال گذشته اشاره کرد و گفت: در این مدت حدود ۱۰ زمینلرزههایی با بزرگای ۶.۵ تا ۷ ثبت شده و بزرگترین آنها زلزله "سراوان" با بزرگای ۷.۸ بوده که از دیگر زمینلرزه های ثبت شده توسط دستگاههای لرزهنگاری طی ۱۲۰ سال گذشته هم بزرگتر است.
وی ادامه داد: ولی از آنجایی که کانون این زمینلرزه در یک منطقه کم جمعیت و در عمق زیاد قرار داشت، خوشبختانه اثر خیلی مخربی در پی نداشت ولی مناطق زیادی حتی در فواصل دور آن را احساس کردند.
سلیمانی، با ابراز خرسندی از اینکه در گذر ۱۲۰ سال گذشته هنوز هیچ زمینلرزه بزرگی در هیچ شهر بزرگی از کشور رخ نداده است، اظهار کرد: این در حالی است که در طول تاریخ بسیاری از شهرهای بزرگ کشور زمینلرزههای بسیار بزرگی را تجربه کردهاند. نمونه آن شهر "تبریز" است که طی سه سده گذشته با رخداد دو زمینلرزه بزرگ با خاک یکسان شد.
وی در این باره توضیح داد: در ۳۰۰ سال گذشته، اولین زلزله ویرانگر "تبریز" در سال ۱۷۲۱ میلادی و دومین زمینلرزه مخرب آن ۵۹ سال بعد در سال ۱۷۸۰ میلادی رخ داد و این شهر را به گونهای با خاک یکسال کرد و به حدی تخریب بالا بود که وقتی دولت حاکم آن زمان نیروهای امداد را به منطقه اعزام کرد و نیروها پس از چند روز که به این شهر رسیدند، اعلام کردند که پول و غذا هست ولی آدم زنده پیدا نمیکنیم تا کمکها را به آنها بدهیم.
وی تاکید کرد: این دو زلزله ویرانگر در حالی در تبریز رخ داد که جمعیت آن بسیار بسیار کمتر از الان بوده است.
سلیمانی آزاد، در خصوص زلزلههای تاریخی و دستگاهی تهران نیز خاطرنشان کرد: آخرین زمینلرزه بزرگ و مهم تهران در سال ۱۸۳۰ میلادی رخ داد. در آن زمان تهران به این وسعت نبوده و تنها "شهرری" با جمعیت ۶۰ هزار نفری بوده و مساحت کل دژ "ری" دو کیلومتر مربع برآورد میشد.
وی با بیان اینکه زمینلرزه مرز نمیشناسد و زمانی که رخ میدهد منطقه وسیعی را تحت تاثیر قرار میدهد، گفت: الان وضعیت به گونهای است که گستره طول جغرافیایی تهران از "فیروزکوه" تا باختر "کرج" و عرض آن از "کوهپایه البرز" تا "کهریزک" و "باقر آباد" است و این محدود وسیع و جمعیت فعلی متمرکز در آن میتواند گویای عمق فاجعه در زمان رخداد زمینلرزههای متوسط و بزرگ مهم آتی در آن باشد.
وقوع زلزله تاریخ انقضا ندارد
این متخصص پالئوسایزمولوژی –تکتونیک جنبا اضافه کرد: اگر از ۱۲۰ سال گذشته تاکنون زمینلرزه مهمی در تهران رخ نداده است به معنای عدم وقوع این پدیده طبیعی در آینده آن نیست بلکه احتمال وقوع زلزله بسیار اثرگذار در تهران وجود دارد و این گفته را نقشهها و اطلاعات لرزه زمینساختی موجود نشان میدهد.
وی اضافه کرد: اگر نقشه زلزلههای دستگاهی ۱۲۰ سال گذشته را با نقشه زلزلههای تاریخی ایران مقایسه کنیم مشاهده میشود که محل رخداد زلزلههای ثبت شده در این دو نقشه الزاما با هم یکسان نیستند؛ چرا که برخی نقاطی که در نقشه زمینلرزههای دستگاهی سفید(بدون رخداد زلزله) هستند، در نقشه زمینلرزههای تاریخی بزرگترین زمینلرزهها را تجربه کردهاند و افزون بر آن، این زمینلرزههای بزرگ نیز در پرجمعیتترین بخشهای کشور بودهاند.
این محقق همچنین یادآور شد: مقایسه دادههای این دو نقشه گویای این موضوع است که دوره بازگشت زمینلرزهها در ایران اصلا کوتاه نیست. از این رو، تمامی مناطق دارای سابقه لرزه خیزی تاریخی مهم که از ۱۰۰ سال گذشته تاکنون زلزلهای تجربه نکردهاند حتما در آیندهای نامعلوم قابلیت تجربه کردن زمینلرزهای بزرگ را خواهند داشت.
نقشههای لرزهخیزی دستگاهی(سمت چپ) و تاریخی ایران(سمت راست)، مقایسه این دو نقشه گویای دوره بازگشت طولانی زمینلرزههای ایران به ویژه در بخشهای پرجمعیت شمالی آن میتواند باشد (هاتزفلد، ۲۰۰۵ و سلیمانی آزاد، ۲۰۰۹)
به گفته وی براساس علم روز دنیا؛ هر منقطهای که حتی اگر یک بار یک زمینلرزه اثر گذار را تجربه کرده باشد بدون شک در آینده پتانسیل زلزلههای دیگری را خواهد داشت. تعیین اثر این زلزله با توجه به میزان خطر آن و نیز میزان آسیب پذیری این مناطق، اصلیترین مسالهای است که متخصصان در سطح دنیا بر اساس میزان تمرکز جمعیت و منابع اقتصادی مانند شهرها، نیروگاهها، شبکه گازرسانی و... به برآورد بزرگای زلزلههای احتمالی آینده و میزان تخریب احتمالی حاصل از آن میپردازند.
وی افزود: برای انجام هرچه درستتر چنین برآوردهایی ما نیز به دقت عواملی که منجر به رخداد زلزلهها میشود، یعنی گسلهای جنبا را شناسایی و بررسی کنیم.
سلیمانی، گسلهای جنبا را شکستگیهایی با فعالیت و حرکات جوان در پوسته نازک زمین دانست و در اینباره توضیح داد: کره زمین دارای بخشهای "پوسته"، "هسته" و " گوشته" است. گوشته که در زیر پوسته نازک زمین قرار دارد، لایه ضخیم و مملو از مواد عمدتا مذاب بر روی هسته جامد زمین است. به دلیل فعل و انفعالات رادیواکتیوی که در هسته و گوشته زمین رخ میدهد، جریانهای حرارتی شکل میگیرد که تشکیل و حرکت مواد مذاب و جریانهای "همرفتی" را باعث میشود.
وی در بیان اصلیترین اثر این جریانهای "همرفتی" اظهار کرد: از آنجایی که پوسته زمین نازک و شکننده است، این جریانهای حرارتی، موجب شکسته شدن پوسته و تکه تکه شدن آن میشود و این قطعات پوستهای بزرگ توسط مواد مذاب و جریانهای حرارتی شروع به حرکت میکنند و بر اثر این حرکت و برخورد این قطعات، اصطکاک و انرژی در اعماق پوسته زمین جمع و پس از مدت زمانی به یک باره رها و این امر موجب شکلگیری گسلها و رخداد زمینلرزهها میشود.
پژوهشگر لرزهزمین ساخت سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور با تاکید بر اینکه ایران در بخش مرکزی کمربند آلپ- هیمالیا یعنی جایی که صفحه عربی در جنوب در حال حرکت به سمت صفحه اوراسیا(اروپا-آسیا) در شمال است قرار دارد، از این رو همواره درمیان این دو در فشار و تنش است.
وی با بیان اینکه این موضوع دو پیامد اصلی دارد، خاطرنشان کرد: پیامد اول جمع شدن انرژی است که با شکسته شدن ناگهانی گسلها، در شکل زمینلرزه آزاد میشود. در حقیقت، گسلها شکستگیهای پوسته زمین هستند که با رها شدن انرژی و شکستن، دچار حرکت و جابجایی میشوند.
سلیمانی افزود: این جابجاییها موجب خواهند شد که در یک زمینلرزه بزرگ گاه سطح زمین در دو سوی گسلها حدود یک متر و حتی بیشتر جا به جا شود که با تداوم این موضوع، پس از میلیونها سال موجب ایجاد اختلاف ارتفاعات بسیار بزرگ و شکل گیری رشتهها کوهها میشود که این دومین پیامد حرکات و برخورد قطعات پوسته زمین است. در ایران نیز دو رشته کوه "البرز" و "زاگرس" را داریم که پیامد چین خوردگی و گسل خوردگی زمیناند. در این بین، رشته کوه زاگرس در محل برخورد صفحه عربی و اوراسیا شکل گرفته و در گذر میلیونها سال رشد کرده است.
به گفته این محقق حوزه لرزه زمین ساخت، بخش عمدهای از گسلهای کشور در پهنه این دو رشته کوه متمرکز شدهاند و به عبارت دیگر بسیاری از گسلهای فعال، سازنده این دو رشته کوه هستند.
نقشه پستی و بلندیهای اصلی ایران(استرتفور، ۲۰۰۸). بیشتر این رشتهکوهها به سبب وجود چین خوردگیها و حرکات گسلها پدید آمدهاند
وی با بیان اینکه بیشتر جمعیت کشور نیز در گذر زمان در اطراف گسلهای فعال ساکن شدهاند، در خصوص دلایل آن گفت: در سرزمین خشک و کم آبی مانند ایران، وجود منابع آب تعیین کننده تمرکز جمعیت به شمار میرفته و هنوز هم میرود و از این رو، به شکلی اجتناب ناپذیر بخش زیادی از تمرکز و اسکان جمعیت ایران در حاشیه این دو رشته کوه که دارای منابع آبی هستند، قرار دارد. از این رو، در گذر زمان و با افزایش جمعیت ما ناچارا زندگی خود را آسیب پذیرتر و لذا خطر پذیرتر کردهایم.
سلیمانی با تاکید بر اینکه استقرار جمعیت در حریم گسلهای فعال ریسک ناشی از رخداد زمینلرزه را بیشتر کرده و در حال حاضر ما با تمرکز جمعیت در نزدیکی گسلهای جنبا و لرزهزا در وضعیت خطرناکی هستیم، یادآور شد: در بسیاری از موارد، ما همچنان مجبوریم به دلیل کم آبی و یا... در حاشیه رشته ارتفاعات باشیم. در چنین شرایطی، تنها راهکار برای کاهش ریسک پرداختن بهای آن است و بهای آن مقاومسازی مقرون به صرفه سازهها به اندازه میزان واقعی خطر زلزله در آن منطقه است.
شکلگیری و گسترش مناطق تمرکز جمعیت به منظور تامین آب مورد نیاز از کوهپایههای گسلی و لرزهخیز در کشورهای کم آبی همچون ایران تمرکز جمعیتی در نزدیکی گسلها، ریسک زلزله در ایران را دو چندان کرده است
محقق سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور ادامه داد: کاری که در دنیا برای انجام مقاومسازی سازهها در مناطق لرزهخیز انجام میشود در ایران نیز تا حدی ناکافی اجرا میشود و گاه تفاوتهایی بنیادین دارد. مشکل اساسی در کشور ما بیشتر در این است که اطلاعات گسلها در چند دهه استخراج و در اختیار متولیان برای تدوین قوانین لازمالاجرا مانند آیین نامه ۲۸۰۰ قرار میگیرد ولی نظارت بر اجرای درست مقاوم سازی انجام نمیشود.
سلیمانی تاکید کرد: در حال حاضر، متاسفانه ایران سرزمینی است که گاه حتی با رخداد زمینلرزههای متوسط نیز آسیب میبیند و از دیدگاه جامعه علمی-فنی این امر هرگز جالب نیست.
دوره بازگشت طولانی و فراموشی زلزلهها
سلیمانی، "برآورد میزان خطر ناشی از زلزله" و "ساخت و ساز ابنیه مقاوم در برابر زلزله" را از اولویتهای امروز بشر در کره خاکی نام برد و گفت: ما در کشوری خطرناک از دیدگاه رخداد زمینلرزههای بزرگ زندگی میکنیم و در بسیاری از مواقع زمینلرزههایی بزرگ با دوره بازگشتهای طولانی را شاهد هستیم.
وی، دورههای بازگشت طولانی زلزلههای بزرگ را موجب فراموشی آنها در خاطر بشر برشمرد و افزود: نمونه آن وقوع زلزله پاییز گذشته در ترکمانچای استان آذربایجان شرقی با بزرگای ۵.۹ است که برخی از اهالی سالخورده این منطقه ادعا می کردند که هرگز خود و پدرانشان شاهد چنین زمینلرزه هایی در این منطقه نبودهاند در حالی که بر پایه مستندات تاریخی، حدود ۲۰۰ سال پیش یک زمینلرزه با همین ویژگیها در این منطقه رخ داده است.
وی با بیان اینکه به طور کلی دو کمربند لرزهخیز اصلی در کره زمین وجود دارد که بیشترین مقدار زلزلهها در آنها رخ میدهد، گفت: آلپ-هیمالیا که بحث شد، و دیگری "حلقه آتش" است که در حاشیه تمامی قارههای پیرامون اقیانوس آرام قرار داشته و شاهد وقوع زمینلرزهها و آتشفشانهای بسیاری است. بخش باختری آن آتشفشانها و زمینلرزهها و بخش خاوری آن عمدتا زمینلرزه را تجربه میکنند.
به گفته وی در بخش خاوری آن کشوری مانند شیلی قرار گرفته است که به دلیل وجود فرورانش فعال صفحات تکتونیکی موجود در منطقه، زلزلههای بسیار بزرگی در آن رخ میدهد.
وی در پاسخ به این سوال که وضعیت لرزهخیزی ایران را با کدام کشورها میتوان قیاس کرد، گفت: ایران ویژگی متمایز و بارزی در زمینلرزه دارد؛ چرا که ایران در جایی قرار دارد که هم زمینلرزه و هم تاریخ و تمدن چند هزار ساله دارد و این تمدن کهن موجب ثبت زلزلههای تاریخی و بلندمدت در آن شده است. ضمن آنکه یکی دو دههای هست که کشور با علم پالئوسایزمولوژی(دیرینه لرزهشناسی) آشنا است. ماموریت اصلی این تخصص در شناسایی بزرگا و زمان رخداد زمینلرزههای قدیمی است که معمولا برای انجام آن با ایجاد ترانشه بر روی گسلهای لرزهزای جابهجاکننده خاکهای جوان سطحی متمرکز میشویم. در این نوع پژوهشها، با اندازهگیری مقدار جابهجاییهای یاد شده و سنسنجی آنها میتوانیم مقدار بزرگا و زمان رخداد آن زمینلرزهها را برآورد کنیم. از این روی، از این دادهها علاوه بر یافتن زمان رخداد آن زلزلهها میتوان فاصله زمانی آنها را نیز که گویای دوره بازگشت زلزلههاست برآورد کرد.
توزیع گسلها
وی در خصوص توزیع گسلها در کشور با بیان اینکه کلیه مناطق اطراف رشته کوههای البرز و زاگرس و کوههای حاشیه خاوری ایران همگی جزو مناطق با پتانسیل زلزله هستند، ادامه داد: دگرشکلیهایی که توسط گسلها در زمین ایجاد میشوند، بخشی از آنها همراه با ایجاد زمینلرزهها و بخش دیگر بدون زلزله هستند.
سلیمانی آزاد همچنین به ژرفای زلزلهها در کشور اشاره کرد و افزود: در منطقهای مانند زاگرس که محل برخورد صفحه عربی با صفحه ایران است و از شمال باختر ایران آغاز و به سمت جنوب خاور تا شمال بندرعباس کشیده شده است، مناطقی وجود دارند که گسلها از سطح تا عمق گسترده شدهاند. این وضعیت در منطقه فرورانش مکران نیز به شکلی بارز وجود دارد از این رو در آن زمینلرزههای عمیقتری مانند زلزله "سراوان" رخ میدهد.
وی ادامه داد: ولی در مناطقی مانند البرز و یا آذربایجان در بخشهای شمالیتر ایران که از ناحیه فرورانش و یا برخورد در نواحی جنوبی دورتر اند، عمدتا زمینلرزههایی با دوره بازگشتهایی طولانی و کم ژرفاتر رخ میدهد. در مجموع، تجربهای که در ایران داریم این است که عمده زمینلرزهها زیاد ژرف نیستند و از این رو تمرکز جمعیتی در حریم گسلها، ریسک زلزله در ایران را دو چندان کرده است.
محقق حوزه پالئوسایزمولوژی، مکران و زاگرس را دو منطقه فرورانش و برخوردی در کشور دانست و خاطرنشان کرد: در مکران هنوز زلزلههای عمیق هم رخ میدهد و در منطقه زاگرس نیز فرورانش به مراحل انتهایی خود رسیده و در مرحله برخورد دو پلیت قارهای با یکدیگر قرار دارد.
اثرات زمینلرزههای بزرگ بر روی سایر گسلها
وی به بیان اثرات زلزلههای بزرگ بر روی سایر گسلها اشاره و اضافه کرد: پاسخ دادن به این سوال بستگی به این دارد که زلزلهها را در چه مقیاسی میبینیم و بررسی میکنیم. زمینلرزه حاصل تجمع طولانی مدت تنش و آزاد شدن به یک باره انرژی است و زمانی که گسلی زمینلرزه ای را ایجاد میکند، میدان تنش پوسته زمین در آن منطقه را تغییر میدهد و از این رو به صورت محلی میتواند بر روی گسلهای پیرامون خود اثرگذار باشد.
سلیمانی آزاد یادآور شد: ولی اثرات زمینلرزهها بر روی گسلهایی که در فاصله دورتر از کانون زلزله قرار دارند، بسیار کمرنگتر میشود.
به گفته وی مقدار انرژی که در یک زمینلرزه با بزرگای شش در اعماق پوسته زمین آزاد میشود به اندازه انفجار یک بمب اتمی هیروشیما است و این مقدار انرژی آزاد شده در یک زلزله به بزرگای هفت بیش از ۳۰ بمب اتمی است. بر این اساس، رخداد یک زمینلرزه با بزرگای شش اثر کمتری میتواند بر تغییرات میدان تنش یک منطقه داشته باشد تا یک زمینلرزه با بزرگای هفت یا ۷.۸.
سلیمانی آزاد، وقوع پسلرزههای فراوان پس از یک رخداد زمینلرزه بزرگ را ناشی از به تعادل رسیدن پوسته زمین پس از رخداد زمینلرزه اصلی برشمرد و خاطرنشان کرد: این پسلرزهها در واقع باقی مانده انرژی است که از رخداد زلزله اصلی در زمین برجای مانده است.
وی تاکید کرد: اگر گفته میشود که شهری از شهرهای ایران از نظر لرزه خیزی امن است، تنها نباید به تاریخ زلزلههای مثلا ۴۰۰ سال اخیر آن بسنده کرد. گاه در اینگونه مناطق کشور شواهد غیرمستقیم لرزهخیزی قدیمی داریم که کمتر شناخته یا مورد توجه قرار گرفتهاند و دانستههای ما درباره آن کم است از این رو نمیتوان به طور قطع قضاوت درستی از روی دادههای محدود داشته باشیم.
سیلمانی آزاد همچنین افزود: برخی میگویند ساختوسازها، دور از گسلهای لرزهزا باشد. این گفته صحیح است ولی باید توجه شود که با دور شدن از یک گسل به گسل خطرناکتری نزدیک نشویم.
متاسفانه، عدم رعایت فاصله مناسب از گسلهای لرزهزا و انجام ساخت و ساز انبوه و غیرتخصصی در سالیان اخیر به یکی از چالشهای اصلی جامعه فنی-تخصصی کشور تبدیل شده است. تا آنجا که شاید دیگر آفریدههای خداوند نیز به خرد بشر تردید کنند!
این محقق سازمان زمینشناسی و اکتشافاتمعدنی کشور تاکید کرد: تا زمانی که ساخت و ساز پولسازترین بخش اقتصادی کشور باشد و این بخش پولساز در دست افراد غیرمتخصص بانفوذ و گاه سیاسی قرار گیرد، این افراد تمامی راههای دور زدن قانون را بلد هستند و در چنین شرایطی نمیتوانیم امید زیادی به بهبود کیفیت ساخت و سازهای مقاوم داشته باشیم.
به گفته وی، براساس آمارهای منتشر شده در دو سال گذشته بیش از نیمی از واحدهای مسکونی ساخته شده در تهران برای تایید جواز فنی به مراجع ذیصلاح همچون سازمان نظام مهندسی مراجعه نکردهاند که این موضوع به روشنی میتواند گویای نحوه عملکرد سوداگران دانه درشت صنعت ساختمان در مقابل دلسوزان جامعه علمی-فنی باشد. از این رو، مهمترین پارامتر برای کسب نتیجه مناسب در به اجرا درآمدن طراحیهای مهندسی بهینه و بر پایه ضوابط و قوانین فنی لازمالاجرا، تقویت هرچه جدیتر بخش نظارتی در کنار تولید و به روزرسانی اطلاعات بنیادین(همچون؛ نقشههای لرزه زمینساختی) است و بس.