به گزارش می متالز، در این میان، همواره از آموزش بهعنوان حلقه مفقوده اتصال سرمایهگذاران تازهوارد به بازار سرمایه یاد میشود و اقدامات متعددی در این خصوص انجام شده است. از جمله این اقدامات، محدود کردن امکان فعالیت کدهای جدید در بازار در دورههای سه ماهه و ۶ ماهه بود که با تغییرات در تیم مدیریتی نهاد ناظر، این مصوبه فعلا مسکوت مانده است. اقدام دیگر در این حوزه، برخورد با سیگنالفروشی توسط افراد فاقد مجوز مشاور سرمایهگذاری و اعمال محدودیت برای آنها بوده است که این دو مورد با انتقاداتی در محتوا و شکل اجرا روبهرو شدهاند که ماهیت آموزش و توسعه فرهنگ سرمایهگذاری و انتقادات وارده به اثربخشی و آگاهیدهندگی آن را نمایان کرده است.
آنچه مشخص است، با آموزش و توسعه سواد سرمایهگذاری میتوان اقدامات آگاهانه در حوزه پسانداز و سرمایهگذاری را توسعه داد. اما پیش از تبیین اقداماتی که میتوان در این حوزه انجام داد، ابتدا باید چند مفهوم در این حوزه تبیین شوند.
قابلیت مالی: قابلیت مالی مفهومی گسترده است که علاوه بر دانش مالی، توانایی فرد برای عمل کردن در جهت بهترین منافع خود، با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی را مطرح میکند.
سواد مالی: سواد مالی دارا بودن مجموعه مهارتها و دانش مورد نیاز برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه و موثر در قبال منابع پولی است. زندگی هر فرد مملو از تصمیمات متعدد مالی و غیرمالی است که داشتن اطلاعات مناسب، افراد را قادر میسازد زندگی خود و اطرافیان و جهان پیرامون خود را بهبود دهند.
سواد سرمایهگذاری: سواد سرمایهگذاری به شناخت سرمایهگذاران عادی از اصول اولیه بازار، ابزارها، نهادها و مقررات مرتبط است که این مفهوم توسط سازمان بینالمللی کمیسیونهای اوراق بهادار (آیسکو) تعریف شده است.
در این راستا آیسکو مزایای آموزش سرمایهگذاران و مشکلات ناشی از ضعف سواد سرمایهگذاری را به شرح زیر بیان میکند. در خصوص مزایا، مواردی از قبیل پسانداز و سرمایهگذاری، طرحریزی مالی و بازنشستگی آگاهانهتر، اعتماد و مشارکت بیشتر در بازار، انباشت بیشتر ثروت، آگاهی از حقوق و مسوولیتهای سرمایهگذاران، دسترسی بهتر به خدمات سرمایهگذاری مناسب و مفید و کشف فعالیتهای متقلبانه، فعالیتهای تحت نظارت و سایر فعالیتها را برمیشمارد. درخصوص مشکلات ناشی از عدم توسعه سواد سرمایهگذاری مواردی از قبیل ناتوانی در مدیریت درآمد- هزینه، عدمسرمایهگذاریهای مولد و عدمشناخت کافی از ابزارهای قانونی سرمایهگذاری را مطرح میکند. آنچه مشخص است، سرمایهگذاران حقیقی برای ورود به بازار سرمایه باید در حوزههای زیر آموزش ببینند.
در حال حاضر در صورتی که سرمایهگذاران در کارگزاریها اقدام به دریافت کد معاملاتی و ورود به بازار سرمایه کنند، یک پرسشنامه در اختیار آنها قرار میگیرد و در نهایت و پس از احراز هویت و ثبت نام در سامانه سجام، بدون در نظر گرفتن پاسخهای فرد به پرسشنامه مربوطه، کد معاملاتی تعریف میشود و دسترسی فرد در کمتر از چند روز برای خرید و فروش آنلاین فعال میشود که در واقع تمام مفاهیم فوق نادیده گرفته خواهند شد. در صورتی که فرد از دفاتر پیشخوان دولت یا شعب منتخب بانکها برای دریافت کد معاملاتی و دسترسی آنلاین به معاملات اقدام کند، حتی همین پرسشنامه اولیه نیز به شکل رسمی از وی درخواست نمیشود. این امر به خرید و فروش سهام بدون در نظر گرفتن ویژگیهای بنیادی شرکتها و صرفا بر مبنای روند گذشته، اطلاعات و شایعههای موجود و... منتهی میشود که در بازارهای صعودی شاید تبعات زیادی به همراه نداشته باشد. اما در صورتی که بازار وارد اصلاح شود و روند صعودی پایان یابد، بر مبنای این اطلاعات نمیتوان برنده بود و باید نقش آموزشها پررنگتر از قبل شود. از این رو در ادامه چند توصیه سیاستگذاری برای توسعه سواد سرمایهگذاری و چند توصیه به سرمایهگذاران تازهوارد بیان شده است.
۱- شمول مباحث سواد مالی و سرمایهگذاری در گروههای خاص: ظرفیت ایجاد شده در آموزش و پرورش و دانشگاههای کشور، میتواند در اختیار این مهم قرار گیرد تا فارغالتحصیلی از مقطع دبیرستان و دانشگاه، نیازمند شرکت در کارگاههای کاربردی سواد مالی و سرمایهگذاری و کسب نمره قبولی از این کارگاهها باشد و حتی میتوان با تشویق کارگزاریها به مشارکت در این پروژه، عملا بهترین و عملیاتیترین آموزشها را در اختیار دانش آموزان و دانشجویان قرار داد.
۲- صدور کد معاملاتی و آزاد شدن امکان فعالیت سرمایهگذاری به شکل مرحلهای: یکی از راهکارهایی که به ذهن میرسد این است که برای افراد تازهوارد، ابتدا فقط امکان خرید و فروش در داراییهای تحت مدیریت مدیران حرفهای ممکن شود و بعد از یک دوره زمانی به ترتیب، امکان فعالیت مستقیم برای ایشان فراهم شود. برای مثال، میتوان ابتدا امکان خرید و فروش در صندوقهای با درآمد ثابت، صندوقهای مختلط، صندوقهای سهامی و قابلمعامله در بورس فراهم شود. در گام بعدی و بعد از گذشت یک دوره زمانی مثلا سه ماهه، امکان خرید و فروش در بورس و فرابورس به استثنای تابلوهای پرریسکتر از قبیل بازار فرعی و توافقی فراهم شود و در نهایت بعد از یک دوره زمانی دیگر، بتوانند در سایر بازارهای مربوطه از قبیل قراردادهای آتی و کالایی و... وارد شوند. حذف هر یک از این محدودیتها میتواند منوط به برگزاری آزمون توسط بورس مربوطه یا کانون کارگزاران باشد تا افراد دارای صلاحیت که قصد ورود به بازار را دارند، بتوانند مستقیم وارد بازار شوند.
۳- تشویق کارگزاریها به آموزش تازهواردها: یکی دیگر از اقداماتی که در این حوزه میتوان انجام داد، این است که کارگزاریها تشویق به آموزش رایگان تازهواردها شوند و تسهیلاتی برای آنها در نظر گرفته شود و در رتبهبندی سالانه آنها به آموزش امتیاز ویژه داده شود.
۴- رقابت پذیری بیشتر بخش خصوصی برای ورود به آموزش: این امر کمک میکند که به غیر از نهادهای مالی، بخش آموزش نیز وارد گود شود و اقدام به توسعه و ترویج سواد مالی و سرمایهگذاری در بازار سرمایه کند.
۵- بررسی اشخاص حقیقی و طراحی سازوکاری برای استفاده از ظرفیتهای فضای مجازی برای آموزش در بازار سرمایه: رسانههای مجازی ابزار قدرتمند با ضریب نفوذ بالایی برای آموزش هستند و میتوان از این ظرفیت و دسترسی خبرگان به این فضا، برای توسعه سواد سرمایهگذاری استفاده کرد. میتوان با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، سازمان فنی و حرفهای کشور، پارک علم و فناوری ریاستجمهوری و سایر نهادهای دستاندرکار در حوزه آموزش، خبرگی در آموزش بازار سرمایه را در قالب استانداردهایی تعریف کرد و از ظرفیت مجوزدهی این نهادهای بالادستی برای تمایز افراد خبره از سایر افراد استفاده کرد.
۶- فعالسازی سوشال تریدینگ و کپی تریدینگ در بازار سرمایه: سوشال تریدینگ و کپی تریدینگ بیتردید یکی از ابزارهایی هستند که بهواسطه معاملات الگوریتمی و گسترش فضای مجازی، ضریب نفوذ قابلتوجهی پیدا کردهاند و میتوانند در اتصال سرمایهگذاران خرد تازهوارد به سرمایهگذاران خبره تایید شده توسط نهاد ناظر نقش آفرینی کنند. با مقررات گذاری و نظارت بر این دو مقوله، میتوان اطمینان یافت که سرمایهگذاران با سابقه عملکرد مناسب و تحلیلهای عمیق بتوانند بهعنوان الگوی معاملاتی سرمایهگذاران تازهوارد عمل کنند و بخشی از هیجانهای ناشی از تصمیمات غیرآگاهانه آنها را کاهش دهند.
آنچه از ورود تازهواردها به بازار سرمایه میتوان مشاهده کرد، این است که آموزش سواد مالی و سواد سرمایهگذاری نادیده گرفته شده است، اما باید در نظر داشت که با شرایط تورمی کشور، شهروندان در وهله اول بهدنبال جا نماندن از تورم و در وهله بعدی بهدنبال کسب بازدهی بالاتر از تورم هستند و جابهجایی بین بازارها هم همیشه وجود داشته است، اما با تسهیل ورود به بازار سرمایه، به نظر میرسد وقت آن رسیده است که چارهای اندیشیده شود تا این حجم عظیم استقبال به بازار سرمایه به نحوی درست و با آموزش مناسب، در جهت توسعه اقتصادی بیشتر کشور و تامین مالی ارزانتر بنگاههای اقتصادی، عرضه اولیه ایدههای نو و شرکتهای مبتنی بر فناوریهای نوین و در نهایت توسعه یافتگی هر چه بیشتر ایران عزیز هدایت شود. با توصیههای اخیر مقام معظم رهبری در خصوص آزادسازی هر چه سریعتر سهام عدالت، عزم دولت برای عرضه باقیمانده سهام شرکتهای مشمول خصوصیسازی در قالب صندوقهای سرمایهگذاری قابلمعامله در بورس و استقبال روزافزون شهروندان و روند مشهود افزایش صدور کد معاملاتی، میتوان انتظار داشت که به زودی بخش عظیمی از جمعیت کشور مستقیم با بازار سرمایه تعامل یابند و این امر تهدیدها و فرصتهایی پیشرو دارد. برای کاهش تهدیدهای ناشی از سرمایهگذاری ناآگاهانه، به سرمایهگذاران توصیه میشود تفاوت بین سرمایهگذاری ارزشی و سرمایهگذاری تکانهای را درک کنند. سرمایهگذاری ارزشی، سرمایهگذاری مبتنی بر عوامل بنیادی شرکت است که در مقایسه با گذشته شرکت، سایر شرکتها، میانگین صنعت و روند کلی بازار انجام میگیرد و میتوان نسبتهایی از قبیل نسبت قیمت به سود، نسبت قیمت به سود به رشد، نسبت فروش به ارزش بازار، نسبت فروش به جمع داراییها و نسبت ارزش دفتری حقوق مالکانه به ارزش بازار حقوق مالکانه از این دست نسبتها هستند. این امر، بخشی قائل به اطلاعات گذشته و بخشی قائل به اطلاعات آتی نگر است و میتواند زمینه مناسبی برای سرمایهگذاری ارزشی فراهم کند. از سوی دیگر، سرمایهگذاری تکانهای، صرفا مبتنی بر روند گذشته قیمتها است و عمدتا به تحلیل تکنیکال گذشتهنگر بر میگردد که سرمایهگذاری بر این مبنا میتواند با نادیده گرفتن اطلاعات فعلی و آتینگر انجام شود و در مواردی که روند بازار تغییر میکند، قدرت پیشبینی خود را از دست بدهد. از این رو، توصیه میشود سرمایهگذاران به سرمایهگذاری ارزشی با در نظر گرفتن سرمایهگذاری تکانهای بپردازند و از هیجان بپرهیزند.