به گزارش می متالز، بازار جهانی سنگ آهن در روزهای اخیر در یک مسیر صعودی قرار گرفته است و از کف قیمتی اوایل آوریل فاصله گرفته و این روند افزایشی تاکنون ادامه داشته است. بهصورت دقیقتر نزدیک به ۲ هفته است که شاهد رشد قیمتها هستیم و امیدواری به تداوم افزایش نرخ باز هم در بازارها مشاهده میشود. این در حالی است که ابهامات بسیاری درخصوص دورنمای این بازار در میانمدت تا درازمدت وجود دارد که اظهارنظر درخصوص آینده رخدادها را اگر نگوییم غیرممکن، ولی بسیار سخت کرده است. نوسان بهای نفت خام و تغییر در قیمت مصنوعات فولادی با محوریت میلگردهای ساختمانی، اثرگذاری تزریق شدید نقدینگی دولتها به بازار کشورهای متبوع خود، دورنمای شیوع ویروس کرونا یا همان کووید- ۱۹ و حجم فعالیتهای صنعتی و عمرانی در مناطق مختلف در جهان و آینده طرح فاصلهگذاری اجتماعی یا دورنمای اقتصاد جهانی همگی مواردی است که بر آینده این بازار اثرگذار خواهد بود که خروجی آن را تنها میتوان ابهام قیمتی به شمار آورد. این در حالی است که کف قیمتی سنگ آهن در ماههای اخیر اواسط نوامبر سال گذشته بوده و از آن زمان تاکنون بازارها تغییرات جدی داشتهاند، تا جایی که میتوان گفت نوسان بهای سنگ آهن یک رفتار معقول و منطقی را در بین سایر بازارها به خود اختصاص داده است. تمامی این موارد در حالی که جریان قیمتی این کالا مدتی افزایشی بوده تنها برای آینده کوتاهمدت قابل رهگیری خواهد بود و برای میانمدت تا درازمدت دادههای مختلف بسیاری بر روند عمومی در بازارهای جهانی همچون سنگ آهن تاثیر میگذارد.
متوسط بهای هر تن سنگ آهن (خشک) با عیار ۶۲ درصد برای تحویل در سواحل چین در تایخ ۱۴ آوریل با رشدی نزدیک به ۵ درصد به ۸۷ دلار و ۲ سنت رسیده که بالاترین رقم از پایان ماه مارس تاکنون است. این شرایط برای اغلب گریدها یا دقیقتر عیارهای مختلف سنگ آهن صادق است یعنی سنگ آهن با عیار ۶۲ درصد برای انواع مرطوب، کم آلومینا و رایج سنگ آهن رشد نرخ را تجربه کردند همچنین عیار ۵۸ درصد دانهبندی شده نیز رشد نرخ داشت. از سوی دیگر سنگ آهن ۶۵ درصد برزیلی با قیمت ۲/ ۱۰۲ دلار در هر تن مورد معامله قرار گرفت که ۳۰ سنت کاهش نرخ داشته است. قیمت عیار ۶۵ درصد سنگ آهن به قدری بالاست که این رشد نرخ مقطعی توجیه دارد، آنهم در شرایطی که این کالای خاص و به شدت باکیفیت بعضا برای کاربردهای ویژه مورد استفاده قرار میگیرد و معاملات چندان گستردهای ندارد بنابراین میتوان گفت که جریان غالب در این بازار هنوز هم افزایشی است. در بازار آتی سنگ آهن دالیان هم برای معاملات تحویل ماه سپتامبر شاهد رشد ۱۰ یوآنی قیمتها بودیم اما باید این نکته را در نظر گرفت که قیمتها در این بازار برای تحویل در ماه سپتامبر ۵/ ۶۰۶ یوآن است که رقمی معادل ۸۶ دلار در هر تن خواهد بود که از نرخهای نقدی فعلی اندکی کمتر است و بهتر است به این ویژگی قیمتی توجه کنیم. بالاتر بودن قیمتها در بازارهای آتی الزاما به معنی پتانسیل رشد قیمتها نیست زیرا هرچقدر به زمان تحویل نزدیک شویم قیمتهای آتی به نقدی نزدیکتر خواهد شد ولی کمتر بودن قیمتها نکتهای است که نمیتوان از کنار آن به سادگی عبور کرد.
دلیل این جریان افزایشی برای سنگ آهن دریایی ( محمولههای فله با حمل دریایی ) را میتوان در ۲ نکته اصلی جستوجو کرد: ترس از عرضه و رشد تقاضا.
همانگونه که در گزارشهای پیشین به آن اشاره شده است بازار اصلی سنگ آهن دریایی در جهان چین به شمار میرود و تغییرات این بازار با محوریت بهای مصنوعات فولادی در شرایط کلی فاز تقاضا اثرگذاری مشهودی دارد. از همه بیشتر بازار میلگرد در چین است که حجم مصرف مهمی از سنگ آهن را به خود اختصاص میدهد و رشد بهای میلگرد در این کشور گویی با افزایش جذابیت خرید سنگآهن همراستاست. این ادعا که البته از دلایل فنی خاص خود برخوردار است در شرایط فعلی یک گام نوسان قیمتها در بازار سنگ آهن به شمار میرود یعنی با رشد قیمت میلگرد در بازار داخلی چین شاهد رشد تقاضای سنگ آهن در بنادر چین هستیم. از طرف دیگر واحدهای تولیدی فولاد چین بعد از هفتهها نیمهتعطیلبودن به دلیل قرنطینه باز هم به مسیر تولید بازگشتهاند و فعالیتهای صنعتی این کشور نیز از سر گرفته شده است. این نکته را باید در نظر داشت که هنوز تقاضا در اقصینقاط جهان به شدت ضعیف است یعنی هدفگذاری بازار سنگ آهن بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بر تقاضای داخلی فولاد در چین تمرکز کرده است که شاید اهمیت بازار میلگرد و مصنوعات ساختمانی این کشور را افزایش دهد. همچنین شاهد هستیم که واحدهای تولید فولاد در چین به فکر افزایش موجودی ذخایر خود افتادهاند و شاید نوسان قیمتها برای آنها اولویت چندانی نداشته باشد. ذات صنعت فولاد با ریسک مواد اولیه بیگانه است و توقف تولید به دلیل عدم تأمین مواد اولیه غیرقابل پذیرش است بنابراین واحدهای تولیدی همیشه موجودی انبارهای سنگ آهن خود را حفظ میکنند آنهم در شرایطی که هماکنون فعالیتهای تولیدی آنها از سر گرفته شده است. از سوی دیگر در ماه آینده میلادی چین ۵ روز تعطیلی دارد ( اول تا پنجم ماه مه به دلیل روز کار و کارگر ) که باز هم ریسک تامین مواد اولیه را در بر دارد. این شرایط به وضوح نشان میدهد که تقاضا در بازار چین مطلوب است و حتی در خبرها آمده بود که برخی از محمولههای خریداری شده از سوی واحدهای فولادی ژاپنی به سمت بازار چین حرکت کرده است که دلیل آن بهتر بودن تقاضای سنگ آهن ( حتی برای برخی انواع پرعیار برزیلی ) است.
وضعیت عرضه سنگ آهن در بازارهای جهانی چندان مساعد و مطلوب نیست و اوج نگرانیها از وقفه در عرضه را در بازار برزیل شاهد هستیم. شاید سادهترین دلیل برای ضعف عرضهها از سمت برزیل شیوع ویروس کرونا و افت فعالیتهای معدنکاری باشد ولی واقعیت فراتر از این موارد است. در هفتههای اخیر که قیمتها تا پایینتر از ۸۰ دلار در هر تن هم رسیده بود تولید برای بسیاری از معادن کوچک و متوسط توجیه چندانی نداشت آنهم در شرایطی که بیم و امیدهای بسیاری درخصوص وضعیت عرضه سنگ آهن استرالیا را شاهد بودیم. برآیند این موارد موجب شد تا کاهش عرضه و حتی توقف تولید در معادن سنگ آهن برزیل بیشتر از واقعیتهای مرسوم پیشین (قبل از شیوع کرونا) خودنمایی کند که خروجی آن را به وضوح در نوسان عرضه و دقیقتر ترس از وقفه عرضه سنگ آهن برزیل مشاهده کردیم. این موارد در نهایت فاز عرضه را با کاهشی مبهم همراه کرد که با آغاز رشد تقاضا در بازار چین در نهایت به رشد قیمتها منجر شد. این وضعیت درخصوص عرضه احتمالا ادامه خواهد داشت و ضعف نسبی عرضهها در برابر تقاضایی به نسبت فزاینده را شاهد خواهیم بود که در نهایت پتانسیلی برای رشد قیمتها در کوتاهمدت به شمار میرود. با توجه به فاصله جغرافیایی بین چین و برزیل یا استرالیا، تغذیه کافی بازار چین در سواحل شرقی این کشو زمانبر است، بنابراین رشد قیمتها از مسیر بنیادین آن میتواند در کوتاهمدت استمرار داشته باشد.
در روزهای اخیر رشد قیمتهای جالبی در بازارهای جهانی رخ داده و بهرغم ضعف بازار مصنوعات صنعتی فولادی، اما شمش و میلگرد جرقههای پراکنده ولی مهمی از رشد قیمتها را تجربه کردهاند. بهای شمش فولادی تولیدی ایران، کشورهای مشترکالمنافع موسوم به CIS و ترکیه افزایشی است و البته در کشورهای واردکننده همچون امارات و مصر هم شاهد رشد قیمتها بودیم. افزایش بهای قراضه و سنگآهن میتواند یکی از دلایل مهم برای رشد قیمتها باشد. در شرایطی که بهای میلگرد هم در برخی نقاط در جهان افزایشی بود که میتوان از بازار داخلی و صادراتی چین، ترکیه و کشورهای CIS نام برد، همین تکانههای رشد نرخ میتواند فاز تقاضا در بازار سنگ آهن را با استمرار جذابیت همراه کند که در نهایت محرکی برای رشد کوتاهمدت قیمتها در بازار سنگ آهن باشد.
در پایان ذکر این مطلب ضروری است که موارد فوق درخصوص اثرات دادههای بنیادین بر روند عرضه و تقاضای سنگ آهن برای کوتاهمدت اثرگذار بوده و برای میانمدت تا درازمدت پتانسیل تغییرات بسیاری وجود دارد و در زمان خود باید به آنها بیشتر بپردازیم.