به گزارش می متالز، مرکز پژوهش های مجلس در گزارشی با عنوان اظهار نظر کارشناسی درباره "واگذاری سهام دولت و شرکت های دولتی از طریق ساز و کار صندوق های سرمایه گذاری قابل معامله (ETF)" با اشاره به ایرادات متعدد اجرای این سازوکار، پیشنهاد کرد به منظور اجتناب از آثار نامناسب اقتصادی در آینده از تصمیم شتابزده در این خصوص خودداری شده و این تصمیم برای بررسی بیشتر و اجماع کارشناسی فعلاً به تعویق افتد.
بررسی واقعیات جاری حاکی از آن است که تجربیات ناموفق در امر واگذاری و مسائل اجتماعی ایجاد شده در پی آنها موجب شده مدیران اجرایی بهمنظور اجتناب از بروز چالشهای بالقوه در برخی ابعاد واگذاریها مانند اهلیت خریدار (و البته دلایل دیگر) به راهکارهایی مانند واگذاری از طریق صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله در بورس (ETF) روی آورند. مجوز این نوع واگذاری به میزان 6.7 هزار میلیارد تومان در بند الف تبصره 2 قانون بودجه سال 99 به دولت داده شد.
در مصوبه 17 فروردین هیات وزیران، فرآیند اجرایی این مجوز محدود به سقف در نظر گرفته شده در قانون بودجه سال 99 نشده و بصورت گسترده در قالب سه صندوق سرمایهگذاری قابل معامله با عناوین زیر به تصویب رسید و در حال اجرا است:
با توجه به گستردگی ابعاد موضوع این رویکرد میتواند تبعات نامناسبی در اداره شرکتهای منتقل شده به صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله در بورس و نیز عملکرد بخشهای اقتصادی که این شرکتها در آنها حضور دارند (مثل بخش بانکداری) به دنبال داشته باشد و از سوی دیگر منجر به تضییع حقوق مردم و اموال عمومی شده و به یک گره جدید در مسیر حکمرانی اقتصادی تبدیل خواهد شد.
در این حالت دارندگان واحدهای صندوق دخالتی در مدیریت صندوق ندارند بلکه مدیر صندوق درخصوص تنظیم سبد داراییها و هرگونه تصمیم درخصوص آنها اقدام میکند.
صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله در بورس (ETF) یکی از انواع صندوقهای سرمایهگذاری در بازار سرمایه است که در آنها، داراییهایی عموماً از جنس سهام، ممزوج و بهعنوان داراییهای صندوق در نظر گرفته شده و در قبال آن واحدهای صندوق در بازار سرمایه مبادله خواهد شد (گویی خریدار واحد صندوق، مالک بخشی از داراییهای صندوق میشود).
بهعبارتدیگر افراد بهجای آنکه مالک مستقیم سهام بنگاهها یا داراییها شوند، مالک واحدهای صندوقی میشوند که دارایی آن متشکل از سهام بنگاهها و اموال مذکور است. در این حالت دارندگان واحدهای صندوق، دخالتی در مدیریت صندوق ندارند بلکه مدیر صندوق درخصوص تنظیم سبد داراییها و هرگونه تصمیم درخصوص آنها اقدام میکند.
دولت قصد دارد باقیمانده سهام خود و شرکتهای دولتی در برخی شرکتهای بورسی را در قالب سه صندوق سرمایهگذاری واسطهگریهای مالی، خودروسازی و صنایع فلزی و صنایع پالایش نفت و پتروشیمی واگذار کند. بهعنوان نمونه اولین صندوق تحت عنوان واسطهگری مالی یکم شامل سهم دولت در سه بانک ملت، تجارت و صادرات و دو شرکت بیمه البرز و اتکایی امین است که مجموعاً ارزشی در حدود 16 هزار میلیارد تومان دارد. دولت برای واحدهای صندوقهای اول و سوم تخفیف 20 درصدی و برای واحدهای صندوق دوم تخفیف 25 درصدی برای خریداران در نظر گرفته است.
با مجموع توضیحات ارائه شده، روشن است که نمیتوان مصوبه هیأت وزیران را خصوصیسازی بهمعنای حقیقی دانست بلکه بهنظر میرسد هدف اصلی از این اقدام، درآمدزایی از ناحیه واگذاری مالکیت بنگاهها و تأمین سریع کسری بودجه و در عین حال حفظ مدیریت دولت بر این شرکتها تا پایان دوره برنامه ششم توسعه است. استفاده از سازوکار صندوقهای سرمایهگذاری اگر چه مساله کوتاهمدت دولت را به نحو سادهای حل میکند اما مسالهای بزرگ در آینده ایجاد خواهد کرد.
به نظر میرسد راهکارهای واگذاری بلوکی سهام این شرکتها (واگذاری در قالب بلوکهای 5 درصدی و حتی کوچکتر) و حتی واگذاری سهام خرد البته بصورت مدیریت شده که اختلالی در سازوکار بورس ایجاد نکند به مراتب بهتر از روش اتخاذ شده توسط دولت است. در واقع در این روشها، علاوه بر آنکه درآمد بیشتری از واگذاریها عاید دولت خواهد شد، در بلندمدت نیز مشکلات مدیریتی برای شرکتهای واگذار شده ایجاد نمیشود. برای تسهیل فروش بلوکی سهام و کمک به تأمین نقدینگی خریداران بلوکی میتوان بخشی از وجوه را با وثیقهگذاری سهام و انتشار صکوک توسط خریدار تأمین کرد.
حتی در موارد خاصی که حفظ مدیریت دولتی ضروری تشخیص داده میشود یک راهکار دیگر قابل بررسی این است که یک شرکت سرمایهگذاری (یا حسب مورد هلدینگهای تخصصی) تأسیس شود و سهام باقیمانده دولت در این شرکتها، به این شرکت سرمایهگذاری منتقل شود. بخشی از سهام شرکت سرمایهگذاری مذکور نیز از طریق عرضه عمومی به مردم واگذار شود و منابع حاصله در اختیار دولت قرار گیرد.
با عنایت به اهمیت موضوع و ابعاد گوناگون آن از یک سو و وجود راه کارهای مختلف برای واگذار سهام دولت از سویی دیگر، پیشنهاد اکید آن است که به منظور اجتناب از آثار نامناسب اقتصادی در آینده، از تصمیم شتابزده در این خصوص خودداری شده و این تصمیم برای بررسی بیشتر و اجماع کارشناسی فعلاً به تعویق افتد.