به گزارش می متالز، در آن دوره آمریکا بهعنوان یک قدرت بزرگ اقتصادی بر نظم جدید جهانی اثرگذاری بسیار بالا داشت. رقابت پس از بحران همهگیری ویروس کرونا مشخص خواهد کرد آیا بهبود شرایط اقتصادی آمریکا به شکلی خواهد بود که این کشور بتواند به نقش پیشرو خود در جهان ادامه دهد یا نه. در حالحاضر این احتمال وجود دارد که چین بتواند با سرعت بیشتر به اقتصاد خود رونق بخشد و روند جهانیسازی با محوریت این کشور را که از پیش آغاز شده، تسریع کند.
همهگیری ویروس کرونا تحولات بسیار بزرگی در حوزههای سیاسی و اقتصادی جهان پدید آورده و خواهد آورد. برای مثال همانطور که امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه گفته، طی ماههای آینده مشخص خواهد شد آیا اتحادیه اروپا دچار فروپاشی خواهد شد یا نه. از پیش ریسکهای گوناگون موجودیت این اتحادیه بهعنوان یک پروژه سیاسی و اقتصادی را تهدید میکرده است. در ماههای آینده شکاف اقتصادی بین بازارهای نوظهور و اقتصادهای توسعهیافته عمیقتر خواهد شد و شاهد تشدید تنازع و افزایش مهاجرتها خواهیم بود. هنوز زود است بخواهیم در اینباره اظهارنظر کنیم که کدام یک از اقتصادهای جهان قدرتمندترین و پایدارترین بازگشت را به حالت رونق اقتصادی خواهد داشت و این امر چه تاثیر ژئوپلیتیکی بر جا میگذارد.
صندوق بینالمللی پول در گزارش جدید خود پیشبینی کرده سالجاری میلادی اقتصاد جهان ۳ درصد کوچک خواهد شد و این بیشترین میزان پس از رکود بزرگ است. اما جزئیات این پیشبینی است که باید در اروپا و آمریکا نگرانیهایی پدید آورد. افول عمیقتر این دو اقتصاد و بازگشت کندتر به وضعیت رونق زمینه را برای یک دگرگونی بلندمدت در ساختارهای سیاسی و اقتصادی جهان به نفع چین فراهم خواهد کرد. در گزارش صندوق بینالمللی پول به کاهش ۷ درصدی حجم اقتصاد آمریکا و کاهش ۵/ ۷ درصدی حجم اقتصاد اروپا در سال جاری میلادی اشاره شده و این در حالی است که تحلیلگران این صندوق معتقدند امسال اقتصادی چین ۲/ ۱درصد رشد خواهد کرد، در سه ماه نخست سال جاری میلادی حجم اقتصاد چین ۸/ ۶ درصد کوچک شد، اما پیشبینی شده بود میزان کاهش بیش از ۱۰ درصد است. تنها گروه از اقتصادها که در سالجاری میلادی شاهد رشد اقتصادی خواهند بود اقتصادهای شرق آسیا هستند. این اقتصادها سال جاری یک درصد رشد میکنند. حتی اگر بپذیریم زیانهای حاصل از همهگیری ویروس کرونا برای اقتصاد چین بیشتر از حدی است که گزارشهای رسمی این کشور نشان میدهد و میزان کاهش نرخ رشد آن بزرگتر است، تغییری در احتمال تحقق سناریویی که «طلوع در شرق» نامیده میشود ایجاد نخواهد شد.
در گزارش منتشر شده از سوی موسسه دیلویت، به ۴ سناریو درباره آینده اشاره شده و یکی از آنها سناریویی «طلوع از شرق» است. آنها در توصیف این سناریو نوشتهاند: «مرکز جهانی قدرت به شکلی قاطع به سمت شرق منتقل میشود و چین و کشورهای شرق آسیا بهعنوان قدرتهای اصلی در صحنه جهان نقشآفرینی خواهند کرد و همکاریهای بینالمللی برای سیستمهای سلامت و دیگر نهادهای چندملیتی را رهبری میکنند.» این تحول همزمان با پذیرش فراگیر سازوکارهای نظارتی بهعنوان بخشی از کالای عمومی، بهبود سریعتر اوضاع اقتصادی در شرق آسیا، تاثیرپذیری کمتر از همهگیری ویروس کرونا و رشد سریع سرمایهگذاریهای مستقیم چین در خارج برای ارتقای وجهه بینالمللی خود رخ خواهد داد.
اما آمریکا دارای مجموعهای از مزیتهاست که میتواند از آنها بهره ببرد، البته برای این منظور شرایطی باید تحقق یابد. ایالاتمتحده باید در روند بهبود شرایط، به تقویت زیرساختها اقدام کند. همچنین ضروری است ترتیبی داده شود تا فرصتهای شغلی از دست رفته ایجاد شود، تفرقه سیاسی در داخل کاهش یابد و مهمتر از همه آمریکا باید در مسیر «رهبری جهانی مشارکتی» حرکت کند. در رقابت اقتصادی، هیچ برتریای بزرگتر از دلار نیست. چین دومین اقتصاد بزرگ جهان است اما ارز ملی این کشور تنها دو درصد پرداختهای بینالمللی و ذخایر ارزی جهان را تشکیل میدهد، در حالی که دوسوم ذخایر ارزی خارجی در جهان به دلار است و نیز در چهار پنجم زنجیره بینالمللی عرضه از دلار استفاده میشود.
تحلیلگران اکونومیست معتقدند چین از طریق سه نقطه قوت خود که دستکم گرفته شده میتواند مزیت اقتصادی آمریکا را به چالش بکشد: چین یک بدهکار قابل اعتماد، وام دهنده جذاب و شریک در حوزه فناوری است. بهعنوان یک بدهکار، بازار ۱۳ هزار میلیارد دلاری اوراق قرضه چین دومین بازار بزرگ این اوراق است و بحران کنونی را به خوبی پشتسر گذاشته است. در سه ماه نخست سالجاری میلادی وضعیت این بازار در چین نسبت به بازار یادشده در دیگر اقتصادهای نوظهور بسیار بهتر بود. در سهماه نخست ۵/ ۸ میلیارد دلار سرمایه به این بازار وارد شد. چین بهعنوان یک وامدهنده کشوری است که تمایل دارد وامهایی اعطا کند و در این زمینه دست و دلباز است. این رویکردی است که پس از جنگ جهانی دوم آمریکا آن را انتخاب کرد و بسیار به نفع این کشور تمام شد. برای مثال چین اعلام کرد حاضر است از توافق گروه ۲۰ برای معلق کردن بازپرداخت وامهای دوجانبه از سوی کشورهای فقیر حمایت کند. در حوزه فناوری، تعداد کمی از کشورها به اندازه چین آماده بودهاند زمینه را برای توسعه فعالیت در اینترنت فراهم کنند. شرکت تانسانت و انت هر یک برای کیف پول دیجیتال خود بیش از یک میلیارد کاربر دارند و فعالیتهای آنها در آسیا به سرعت در حال گسترش است. همچنین شرکت وانکانکت که از زیرمجموعههای بزرگترین شرکت بیمه چین است در ۱۶ کشور آسیایی خدمات مبتنی بر فضای ابری به نهادهای مالی ارائه میکند.
حال این سوال مطرح میشود که ایالاتمتحده از چه مزیتهای دیگری میتواند در این رقابت برای رهبری جهان استفاده کند؟ هیچگاه نباید شکنندگی یک حکومت غیردموکراتیک تحتفشار را دستکم گرفت. حکومت چین از جهات مختلف از جمله سیستم قضایی، سانسور و سرکوب رسانهها هرگز نمیتواند یک الگو برای جهان باشد. از سوی دیگر، تنها ژاپن پیشنهاد نداده زنجیره عرضه این کشور از چین به کشوری دیگر منتقل شود. اگر بسیاری از کشورها همین اقدام را انجام دهند بنیان تولید در اقتصاد چین درهم میشکند. تحلیلگر فایننشالتایمز میگوید اعتماد بینالمللی به دلار تنها یکی از دو مزیت بزرگ آمریکاست که به راحتی نمیتواند به چالش کشیده شود. اما دومین مزیت چیست؟ او میگوید« اگر قرار باشد فرزندتان برای کار یا تحصیل به کشوری دیگر برود مایلید به کدام کشور سفر کند؟»
در رقابت کنونی ایالاتمتحده باید برای حفظ جایگاه خود در صحنه سیاسی و اقتصادی جهان بهعنوان یک قدرت متمایل به مشارکت با دیگر کشورها عمل کند. این کار لزوما به زیان چین یا دیگر کشورها نیست. رهبران آمریکا باید رقابت کنونی بر سر رهبری جهان در آینده را یک ماراتن بدانند و به یاد داشته باشند که دیگر کشورها برای شراکت با آمریکا باید معتقد باشند این شراکت احتمال موفقیت آنها را بالا میبرد. بازگشت اقتصادها به رونق پس از بحران همهگیری کرونا، بهطور یکپارچه و همزمان برای همه رخ نخواهد داد. بسیار مهم است اولین کشوری باشید که وارد این مرحله میشوید و به احتمال زیاد چین آن کشور خواهد بود. با این حال تاریخ به آمریکا آموخته است که پیروزی اگر به همراه شرکا و همپیمانها باشد، پایدارتر و طولانیتر خواهد بود.