به گزارش می متالز، طی چند دهه، آمریکاییها امیدوار بودند به عضویت درآوردن چین در سازمانهای بینالمللی سبب تغییر رفتار این کشور میشود. اما آنها به یک خطر که اکنون تحقق یافته توجه نداشتند: اینکه چین ممکن است آن سازمانها را تغییر دهد. منطق رویکرد «سهامدار مسوولیتپذیر» که از سوی آمریکا اتخاذ شد این بود که بهترین راه برای جلوگیری از به چالش کشیده شدن نظم بینالمللی از سوی چین این است که نشان داده شود این کشور میتواند در درون این نظم رشد کند.
تشویق چین به توسعه نقش خود در سازمانهای بینالمللی، از سازمان ملل گرفته تا مجموعه متنوعی از سازمانهای مختلف دیگر، ضروری به نظر میرسید. از دید آمریکاییها، این عضویت و توسعه نقش، فواید همکاری برای مقابله با چالشهای بینالمللی نظیر تکثیر سلاحهای هستهای و مدیریت اقتصاد جهان را به چین نشان میدهد و رفتار سازنده و مسوولیتپذیر پکن را موجب میشود. روبرت زولیک، از مقامات پیشین وزارت خارجه آمریکا در سال ۲۰۰۵ گفته بود از این طریق چین نه تنها به قواعد و قوانین بینالمللی که طی سده قبل تدوین شده احترام خواهد گذاشت، بلکه برای مقابله با چالشهای سده جدید همکاری خواهد کرد. مدتی این رویکرد موثر بود. کشوری که زمانی علاقهای به عضویت در سازمانهای بینالمللی نداشت. اکنون از حضور در آنها استقبال میکرد. چین به یکی از بزرگترین حامیان ماموریتهای حفظ صلح سازمان ملل در سراسر جهان تبدیل شد. سال ۲۰۱۸ رئیسجمهوری چین وعده داد این کشور نقشی فعال در اصلاح سیستم حاکمیت جهان بازی خواهد کرد و این نقشآفرینی بهعنوان بخشی از تعهد چین به ایجاد محیطی با آینده مشترک برای بشریت انجام میشود. اما آنچه رئیسجمهوری چین و دیگر مقامات این کشور بیان کردند چیزی نبود که مقامات آمریکایی تصور میکردند. مقامات چین مشاهده کرده بودند که از سازمانهای بینالمللی ممکن است علیه این کشور استفاده شود، بنابراین برای دو هدف به این سازمانها پیوستهاند: هدف نخست حفاظت از حاکمیت حزب کمونیست در داخل چین و هدف دوم، بهرهگیری از این سازمانها برای توسعه نفوذ و ارزشهای چین در خارج.
در برخی رسانههای چین این اهداف به شکل مبهم بیان میشود برای مثال گاه گفته میشود: «هدف از مشارکت در حاکمیت جهانی ایجاد محیط مساعد برای ظهور یک کشور سوسیالیست بزرگ و مدرن است.» افزایش نقش چین در سازمان بهداشت جهانی در همین مسیر رخ داده است. چین برای پیشبرد خواستههای خود از اهرم دیپلماتیک استفاده میکند یعنی برای مثال هنگامی که مقامات بلندپایه تایوان هممسیر با چین هستند به آنها اجازه داده میشود نقشی بزرگتر در سازمان بهداشت جهانی بازی کنند اما اگر رهبران تایوان مخالف چین باشند ترتیبی داده میشود تا به حاشیه رانده شوند. چین در دیگر سازمانهای بینالمللی نیز همین مسیر را طی کرده است.
هدف چین قرار گرفتن در نزدیکی مرکز شبکههای بینالمللی مهم بوده است تا از این طریق هنجارها و نفوذ خود را در جهان گسترش دهد. پکن درک میکند که رقابت بر سر تدوین هنجارها و قوانین بینالمللی، مهمترین بخش از تلاشها برای رهبری جهان در سده حاضر است. اما این پرسش مطرح است که آیا آمریکا هم چنین درکی دارد؟ تلاشهای ترامپ برای جلوگیری از گسترش نفوذ چین در سازمانهای بینالمللی و نیز در جهان قابل ستایش است. اما شاهد تمایلات متناقض در دولت آمریکا هستیم. ترامپ آمریکا را از تعدادی از سازمانهای بینالمللی خارج کرده و این اقدام شکافهایی پدید میآورد که چین میتواند آنها را پر کند. از لحاظ ژئوپلیتیک، کشورهایی که در سازمانهای بینالمللی سرمایهگذاری میکنند سود این کار را به شکل افزایش نفوذ در داخل این سازمانها میبرند. چین در حال حرکت در همین مسیر است.