به گزارش می متالز، عمده معادن کوچکمقیاس، عیار پایینی دارند که این موضوع هزینههای فرآوری را افزایش میدهد اما باید توجه داشت در بسیاری از کشورها، به ویژه کشورهای معدنی، با افزایش برداشت از معادن پرعیار، به تدریج عیار معدن کاهش مییابد و ممکن است عیار به نقطهای برسد که دیگر فرآوری آن با روشهای مرسوم ممکن نباشد. به طور معمول، عیار حد سنگآهن در معادن بزرگ بین 25 تا 30 درصد در نظر گرفته میشود و کمتر از آن اقتصادی نیست اما آیا باید به همین میزان محدود شد و یک عمر کوتاه برای صنعت استراتژیک فولاد در نظر گرفت؟
کشورهای معدنی همچون استرالیا، برزیل و چین، با توجه به کاهش ذخایر معدنی پرعیار مگنتیتی و وجود ذخایر کمعیار هماتیتی، روشهای نوینی را برای فرآوری ذخایر کمعیار ابداع کردهاند و هماکنون بخشی از تولید سنگآهن این کشورها متعلق به ذخایر کمعیار است و میزان زیادی از آن نیز صادر میشود. جالب توجه است که بدانیم عیار اقتصادی این معادن تنها حدود 8 تا 10 درصد است. بنابراین با استفاده از تکنولوژیهای روز دنیا، ماشینآلات و تجهیزات نوین میتوان از معادن کمعیار نیز بهره برد.
در کشور ما تعداد انگشتشماری از شرکتها توانستهاند با تکنولوژی روز دنیا، بهرهبرداری از معادن سنگآهن کمعیار را انجام دهند که استفاده از تجربیات بینالمللی فرآوری سنگآهن به آنها در این زمینه کمک کرده است حتی یکی از شرکتها بدون واردات تجهیزات و ماشینآلات خارجی، با کمک مهندسی معکوس توانسته تجهیزات لازم برای فرآوری سنگآهن کمعیار را در داخل کشور بومیسازی کند و گام بلندی را در جهت بومیسازی تکنولوژیهای نوین فرآوری سنگآهنهای کمعیار که عمدتا از نوع هماتیت هستند، بردارد.
متاسفانه سایر شرکتها به عرصه وارد نشدهاند زیرا از یک سو، قوانین و مقررات دست و پاگیر دولتی برای بهرهبرداری از معادن مانع توسعه فعالیت معدنی میشود و از سوی دیگر، واردات تکنولوژی و ماشینآلات چالشبرانگیز شده است.
قوانین و مقررات دست و پاگیر همچون بهرهبرداری از معادن کوچکمقیاس غیرفعال، بزرگترین مانع در برابر توسعه واحدهای فرآوری هستند. این معادن غیر فعال که به نام اشخاص و بعضا شرکتها ثبت شدهاند، به دلیل ناتوانی در فعالسازی مجدد، رها شدهاند و در این مساله قوانین و مقررات نمیتوانند کار خاصی را انجام دهند زیرا تا زمانی که معدندار نخواهد، معدن فعال نخواهد شد و بعضا ممکن است محدوده معدنی خود را تا سالها بدون بهرهبرداری رها کند. متاسفانه شنیده میشود برخی از این معدنداران با اطلاع از بازار خوب سنگآهن و وجود متقاضی، محدوده معدنی خود را که از نظر کارشناسی قیمت مشخص دارد، به قیمتهای بسیار گزافی به سرمایهگذاران واگذار میکنند که همین امر سرمایهگذاری اولیه را افزایش میدهد. اگر پروانه بهرهبرداری نیز از معدندار سلب شود، واگذاری معدن به فرد یا شرکت جدید روند بروکراسی اداری طولانی و پرپیچ و خمی را ایجاد میکند که در نهایت سرمایهگذار جدید خسته و منصرف خواهد شد.
نکته قابل توجه دیگر این است که وضعیت اقتصادی کشور طی دو سه سال اخیر باعث رشد شدید قیمت ماشینآلات و تجهیزات و در نتیجه سرمایهگذاری در معادن کوچکمقیاس شده است. به طور مثال، اگر در سال گذشته حدود 20 تا 30 میلیارد تومان سرمایه اولیه برای بهرهبرداری از یک معدن کوچکمقیاس نیاز بود، اکنون این میزان به بیش از 50 میلیارد تومان رسیده و روند آینده سرمایهگذاری نیز مشخص نیست.
به طور حتم معادن کمعیار و پرتعداد سنگآهن در کشور، آینده واحدهای فولادی را از لحاظ تامین مواد اولیه تضمین خواهند کرد اما برای این منظور، باید بخش خصوصی و دولت دست در دست یکدیگر داده و با شناسایی نقاط کور و گلوگاههای سرمایهگذاری، مشکلات را یکی پس از دیگری برطرف سازند. سرمایهگذاران باید شجاعت و صبر داشته باشند و ریسک سرمایهگذاری در معادن کوچکمقیاس سنگآهن و یا هر ماده معدنی دیگری را بپذیرند. دولت نیز باید با تسهیل در قوانین و مقررات معدنی، در جهت بهرهبرداری سریع از معادن کوچکمقیاس و جذب سرمایهها به این بخش گام بردارد.