تاریخ: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ ، ساعت ۲۳:۰۹
بازدید: ۲۲۶
کد خبر: ۱۰۵۲۵۲
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت

اهداف آمریکا از فشار حداکثری

می متالز - برون‌رفت آمریکا از توافق برجام دومین سالگرد خود را پشت سر گذاشت. از نظر اقتصادی، دو سال سخت بر ایران و مردمان آن گذشت. سر آن نداریم که همه مشکلات موجود اقتصادی را به تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی و سیاسی آمریکا ربط دهیم.
اهداف آمریکا از فشار حداکثری

به گزارش می متالز، تن رنجور این اقتصاد دهه‌هاست که با بیماری‌های مختلفی دست به گریبان است و جسم نحیف آن رفته‌رفته ضعیف‌تر و شکننده‌تر می‌شود. به باور خیلی از اقتصاددانان، مشکلات اقتصادی ما بیش و پیش از آنکه ربطی به تحریم و آمریکا و استعمار و استکبار داشته باشد، به دشمنان و عوامل داخلی ربط دارد. با این‌حال، تحریم‌های بی‌سابقه‌ آمریکا در این دو سال، ضربه‌های مهلک دیگری بر تن این بیمار وارد آورد. در این مجال، در پی آن هستیم که بکاویم و بدانیم در این دو سال بر برجام چه‌ها گذشت و چه‌ها خواهد گذشت. سخن اول آنکه، ببینیم آیا آمریکا به خواسته خود از ترک برجام رسیده است؟

کلیشه‌ای خواهد بود، اما گریزی نداریم که بگوییم ترامپ از همان ابتدا با میراث و دستاوردهای باراک اوباما در ستیز بود و در پی آن کوشید هر چه به نام اوباماست را از صفحه روزگار بزداید. از خروج از نهادهای بین‌المللی گرفته تا ملغی‌ساختن قراردادها و توافق‌نامه‌های بین‌المللی و حتی قوانین داخلی. برجام نیز یکی از این اقلامی بود که می‌بایست کوبیده می‌شد و بسان برج‌ ترامپ، به نام نامی ایشان دوباره باز ساخته می‌شد. از زمان کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری خود، ترامپ تحت فشار تامین‌کنندگان منابع مالی این کارزار (که بیشتر آنها یهودی بودند) ساز مخالفت خود با برجام را کوک کرد و بعد از فتح کاخ‌سفید و ورودش به اتاق بیضی‌شکل ریاست‌جمهوری، کمر همت به نابودی آن بست. هر آنچه می‌توانست، دریغ نکرد و تحریم کرد و تهدید کرد و به مذاکره‌ای دوباره دعوت کرد. به باور نگارنده، عمده دلیل مخالفت وی و مشکل اصلی برجام این بود که امضای اوباما پای آن بود و بر این باورم اگر ایران سر سودا با ترامپ داشت می‌توانست به توافق بهتر و منعطف‌تری با ترامپ برسد. اما دریغ که نمی‌توان بر قول و فعل او تکیه کرد، چه بسا که هنوز امضایش خشک نشده، در مسیر برگشت از میز مذاکره و از هواپیما، امضای خود را پس بگیرد.

به‌نظر می‌رسد هدف اصلی ترامپ از خروجش از برجام این بود که ایران را تحت فشار قرار دهد تا با میل خویش یا از روی اجبار ناشی از تحریم‌ها و تهدیدها، دوباره به میز مذاکره بیاید و این بار با او دور میز بنشیند و عکس یادگاری با جناب ایشان بگیرد و روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها، قهرمان جدید و قدرقدرت آمریکا را در صدر اخبار خویش قرار دهند و او را بستایند و بنوازند. آمریکای ترامپ از فشارها و تحریم‌های یک‌جانبه دو هدف اصلی را پی می‌گیرد: 

۱-یا ایران در اثر این فشارها تاب و توان خود را از دست داده و پای میز مذاکره می‌آید یا اینکه ۲- ماندن به پای برجام را بیهوده انگاشته و از آن خارج می‌شود که در این صورت دست آمریکا برای اعمال فشار بر طرفین دیگر به منظور بازگرداندن تحریم‌های شدید بین‌المللی علیه ایران باز می‌شود و می‌تواند تهران را در مخمصه دیگری قرار دهد تا فایده رفتن به میز مذاکره با ترامپ را بیشتر از هزینه‌های دوری گزیدن از آن بیابد. اما هیچ‌کدام از این سناریوها محقق نشده و ایران عاقلانه نه از برجام خارج شده و نه میل رفتن به میز مذاکره دارد و نه دست دراز کردن ‌سوی ترامپ. در عین حال که بخش زیادی از برنامه‌های معلق‌شده هسته‌ای خود تحت برجام را دوباره راه انداخته است، بدون اینکه حساسیت و عصبانیت بیش از حد طرفین دیگر برجام (به‌جز آمریکایی که دیگر طرف برجام حساب نمی‌شود) را برانگیزد. در این راستا، روسیه و چین تاحدودی ایران را محق دانسته و سیاست‌های سختگیرانه و نابخردانه ترامپ را نکوهیده‌اند. خب، حالا ببینیم طرف‌های اروپایی در این ارتباط چه کردند؟ بعد از خروج ترامپ از برجام، امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، ابتکار عمل را در دست گرفت و سعی کرد با استفاده از ارتباط نسبتا خوبش با ترامپ، زمینه گفت‌گو با تهران و بازگشت آمریکا به برجام را فراهم کند. مذاکرات زیادی با دو طرف داشت و ابتکارعمل‌هایی هم از خود نشان داد که همگی شکست خوردند و توشه‌ای حاصل نشد. اروپایی‌ها از تکاپو نیفتادند و با ایران هم گفت‌وگو کردند و وعده‌ها دادند. اینستکس راه انداختند و اظهار امیدواری کردند که این کانال بتواند بخشی از ضررهای خروج آمریکا از برجام را جبران کند. اما با تاسف باید گفت این وعده هم نه عملی نشد و نه توانست کاری از پیش ببرد. تحریم‌های آمریکا آن‌چنان دقیق و هدفمند است و ترس اروپاییان آن‌چنان شدید که نشد کاری از پیش ببرند. اروپا تلاش کرد برجام را نجات دهد و آمریکا را نرم سازد، اما چیرگی آمریکا در حوزه اقتصاد و امور مالی و قلدری آن در حوزه سیاسی، اروپا را خوار و ناکام ساخت. اما حال که چندماهی به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا باقی مانده و در آبان‌ماه شاید آمریکا را کشتی‌بان دیگری بیاید، آیا می‌توان امیدی به احیا برجام داشت؟ جو بایدن، معاون اوباما، نامزد دموکرات‌ها و رقیب ترامپ در انتخابات آتی خواهد بود. از همین‌رو خیلی‌ها امیدوار شده‌اند که در صورت پیروزی بایدن در انتخابات، برجام جان دوباره‌ای خواهد گرفت و بوی بهبود ز اوضاع جهان خواهیم شنید. اما به‌نظر می‌رسد دولت ترامپ قصد دارد تا انتخابات پیش‌ رو، ضربات نهایی را بر پیکر رنجور برجام وارد آورد و با تلاش برای تمدید تحریم‌های تسلیحاتی، ایران را وادار و ناگزیر از خروج از برجام کند تا در صورت پیروزی بایدن، مسیر او برای رسیدن به توافقی دیگر با ایران سنگلاخ‌تر و دشوارتر از پیش باشد. از سوی دیگر، به نظر نگارنده شانس ترامپ برای پیروزی در انتخابات بیشتر از بایدن است، مگر آنکه مشکلات اقتصادی ناشی از بیماری کرونا سبب شود مردم به گزینه دیگری رای دهند. باید این نکته را هم افزود که تحریم‌ها و قوانین وضع‌شده در دوره ترامپ و شرایط کنگره، طوری نیست که فکر کنیم اگر بایدن رئیس‌جمهور شود به راحتی بتواند شرایط را به ۴ سال قبل برگرداند. شاید چند سال زمان ببرد تا این ماجرا رخ دهد. حال تصور کنیم اگر ترامپ دوباره رئیس‌جمهور شود چه سیاستی نسبت به ایران دنبال خواهد کرد. به‌نظر می‌رسد در دور دوم ریاست‌جمهوری، ترامپ سیاست تندتر و سختگیرانه‌تری علیه ایران اعمال کند. اگر ایران در دور اول با ترامپ به توافق می‌رسید، می‌توانست برگ برنده‌ای در کارزار انتخاباتی دوم به او هدیه دهد. اما دوری ایران از مذاکره با وی و امیدواری به رای‌آوری مخالفش، او را جری‌تر خواهد کرد و تندتر. وی دیگر نگران انتخابات دیگری نخواهد بود و نتیجه‌ سیاست‌هایش، حتی اگر جنگ با ایران باشد، خیلی برایش گران تمام نخواهد شد. بنابراین تمام تلاشش را خواهد کرد که امضا خودش را پای بسته شدن پرونده هسته‌ای ایران درج کند، چه با تحریم و تهدید و مذاکره یا حتی جنگ‌افروزی. خب، در این شرایط، تصمیم‌گیران جمهوری اسلامی ایران چه باید بکنند تا از گزند هرچه بیشتر در امان بمانند؟ به باور نگارنده، جمهوری اسلامی تا حالا سیاست معقولی در ارتباط با برجام در پیش گرفته و با انعطاف خود مانع از رسیدن ترامپ به اهداف خود شده است. هرچند هزینه‌های سنگینی را هم متحمل شده است. به نظر می‌رسد در ماه‌های رو به اتمام دوره ریاست‌جمهوری ترامپ، انجام چند گفت‌گوی دوطرفه در سطح کارشناسی، حتی به‌صورت مخفیانه و پشت‌پرده، بد نباشد تا این چند ماه بگذرد و در صورت انتخاب دوباره ترامپ، از گزند آسیب‌های بیشتر دوری گزیده، برای چهار سال دیگر برنامه‌ریزی کنیم. اما برای طولانی‌مدت باید بدانیم که انزوای اقتصادی و سیاسی ما از نظم و نظام منطقه‌ای و بین‌المللی سبب شده است، تحریم و تهدید و نادیده گرفتن ایران خیلی راحت باشد. ما برای حیات و بقای خود در درازنای تاریخ نیازمند آن هستیم که آن‌چنان خود را به نظم و نظام اقتصادی و سیاسی منطقه گره بزنیم که نادیده گرفتن ایران و تحریم و تهدید آن به این آسانی‌ها امکان‌پذیر نباشد و هزینه زیادی را دربرداشته باشد.

سعید شکوهی استادیار روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی
عناوین برگزیده
رتبه بازدهی تولید مسکن/ معمای «تغییر شغل» بسازوبفروش‌ها/ ساخت وساز طی ۶ سال گذشته به ۴ بازار باخت/ فقط سود بانکی با عایدی ساختمانی رقابت می‌کند/ تخریب گر اصلی «بازدهی ساخت مسکن»، تورم زمین است/ میانگین حاشیه سود «ساخت مسکن» در کشور طی این مدت ۴۳ درصد بوده که از میانگین تورم مسکن به میزان ۶۴ درصد، به مراتب کمتر و غیرقابل توجیه است
بررسی معمای «تغییر شغل» بسازوبفروش‌ها و «سقوط» سرمایه‏‏‏‌گذاری واقعی ساختمانی

رتبه بازدهی تولید مسکن/ معمای «تغییر شغل» بسازوبفروش‌ها/ ساخت وساز طی ۶ سال گذشته به ۴ بازار باخت/ فقط سود بانکی با عایدی ساختمانی رقابت می‌کند/ تخریب گر اصلی «بازدهی ساخت مسکن»، تورم زمین است/ میانگین حاشیه سود «ساخت مسکن» در کشور طی این مدت ۴۳ درصد بوده که از میانگین تورم مسکن به میزان ۶۴ درصد، به مراتب کمتر و غیرقابل توجیه است