به گزارش می متالز، سیمان هگمتان در عملکرد 9 ماهه منتهی به مهر 97 موفق به ساخت سود حدود 23 تومانی شده بود. این شرکت در سهماه سوم سال مالی خود حدود 17 تومان سود محقق کرد که این سود از درآمد بیش از 49 میلیارد تومانی حاصل شده بود. با این حال در سهماه پایانی سال مالی (از ابتدای آبان تا پایان دی) همگام با دیگر شرکتهای سیمانی این شرکت وضعیت مناسبی را نداشت. در نتیجه کمتر از 30 میلیارد تومان فروش برای این شرکت به ثبت رسیده است. بررسیهای «دنیای بورس» از عملکرد این شرکت در سهماه چهارم سال مالی این شرکت (بازه آبان تا پایان دی) نشان از احتمال بالای شناسایی زیان در این فصل دارد.
بر این اساس میزان زیان سیمان هکمتان در آخرین فصل از سال مالی میتواند تا حدی باشد که کل سود حاصلشده در عملکرد 9 ماهه را از بین ببرد. با این حال برآورد کلی نشان میدهد که احتمالا سیمان هگمتان توانایی ساخت سود حدود 11 تومانی را در سال مالی منتهی به دی 97 خواهد داشت.
عملکرد اسفند موج تقاضا را به سمت سهام سیمانی هدایت کرده است. در این خصوص در حالتهای خاص میتوان انتظار داشت که سودآوری بتواند سطوح کنونی قیمت سهام را توجیه کند یا اینکه بر ارزندگی و امکان ادامه رشد مهر تایید بزند. در این خصوص اگر بنا باشد عملکرد تولید و فروش سال گذشته شرکت با همان الگو در سال مالی جاری تکرار شود و انتظار داشته باشیم که نرخ میانگین فروش سیمان در سال جاری نسبت به سال مالی گذشته 20 درصد رشد داشته باشد (برای ماههای باقیمانده سال)، به نظر میرسد تنها میتوان انتظار ساخت سود کمتر از 20 تومانی را به ازای هر سهم این شرکت داشت.
با این حال نمیتوان گزارش اسفند را نادیده گرفت. در اسفند این شرکت بیش از 26 میلیارد تومان فروش به ثبت رسانده است که در این خصوص فروش صادراتی کلینکر با نرخ بالای 184 هزار تومان به ازای هر تن نقش اساسی را در جهش مبلغ فروش این شرکت ایفا کرده است. در چنین شرایطی اگر «سهگمت» بتواند عملکرد اسفند را تکرار کند میتوان به ساخت سود بیش از 100 تومانی به ازای هر سهم امیدوار بود. بر این اساس راز جهش سودآوری این شرکت شاید فروش صادراتی کلینکر به جای تبدیل آن به سیمان باشد (به نوعی خامفروشی). در غیر این صورت به نظر میرسد نمیتوان انتظار چندانی از بهبود رویه سودآوری ناشی از فروش محصول نهایی (سیمان) داشت.
باید توجه داشت البته که میتوان سودآوری رویایی را برای سیمان هکمتان یا دیگر شرکتهای سیمانی یا حتی زیاندهترین سهام موجود در بورس تعریف کرد اما این سودآوری از واقعیتهای به دور است. برای مثال میتوان به سود 150 تومانی با فرض تکرار تولید و فروش سال 92 این شرکت را داشت (تولید بیش از 2 میلیون تن تن سیمان). با این حال این فرض فاصله قابل توجهی از واقعیتهای موجود دارد و موانع صادراتی سیمان و همچنین کلینکر، رکود داخلی و مازاد عرضه سنگین که به رقابت منفی میان شرکتهای سیمانی منجر شده است و همچنین سایر موارد نمیتوان به تحقق این موضوع امیدوار بود. در این خصوص نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که اگر به شرکتهای سیمانی انرژی ارزان (شامل برق و گاز) اختصاص پیدا نکند و سیمانیها حتی در ایدهآلترین شرایط ممکن به تولید و فروش بپردازند سودآوری این شرکتها به شدت تحت تاثیر منفی قرار خواهد گرفت. بر این اساس اگر بنا به سناریوچینی برای صنعت سیمان باشد باید توجه ویژهای به واقعیتها شود.
در این شرایط تنها عملکرد ماهانه این صنعت و سیمان هگمتان است که میتواند مسیر آتی سیمان را مشخص کند. این امید وجود دارد که بخت یار سیمانیها باشد و این شرکتها نیز از فرصتهای موجود به خصوص در بخش کاهش شدید ارزش پول ملی جهش افزایش محسوس صادرات حداکثر استفاده را داشته باشند. بر این اساس باید به ریسک و فرصتهای موجود در کنار یکدیگر توجه داشت.
عملکرد دیگر شرکتهای سیمانی نیز در ادامه بررسی خواهد شد.