به گزارش می متالز، قیمتگذاری محصولات صنایع معدنی یکی از مهمترین موضوعاتی بوده که در ماههای گذشته مورد بحث و بررسی بسیاری قرار گرفته است. برخی از فعالان این حوزه معتقدند که باید قیمتها متناسب با بازارهای جهانی انجام شود. در این بین میتوان به مدیرعامل شرکت معدنی و صنعتی چادرملو اشاره کرد. چندی پیش تقی زاده، در نشست مطبوعاتی خود به صراحت عنوان کرد که باید قیمت زنجیره تولید فولاد از سنگ تا ورق، بر اساس نسبتی از قیمتهای جهانی تعیین شود. وی به این نکته اشاره نکرد که شیوه قیمتگذاری در هر کشورهای بر اساس مولفهها مختلف تعیین میشود. در این بین باید عنوان شود، آیا به واقع در فضای صنعتی و تولیدی کشور همه پارامترها میتواند طبق قیمتهای بینالمللی باشد. به عنوان مثال: آیا میزان دستمزد کارگر در معادن مطابق با میزان پرداختی در کشورهای اروپایی است؟ آیا بهای انرژی در ایران با سایر کشورها برابری میکند؟
آیا مواد اولیه همچون سنگ آهن از کشورهای دیگر وارد میشود؟ با یک بررسی ساده کاملا مشخص است که میزان پرداختی کارگران در ایران حداقل 10 برابر کمتر از کشورهای پیشرفته بوده و بهای انرژی در این کشور یارانهای است. خوشبختانه تولیدکنندگان فولاد نیز از سنگ آهن داخلی استفاده میکنند و این امر باعث عدم هزینه واردات میشود. اینکه عنوان شود، باید تنها برخی از محصولات زنجیره فولاد تابع قیمت جهانی باشد، کارشناسانه نیست. زیرا تمام مولفههای مهم در بهای تمام شده با قیمت جهانی برابر نیست.
حال سوال اینجاست، توجیه اقتصادی سرمایهگذاری در ایران در حوزه فولاد بر چه مبنایی است؟ آیا چشم پوشی از این ظرفیتها در کشور و تکیه بر قیمتها بینالمللی امکان پذیر است؟
باید به این نکته توجه کرد که راهاندازی برخی از صنایع مانند فولادسازی و یا خودروسازی در کشور بخاطر وجود مولفههای ساخت در کشور بوده است. به عنوان مثال سنگ آهن به عنوان یکی از مواد اولیه مهم در ساخت فولاد، در کشور وجود دارد. بنابراین تولید فولاد میتواند برای ایران توجیه اقتصادی داشته باشد. همچنین یکی از عمده دلایل راهاندازی بازار خودرو، از طرفی وجود بازار پایدار در کشور بوده و هموراه تقاضا برای آن وجود دارد. از طرف دیگر مواد اولیه برای ساخت خودرو مانند ورق نیز در کشور وجود دارد. این عوامل در کنار سایر مولفهها باعث شده تا این صنایع بزرگ در کشور ایجاد شوند.
اگر قرار بود برای تولید فولاد مواد اولیه مهمی مانند سنگ آهن را وارد میکردیم، قطعا احداث کارخانجات فولادی توجیه اقتصادی نداشت. اگر ما از توجیه اقتصادی سرمایهگذای چشم پوشی نمایم، اساسا پیشرفت نخواهیم کرد.
نکته بعدی این است که آیا نباید توزیع سود در زنجیره فولاد بر مبنای هزینههای سرمایهگذاری و هزینه تبدیل در کل زنجیره صورت پذیرد؟ به طور مثال: باید بررسی شود به چه میزان برای یک واحد کنسانتره سازی یا فولادسازی و... هزینه شده است، آنگاه بر اساس سرمایهگذاری که در آن شرکتها صورت گرفته، سود را به همان نسبت، به کل زنجیره تعمیم داد.
به اعتقاد نگارنده، پایبندی به توزیع سود عادلانه در کلان به نفع همه ذی نفعان است. تخطی از این امر به کل زنجیره ضرر میرساند.