به گزارش می متالز، بانک صادرات که طی سال های اخیر با مشکلات متعددی دورن و برون سازمانی مخصوصا" اعلام زیان انباشته سنگین روبرو بوده ، بعد از ماه ها انتظار اقدام به برگزاری مجمع سالانه مربوط به سال مالی اسفند کرد.
قبل از این رویداد هم با تصمبم وزیر اقتصاد، مدیرعامل "وبصادر" معرفی و حجت اله صیدی جانشین سیاوش زارعتی شد. سپس با تشکیل مجمع عادی به طور فوق العاده 5 اسفند ، اعضاء هیات مدیره تعیین شدند که شامل غلام سوری (رییس هیات مدیره)، پرویز مقدسی، رضا صدیق و مجتبی لشکربلوکی هستند.
در این تغییر حمید تهرانفر معاون نظارتی پیشین بانک مرکزی و قائم بانک صادرات (که مانند زارعتی در اطلاع رسانی از وضعیت واقعی بانک بسیار ضعیف عمل کرد و به جز خبرهای رسمی همراه با خود تعریفی ، از رسانه ها هم فراری بود) از ترکیب هیات مدیره کنار گذاشته شد.
براساس این گزارش، درحالی بعد از تغییر و تحولات و بروز دریچه های از بهبود شرایط این بانک 5.7 هزار میلیارد تومانی نمایان شد که با انتشار اطلاعات میاندوره ایی و گزارش عملکرد ماهانه، تلاش های برای بازگشایی نماد بزرگترین حاضر در بورس انجام شده تا شاید نماد آن قبل از پایان سال و بعد از حدود 20 ماه توقف باز شود اما این موضوع فعلا" در هاله ایی ابهام بوده و در صورت مساعدت بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و رفع برخی موارد، می توان برای بازگشت در روزهای آینده امیدوار بود.
در این میان صیدی 50 ساله که با سوابقی چون عضویت موظف در هیأتمدیره بانک صادرات و معاون بینالملل، مدیرعامل سرمایهگذاری خوارزمی، قائممقام مدیرعامل سرمایهگذاری غدیر، نایب رئیس هیأتمدیره ایران خودرو، سرپرست حسابرسی در مؤسسه حسابرسی بنیاد مستضعفان و سازمان حسابرسی و... بوده و به افکار عمومی مخصوصا" فعالان بازار سرمایه بها می دهد که در درد دل تلگرامی با پیشکسوتان بازار سرمایه، نکاتی در مورد علت حضور در مدیریت بانک صادرات و وضعیت حال و آینده مطرح کرده که به شرح زیر است:
اول این که وضعیت بانک صادرات همان است که در صورتهای مالی 9 ماهه نمایان است و اولین گام حقیر هم این بود که نقطه آغازین مأموریتم را با شفافیت نمایان کنم و به جای تحریف یا حذف صورت مسئله ، دنبال راه حل باشم. برای اهل نظر هم که اهالی بازار پول و سرمایه هستند ، نه واقعیت قابل انکار است و نه قابل تحریف.
طبیعی است که وجود زیان انباشته بیش از سرمایه ، خیلی دردآور و بغرنج است، اما به دلایلی که عرض خواهم کرد تعبیر ورشکستگی را صحیح نمیدانستم و از این روی بود که مصاحبه کردم و ظرفیتعای مثبت بانک را که کم هم نیستند و البته در این. شرایط نابسامان اقتصادی ، مغفول ماندهاند معرفی کردم.
دوم این که دوره مدیریت من در بانک اگر حتی 10 سال هم طول بکشد کوتاه است و گذرا ، لذا برای این دوره نه حاضر به فریب کسی هستم و نه تحریف واقعیت ها ، که در عمرم از این مسائل سعی کرده ام پرهیز شدید داشته باشم و حرفهایگری و درستکاری را با هیچ چیز عوض نکنم.
سوم این که برخی دوستان استحضار دارند که بنده چرا رفتم بانک صادرات. در یک کلام عرض میکنم: از شب اول قبر ترسیدم . ترسیدم برای وجدانم و مردم جوابی نداشته باشم اگر بگویند میدیدی یک بانک بزرگ 65 ساله در سراشیبی قرارگرفته و بزرگان زیادی از جمله برخی مسئولین ، سهامداران و کارکنان اصرار میکردند که تو باید این بار را به منزل برسانی ، ولی تو به خاطر منافع شخصی و خوشنامی و راحت طلبی از آن سر باز زدی .
شاید برایتان جالب باشد که در این فکر ها بودم که رفتم استخاره کردم و آیه 16 سوره فتح آمد که صراحتاً تکلیف را مشخص کرد. ضمن این که اعتقاد شدیدی به مسئولیت اجتماعی و به قول غربیها Public Service دارم.
چهارم این که وقتی با این اعتقاد و احساس وظیفه شروع کردم ، باور داشتم که جز بازآفرینی و احیاءِ بانک مأموریت دیگری ندارم. و وقتی انسان مأمور نجات میشود ، طبیعی است که باید روی تواناییها و پتانسیلها و ظرفیت ها تمرکز کند نه روی نکاتی که مردم را ناامید میکند. من دو راه بیشتر ندارم : یا باید مانند برخی مسئولین حتی ، بگویم نظام بانکی از دست رفته است و فلان بانک پوکیده است و این حداقل ظرفیت را هم من خراب کنم و یا این که بگویم نجاتش میدهیم و دوباره میسازیم و این توان را بانک صادرات دارد.
طبیعی است که من راه دوم را انتخاب کردم چون کشورم و مردمم را دوست دارم و حال که به من اعتماد کردهاند باید مثل آتشنشانان به دل آتش بزنم تا کار درست شود.لذا در اخبار و مصاحبه ها بر نکات مثبت بانک از قبیل داراییهای بیش از ۳۰ میلیارد دلاری و بدهیها که در واقع سپرده هاست و آن هم در همین حدود است یا گستردگی شعب و عملیات بین المللی و غیره تأکید کنم تا محیط مساعد تر شود تا هم همکارانم با نشاط و امید برنامه بازآفرینی را اجرا کنند و هم سهام داران و مردم عزیز اعتماد بیشتری داشته باشند و بانک بهتری را تحویلشان بدهیم.
پنجم این که بنده به جای تمرکز بر گذشته و دنبال مقصر گشتن برنامهای عملیاتی تنظیم کردهام تا بانک از این مسیر برگردد و سودآور شود. خوب هم میدانم که هم موانع و محدودیتهای درون سازمانی وجود دارد و هم محیطی ، اما تا بوده ، همین بوده و ما در همین محدودیتها باید این کار را پیش ببریم. قویترین دشمن ما ناامیدی و بیانگیزگی است.
لذا کلیات برنامه را در مجمع به عرض رساندم و با توکل به خدا شروع کردم و ضمن اعتراف به وجود مشکلات بزرگ و پیچیده، نه تنها اعتقاد ندارم که بانک ورشکسته است بلکه معتقدم هنوز یکی از بانکهای بزرگ و پرظرفیت کشور ، بانک صادرات ایران است به طوری که اکنون بعد از چهار هفته کار در بانک و بررسی واقعیتها ، امیدوارتر از گذشته شده ام..
کلام آخر این که اکنون بنده و شما وظیفهای فراتر از یک کارشناس بازار سرمایه و سهامدار داریم.در نوجوانی و اوان جوانی که نزد پدر مرحومم کار میکردم ، خوب به یاد دارم که وقتی بازار دچار مشکل میشد و برخی مغازهدارها مشکلاتشان حادتر میشد ، تجار و بازاریان بزرگ احساس مسئولیت میکردند ، آستینها را بالا میکردند و مشکل افراد را حل میکردند، این مسئله حتی از منظر منافع شخصی هم توجیه داشت ، زیرا در بازار آباد، بزرگ و پررونق بود که یک تاجر بزرگ هم موفق میشد نه در بازار راکد و افسرده.
اکنون هم بازار پول ما دچار مسائلی حاد است و هم بازار سرمایه مشکلاتی دارد، اگر بنده و شما آستین بالا نزنیم و در هیئت همان بازاریان بزرگ و راهبران بازار ظاهر نشویم ، چه کسی این کاررا باید بکند؟ از بیگانه باید انتظار داشته باشیم؟
لذا از شما پیشکسوتان استدعا دارم که ضمن راهنمایی و یاری این بنده حقیر و عضو کوچک، به مساعدتر شدن محیط اقتصادی برای انجام اصلاحات ساختاری کمک کنید تا انشاءالله شاهد بازاری پویاتر و بالندهتر باشیم.