به گزارش می متالز، وقتی از زنجان به سمت غرب کشور و از جاده سرسبز و زیبای دندی عبور میکنید در میان دشتهای زیبا تیرهایی را میبینید که سر از تپههای کوچک بیرون آوردهاند و وسیلههایی شبیه تلهکابین در نزدیکی جاده از سیمهای روی تیرها آویزان هستند، جعبههایی فلزی که کار اصلیشان جابهجایی مواد معدنی از سرچشمهها به کارخانه است. در مسیر این جاده معدن سرب و روی انگوران و کارگرانی که مشغول برداشت سنگهای معدنی هستند، در میان گرد و غبار معدن به خوبی دیده میشوند.
معدنی که بزرگترین گنجینه روی و سرب را در خود جای داده است و کار اکتشاف و برداشت از آن به صورت اصولی توسط برادران رستگار رقم زده شد و حالا چند دهه است که ادامه دارد بدران رستگار جواهری، رضا و مرتضی، در اواخر قرن گذشته به ترتیب در سال 1286 و 1291 شمسی در یکی از خانوادههای اصیل و کهن اصفهان به دنیا آمدند. منزل خانوادگی و محل تولد آنها یکی از ابنیه فاخر و مجلل اصفهان بود که به سبک سنتی ایران بنا شده بود و بعدها به بیمارستان احمدی تبدیل شد. جد پدری برادران رستگار حاج میرزا محمدهادی جواهری اولین وکیل اصفهان در دوره نخست مجلس شورای ملی پس از پیروزی انقلاب مشروطه بود. در بین دو برادر، مرتضی در تحصیل و کار همیشه به موفقیتهای بیشتری دست پیدا میکرد، اما از آنجا که رضا بزرگتر بود در نگاه مرتضی همیشه به عنوان بزرگتر نقش بسته بود. تحصیلات اولیه مرتضی رستگار مکتبخانهای بود اما در سن 14 سالگی همراه برادرش برای ادامه تحصیل به تهران آمدند و مدتی بعد وارد مدرسه دارالفنون شدند. این دو مرد خودساخته از نبوغ خاصی برخوردار بودند و همهچیز را به سرعت یاد میگرفتند. مرتضی رستگار حتی در برخی زمینهها به تدریس به همکلاسیها و حتی شاگردان بزرگتر از خود میپرداخت. مرتضی رستگار پس از دو سال تحصیل در دارالفنون با وجود پایان ندادن تحصیلات متوسطه با قبولی در امتحانات اعزام محصل به خارج و احراز رتبه اول، در سن 16 سالگی برای ادامه تحصیل عازم فرانسه شد. رستگار جوانترین محصل اعزامی ایرانی آن زمان به اروپا بود. او در فرانسه در مدارس و دانشگاههای نانت و سوربون در رشته لوکوموتیوسازی و کشتیسازی تحصیل کرد.
مهندس رستگار در دوران اقامت خود در پاریس به کار مشغول شد و پس از 19 سال به ایران بازگشت. او پس از بازگشت به ایران در دانشگاه جنگ و دانشکده فنی تهران به تدریس پرداخت. برای اولین بار در ایران، جعبه دنده اتومبیل در کلاس درس او توسط دانشجویانش ساخته شد و بسیاری از شاگردان به رشتههای صنایع سنگین کشیده شدند. او در عین حال در اداره راهآهن نیز به عنوان مهندس اشتغال داشت و پس از مدتی به ریاست اداره فنی راهآهن مرکز رسید و در تاسیس مدرسه فنی راهآهن نیز مشارکت داشت. علاوه بر مرتضی، رضا هم دانشآموزی درسخوان بود؛ او هم بعد از پایان تحصیل در مدرسه دارالفنون جزو اولین دانشجویان اعزامی از سوی رضاشاه به فرانسه بود. رضا رستگار برای آموزش نظامی به مدرسه نظام رفت و زبان فرانسه را نیز در مدرسه تولوز آموخت. او در کنار کسب مدرک دکتری میکروبیولوژی، دوره افسری را نیز گذراند. او با برگشت به ایران در دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد و این کار را دو دهه در کنار فعالیتهای دیگرش ادامه داد.
همچنین رضا رستگار در راهاندازی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران نقشی مهم داشت و به عنوان اولین رئیس این دانشکده انتخاب شد. علاوه بر اینها او مسئول پروژه ساخت اولین سرم در کشور و راهاندازی موسسه رازی دانشگاه تهران هم بود؛ اقداماتی که با همکاری انستیتو پاستور فرانسه اجرایی شد. اما در کنار کارهای فردی دو برادر اقدام به راهاندازی یک شرکت کردند. نخستین شرکتی که مرتضی رستگار به همراه برادرش رضا تاسیس کرد شرکت سهامی صنعتی معدنی ایران (سمیران) بود. این شرکت کارهای صنعتی، معدنی و اکتشافی خود را در ایران به شیوه نوین و استاندارد بینالمللی انجام میداد. در این شرکت مسئولیت مدیریت مالی، اداری، کارهای مربوط به سازمانهای دولتی و سرمایهگذاران به رضا رستگار واگذار شد. همچنین جنبههای تکنیک کشف، توسعه معادن و… بر عهده مرتضی بود.
مرتضی رستگار عاشق طبیعت و حیات وحش بود و علاقه بسیار بسیار زیادی هم به اکتشافات معدنی داشت. برادران رستگار در دوران زندگی کاری خود بانی و شریک تعداد زیادی از کاخانههای صنعتی از جمله گروه صنعتی رنا، شرکت زامیاد و شرکت بریجستون بودند. با این حال کار اصلی و مهم خود را فعالیت در گروه صنعتی معدنی ایران میدانستند که در زمان فعالیت بزرگترین در نوع خود بود. این شرکت آورنده و گسترشدهنده شیوههای نوین معدن کاری با استانداردهای جهانی در ایران بود و در این راه به حق لقب معدنکار نوین ایران به مهندس مرتضی رستگار تعلق گرفت. مهندس رستگار نخستین کارشناس صنایع و معادن در ایران بود که به مسئله محیط زیست و لطمه نخوردن آن در اثر فعالیتهای صنعتی و معدنی توجه خاصی داشت. از جمله در زمینه بازسازی زمینِ تخریبشده بر اثر استخراج معدن، توجه به آبهای زیرزمینی و ایجاد چرخه بازیافت آبهای مورد استفاده، و درختکاری در محیطهای معدنی در بین صاحبان صنایع و معادن ایران پیشگام بود. مهندس مرتضی رستگار بنا به تربیت خانوادگی و احترام به بزرگتر، حتی در مواردی هم که چندان مرتبط و ضروری نبود، رضا رستگار را در کنار نام خود به عنوان شریک و موسس این شرکتها معرفی میکرد.
برادران رستگار روی بیش از صد معدن مختلف در سراسر ایران فعالیتهایی انجام دادند و به سرمایهگذاری مبادرت کردند که از آن جمله میتوان به معدن کوشک در بافق یزد، معدن نخلک در انارک اصفهان، معدن خانه سرمه در نجفآباد اصفهان، معدن فیضآباد نایین، زیرکان در بافق یزد، معادن لکان حسینآباد درهنقره در اراک، معدن چاهگز بابکریا، معدن اردکان یزد، مهدیآباد یزد، قلعهزری در حد فاصل زنجان و تبریز، معدن استرانسیوم در کویر ورامین و معدن بزرگ انگوران زنجان اشاره کرد. در سالهای اولیه، سنگهای استخراجی توسط زنان و کودکان روستایی با دستمزد 5 تا 20 ریال با چکش به واحدهایی کوچکتر شکسته و از نظر عیار تقسیمبندی میشدند و در بستههای 80 تا 100 کیلویی از طریق انزلی به قزاقستان و بلاروس میرفتند و آنجا به انواع محصولات تبدیل میشدند.
برادران رستگار و انگوران معدن انگوران
یکی از معادن بسیار قدیمی کشور است که به دلیل عدم استفاده مناسب در دهههای ابتدایی قرن اخیر متروکه شده بود تا اینکه مهندس مرتضی رستگار توانست انگوران را احیا و با استفاده از نبوغ و پشتکار خود، آن را به بزرگترین معدن سرب و روی ایران و یکی از بزرگترین معادن دنیا تبدیل کند. سیم (نوار) نقاله معدن انگوران که امکان برداشت بهتر از معدن و افزایش ظرفیت کار را برای کارگران فراهم میکرد، بیش از 20 کیلومتر از معدن تا کارخانه طول داشت و ساخت آن در زمان خودش کار بزرگی در صنعت معدنکاری کشورمان بود. مرتضی رستگار که امور فنی کار را بر عهده داشت به آموزش هم اهمیت بسیاری میداد و از همین رو با موسسه ایرلندی- انگلیسی آرتیزد قرارداد مشاره و همکاری به خصوص در بخش آموزش و توسعه فنی کار امضا شد. احداث کارخانه مدرن تغلیظ و پرعیارسازی در کوشک هم طی همین همکاریها صورت گرفت.
در اوایل دهه 50 شرکت خدمات هوایی ایران، هواپیمای یکموتوره اجاره میداد و مرتضی رستگار در نزدیکی معدن، فضایی به مساحت 450 متر را مسطح کرده بود به گونهای که هواپیمای ملخی میتوانست در آن فرود بیاید. او این فضا را برای فراهم کردن دسترسی مهندسان به معدن به وجود آورده بود و یک هواپیما هم در روزهای چهارشنبه برای رفت و آمد مهندسان رزرو کرده بود. برادران رستگار نهتنها خود به عمل کردن به شیوههای نوین معدنکاری اعتقاد داشتند بلکه در اشاعه و آموزش این شیوه نیز کوشا بودند. به همین دلیل در تاسیس مدرسه معدن ایران در زنجان مشارکت داشتند. نتیجه این اقدام پرورش نسل جدیدی از مهندسان و کارشناسان صنعت معدن با اتکا به جدیدترین فناوریهای این رشته است. همچنین در خانواده رستگار فرزندان بعد از آموزش جذب کار معدن شدند و در توسعه کارها نقشی پررنگ داشتند. علیرضا رستگار فرزند رضا پس از تحصیل در خارج از کشور سال 1350 به شرکت خانوادگی پیوست.
در این دوره با اقدامات او تجهیز معدن و کارخانه تغلیظ معدن انگوران انجام و راهاندازی شد. در آن دوران کنستانتره سرب و روی از کارخانه انگوران و کوشک با همکاری شرکت آرتیزد به کارخانههای ذوب سرب و روی اروپا صادر میشد. برادران رستگار به گردش سرمایه و ثروت اعتقاد داشتند و از این جهت کلیه پژوهشهایشان را شخصا سرمایهگذاری کردند و با وجود امکان دریافت کمکهای دولتی، دیناری از دولت و بانکها وام نمیگرفتند و اساسا هم اعتقادی به استفاده از منابع عمومی و رانتهای مرسوم دولتی برای سرمایهگذاری خود نداشتند. دو برادر در کارهای اقتصادی تا سال 1357 با هم شریک بودند. آنها از جمله کسانی بودند که در بخش خصوصی استخراج را از شکل سنتی به صنعتی تغییر دادند و نیمنگاهی به صادرات بازارهای جهانی داشتند.
علاوه بر شرکتهای معدنی ایندو برادر کارخانه تولید باتری ماشین هم تاسیس کردند که یک هفته پس از افتتاح ارتش مالکیت و بهرهبرداری از آن را بر عهده گرفت. برادران رستگار از تجملگرایی و خودبزرگبینی پرهیز داشتند و اغلب در جمع کارگران عادی مجموعه صنعتی و معدنی خود به سر میبردند و معمولا با آنان غذا میخوردند و زندگی میکردند. با پیروزی انقلاب و به رغم اینکه برادران رستگار هیچ ارتباطی با شاه و دربار نداشتند و اصلا تصور نمیکردند که برای آنها و واحدهای صنعتی و معدنیشان مشکلی پیش بیاید اما با ملتهب شدن فضای داخلی، رضا رستگار برادر بزرگتر یک ماه زندانی شد.
با آزادی رضا رستگار برادران تصمیم گرفتند که کشور را ترک کنند؛ رضا به انگلستان و مرتضی به کانادا رفت. آنها تا پایان عمرشان در خارج از کشور زندگی کردند و در نهایت مرتضی رستگار در دیماه سال 1377 و رضا رستگار در 1378 و در همان روزی که برادر کوچکترش جان باخته بود، درگذشت و به این ترتیب مرگ آنها نیز همچون زندگیشان در کنار هم رقم خورد.
وقتی از زنجان به سمت غرب کشور و از جاده سرسبز و زیبای دندی عبور میکنید در میان دشتهای زیبا تیرهایی را میبینید که سر از تپههای کوچک بیرون آوردهاند و وسیلههایی شبیه تلهکابین در نزدیکی جاده از سیمهای روی تیرها آویزان هستند، جعبههایی فلزی که کار اصلیشان جابهجایی مواد معدنی از سرچشمهها به کارخانه است. در مسیر این جاده معدن سرب و روی انگوران و کارگرانی که مشغول برداشت سنگهای معدنی هستند، در میان گرد و غبار معدن به خوبی دیده میشوند. معدنی که بزرگترین گنجینه روی و سرب را در خود جای داده است و کار اکتشاف و برداشت از آن به صورت اصولی توسط برادران رستگار رقم زده شد و حالا چند دهه است که ادامه دارد بدران رستگار جواهری، رضا و مرتضی، در اواخر قرن گذشته به ترتیب در سال 1286 و 1291 شمسی در یکی از خانوادههای اصیل و کهن اصفهان به دنیا آمدند. منزل خانوادگی و محل تولد آنها یکی از ابنیه فاخر و مجلل اصفهان بود که به سبک سنتی ایران بنا شده بود و بعدها به بیمارستان احمدی تبدیل شد. جد پدری برادران رستگار حاج میرزا محمدهادی جواهری اولین وکیل اصفهان در دوره نخست مجلس شورای ملی پس از پیروزی انقلاب مشروطه بود. در بین دو برادر، مرتضی در تحصیل و کار همیشه به موفقیتهای بیشتری دست پیدا میکرد، اما از آنجا که رضا بزرگتر بود در نگاه مرتضی همیشه به عنوان بزرگتر نقش بسته بود. تحصیلات اولیه مرتضی رستگار مکتبخانهای بود اما در سن 14 سالگی همراه برادرش برای ادامه تحصیل به تهران آمدند و مدتی بعد وارد مدرسه دارالفنون شدند. این دو مرد خودساخته از نبوغ خاصی برخوردار بودند و همهچیز را به سرعت یاد میگرفتند. مرتضی رستگار حتی در برخی زمینهها به تدریس به همکلاسیها و حتی شاگردان بزرگتر از خود میپرداخت. مرتضی رستگار پس از دو سال تحصیل در دارالفنون با وجود پایان ندادن تحصیلات متوسطه با قبولی در امتحانات اعزام محصل به خارج و احراز رتبه اول، در سن 16 سالگی برای ادامه تحصیل عازم فرانسه شد. رستگار جوانترین محصل اعزامی ایرانی آن زمان به اروپا بود. او در فرانسه در مدارس و دانشگاههای نانت و سوربون در رشته لوکوموتیوسازی و کشتیسازی تحصیل کرد. مهندس رستگار در دوران اقامت خود در پاریس به کار مشغول شد و پس از 19 سال به ایران بازگشت. او پس از بازگشت به ایران در دانشگاه جنگ و دانشکده فنی تهران به تدریس پرداخت. برای اولین بار در ایران، جعبه دنده اتومبیل در کلاس درس او توسط دانشجویانش ساخته شد و بسیاری از شاگردان به رشتههای صنایع سنگین کشیده شدند. او در عین حال در اداره راهآهن نیز به عنوان مهندس اشتغال داشت و پس از مدتی به ریاست اداره فنی راهآهن مرکز رسید و در تاسیس مدرسه فنی راهآهن نیز مشارکت داشت. علاوه بر مرتضی، رضا هم دانشآموزی درسخوان بود؛ او هم بعد از پایان تحصیل در مدرسه دارالفنون جزو اولین دانشجویان اعزامی از سوی رضاشاه به فرانسه بود. رضا رستگار برای آموزش نظامی به مدرسه نظام رفت و زبان فرانسه را نیز در مدرسه تولوز آموخت. او در کنار کسب مدرک دکتری میکروبیولوژی، دوره افسری را نیز گذراند. او با برگشت به ایران در دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد و این کار را دو دهه در کنار فعالیتهای دیگرش ادامه داد. همچنین رضا رستگار در راهاندازی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران نقشی مهم داشت و به عنوان اولین رئیس این دانشکده انتخاب شد. علاوه بر اینها او مسئول پروژه ساخت اولین سرم در کشور و راهاندازی موسسه رازی دانشگاه تهران هم بود؛ اقداماتی که با همکاری انستیتو پاستور فرانسه اجرایی شد. اما در کنار کارهای فردی دو برادر اقدام به راهاندازی یک شرکت کردند. نخستین شرکتی که مرتضی رستگار به همراه برادرش رضا تاسیس کرد شرکت سهامی صنعتی معدنی ایران (سمیران) بود. این شرکت کارهای صنعتی، معدنی و اکتشافی خود را در ایران به شیوه نوین و استاندارد بینالمللی انجام میداد. در این شرکت مسئولیت مدیریت مالی، اداری، کارهای مربوط به سازمانهای دولتی و سرمایهگذاران به رضا رستگار واگذار شد. همچنین جنبههای تکنیک کشف، توسعه معادن و… بر عهده مرتضی بود. مرتضی رستگار عاشق طبیعت و حیات وحش بود و علاقه بسیار بسیار زیادی هم به اکتشافات معدنی داشت. برادران رستگار در دوران زندگی کاری خود بانی و شریک تعداد زیادی از کاخانههای صنعتی از جمله گروه صنعتی رنا، شرکت زامیاد و شرکت بریجستون بودند. با این حال کار اصلی و مهم خود را فعالیت در گروه صنعتی معدنی ایران میدانستند که در زمان فعالیت بزرگترین در نوع خود بود. این شرکت آورنده و گسترشدهنده شیوههای نوین معدن کاری با استانداردهای جهانی در ایران بود و در این راه به حق لقب معدنکار نوین ایران به مهندس مرتضی رستگار تعلق گرفت. مهندس رستگار نخستین کارشناس صنایع و معادن در ایران بود که به مسئله محیط زیست و لطمه نخوردن آن در اثر فعالیتهای صنعتی و معدنی توجه خاصی داشت. از جمله در زمینه بازسازی زمینِ تخریبشده بر اثر استخراج معدن، توجه به آبهای زیرزمینی و ایجاد چرخه بازیافت آبهای مورد استفاده، و درختکاری در محیطهای معدنی در بین صاحبان صنایع و معادن ایران پیشگام بود. مهندس مرتضی رستگار بنا به تربیت خانوادگی و احترام به بزرگتر، حتی در مواردی هم که چندان مرتبط و ضروری نبود، رضا رستگار را در کنار نام خود به عنوان شریک و موسس این شرکتها معرفی میکرد. برادران رستگار روی بیش از صد معدن مختلف در سراسر ایران فعالیتهایی انجام دادند و به سرمایهگذاری مبادرت کردند که از آن جمله میتوان به معدن کوشک در بافق یزد، معدن نخلک در انارک اصفهان، معدن خانه سرمه در نجفآباد اصفهان، معدن فیضآباد نایین، زیرکان در بافق یزد، معادن لکان حسینآباد درهنقره در اراک، معدن چاهگز بابکریا، معدن اردکان یزد، مهدیآباد یزد، قلعهزری در حد فاصل زنجان و تبریز، معدن استرانسیوم در کویر ورامین و معدن بزرگ انگوران زنجان اشاره کرد. در سالهای اولیه، سنگهای استخراجی توسط زنان و کودکان روستایی با دستمزد 5 تا 20 ریال با چکش به واحدهایی کوچکتر شکسته و از نظر عیار تقسیمبندی میشدند و در بستههای 80 تا 100 کیلویی از طریق انزلی به قزاقستان و بلاروس میرفتند و آنجا به انواع محصولات تبدیل میشدند. برادران رستگار و انگوران معدن انگوران یکی از معادن بسیار قدیمی کشور است که به دلیل عدم استفاده مناسب در دهههای ابتدایی قرن اخیر متروکه شده بود تا اینکه مهندس مرتضی رستگار توانست انگوران را احیا و با استفاده از نبوغ و پشتکار خود، آن را به بزرگترین معدن سرب و روی ایران و یکی از بزرگترین معادن دنیا تبدیل کند. سیم (نوار) نقاله معدن انگوران که امکان برداشت بهتر از معدن و افزایش ظرفیت کار را برای کارگران فراهم میکرد، بیش از 20 کیلومتر از معدن تا کارخانه طول داشت و ساخت آن در زمان خودش کار بزرگی در صنعت معدنکاری کشورمان بود. مرتضی رستگار که امور فنی کار را بر عهده داشت به آموزش هم اهمیت بسیاری میداد و از همین رو با موسسه ایرلندی- انگلیسی آرتیزد قرارداد مشاره و همکاری به خصوص در بخش آموزش و توسعه فنی کار امضا شد. احداث کارخانه مدرن تغلیظ و پرعیارسازی در کوشک هم طی همین همکاریها صورت گرفت. در اوایل دهه 50 شرکت خدمات هوایی ایران، هواپیمای یکموتوره اجاره میداد و مرتضی رستگار در نزدیکی معدن، فضایی به مساحت 450 متر را مسطح کرده بود به گونهای که هواپیمای ملخی میتوانست در آن فرود بیاید. او این فضا را برای فراهم کردن دسترسی مهندسان به معدن به وجود آورده بود و یک هواپیما هم در روزهای چهارشنبه برای رفت و آمد مهندسان رزرو کرده بود. برادران رستگار نهتنها خود به عمل کردن به شیوههای نوین معدنکاری اعتقاد داشتند بلکه در اشاعه و آموزش این شیوه نیز کوشا بودند. به همین دلیل در تاسیس مدرسه معدن ایران در زنجان مشارکت داشتند. نتیجه این اقدام پرورش نسل جدیدی از مهندسان و کارشناسان صنعت معدن با اتکا به جدیدترین فناوریهای این رشته است. همچنین در خانواده رستگار فرزندان بعد از آموزش جذب کار معدن شدند و در توسعه کارها نقشی پررنگ داشتند. علیرضا رستگار فرزند رضا پس از تحصیل در خارج از کشور سال 1350 به شرکت خانوادگی پیوست. در این دوره با اقدامات او تجهیز معدن و کارخانه تغلیظ معدن انگوران انجام و راهاندازی شد. در آن دوران کنستانتره سرب و روی از کارخانه انگوران و کوشک با همکاری شرکت آرتیزد به کارخانههای ذوب سرب و روی اروپا صادر میشد. برادران رستگار به گردش سرمایه و ثروت اعتقاد داشتند و از این جهت کلیه پژوهشهایشان را شخصا سرمایهگذاری کردند و با وجود امکان دریافت کمکهای دولتی، دیناری از دولت و بانکها وام نمیگرفتند و اساسا هم اعتقادی به استفاده از منابع عمومی و رانتهای مرسوم دولتی برای سرمایهگذاری خود نداشتند. دو برادر در کارهای اقتصادی تا سال 1357 با هم شریک بودند. آنها از جمله کسانی بودند که در بخش خصوصی استخراج را از شکل سنتی به صنعتی تغییر دادند و نیمنگاهی به صادرات بازارهای جهانی داشتند. علاوه بر شرکتهای معدنی ایندو برادر کارخانه تولید باتری ماشین هم تاسیس کردند که یک هفته پس از افتتاح ارتش مالکیت و بهرهبرداری از آن را بر عهده گرفت. برادران رستگار از تجملگرایی و خودبزرگبینی پرهیز داشتند و اغلب در جمع کارگران عادی مجموعه صنعتی و معدنی خود به سر میبردند و معمولا با آنان غذا میخوردند و زندگی میکردند. با پیروزی انقلاب و به رغم اینکه برادران رستگار هیچ ارتباطی با شاه و دربار نداشتند و اصلا تصور نمیکردند که برای آنها و واحدهای صنعتی و معدنیشان مشکلی پیش بیاید اما با ملتهب شدن فضای داخلی، رضا رستگار برادر بزرگتر یک ماه زندانی شد. با آزادی رضا رستگار برادران تصمیم گرفتند که کشور را ترک کنند؛ رضا به انگلستان و مرتضی به کانادا رفت. آنها تا پایان عمرشان در خارج از کشور زندگی کردند و در نهایت مرتضی رستگار در دیماه سال 1377 و رضا رستگار در 1378 و در همان روزی که برادر کوچکترش جان باخته بود، درگذشت و به این ترتیب مرگ آنها نیز همچون زندگیشان در کنار هم رقم خورد.
منبع خبر : سایت خبری شعار سال
https://shoaresal.ir/fa/news/324594/نقش-تاریخی-برادران-رستگار-جواهری-در-احیا-و-راه-اندازی-یکصد-معدن-ایرانوقتی از زنجان به سمت غرب کشور و از جاده سرسبز و زیبای دندی عبور میکنید در میان دشتهای زیبا تیرهایی را میبینید که سر از تپههای کوچک بیرون آوردهاند و وسیلههایی شبیه تلهکابین در نزدیکی جاده از سیمهای روی تیرها آویزان هستند، جعبههایی فلزی که کار اصلیشان جابهجایی مواد معدنی از سرچشمهها به کارخانه است. در مسیر این جاده معدن سرب و روی انگوران و کارگرانی که مشغول برداشت سنگهای معدنی هستند، در میان گرد و غبار معدن به خوبی دیده میشوند. معدنی که بزرگترین گنجینه روی و سرب را در خود جای داده است و کار اکتشاف و برداشت از آن به صورت اصولی توسط برادران رستگار رقم زده شد و حالا چند دهه است که ادامه دارد بدران رستگار جواهری، رضا و مرتضی، در اواخر قرن گذشته به ترتیب در سال 1286 و 1291 شمسی در یکی از خانوادههای اصیل و کهن اصفهان به دنیا آمدند. منزل خانوادگی و محل تولد آنها یکی از ابنیه فاخر و مجلل اصفهان بود که به سبک سنتی ایران بنا شده بود و بعدها به بیمارستان احمدی تبدیل شد. جد پدری برادران رستگار حاج میرزا محمدهادی جواهری اولین وکیل اصفهان در دوره نخست مجلس شورای ملی پس از پیروزی انقلاب مشروطه بود. در بین دو برادر، مرتضی در تحصیل و کار همیشه به موفقیتهای بیشتری دست پیدا میکرد، اما از آنجا که رضا بزرگتر بود در نگاه مرتضی همیشه به عنوان بزرگتر نقش بسته بود. تحصیلات اولیه مرتضی رستگار مکتبخانهای بود اما در سن 14 سالگی همراه برادرش برای ادامه تحصیل به تهران آمدند و مدتی بعد وارد مدرسه دارالفنون شدند. این دو مرد خودساخته از نبوغ خاصی برخوردار بودند و همهچیز را به سرعت یاد میگرفتند. مرتضی رستگار حتی در برخی زمینهها به تدریس به همکلاسیها و حتی شاگردان بزرگتر از خود میپرداخت. مرتضی رستگار پس از دو سال تحصیل در دارالفنون با وجود پایان ندادن تحصیلات متوسطه با قبولی در امتحانات اعزام محصل به خارج و احراز رتبه اول، در سن 16 سالگی برای ادامه تحصیل عازم فرانسه شد. رستگار جوانترین محصل اعزامی ایرانی آن زمان به اروپا بود. او در فرانسه در مدارس و دانشگاههای نانت و سوربون در رشته لوکوموتیوسازی و کشتیسازی تحصیل کرد. مهندس رستگار در دوران اقامت خود در پاریس به کار مشغول شد و پس از 19 سال به ایران بازگشت. او پس از بازگشت به ایران در دانشگاه جنگ و دانشکده فنی تهران به تدریس پرداخت. برای اولین بار در ایران، جعبه دنده اتومبیل در کلاس درس او توسط دانشجویانش ساخته شد و بسیاری از شاگردان به رشتههای صنایع سنگین کشیده شدند. او در عین حال در اداره راهآهن نیز به عنوان مهندس اشتغال داشت و پس از مدتی به ریاست اداره فنی راهآهن مرکز رسید و در تاسیس مدرسه فنی راهآهن نیز مشارکت داشت. علاوه بر مرتضی، رضا هم دانشآموزی درسخوان بود؛ او هم بعد از پایان تحصیل در مدرسه دارالفنون جزو اولین دانشجویان اعزامی از سوی رضاشاه به فرانسه بود. رضا رستگار برای آموزش نظامی به مدرسه نظام رفت و زبان فرانسه را نیز در مدرسه تولوز آموخت. او در کنار کسب مدرک دکتری میکروبیولوژی، دوره افسری را نیز گذراند. او با برگشت به ایران در دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد و این کار را دو دهه در کنار فعالیتهای دیگرش ادامه داد. همچنین رضا رستگار در راهاندازی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران نقشی مهم داشت و به عنوان اولین رئیس این دانشکده انتخاب شد. علاوه بر اینها او مسئول پروژه ساخت اولین سرم در کشور و راهاندازی موسسه رازی دانشگاه تهران هم بود؛ اقداماتی که با همکاری انستیتو پاستور فرانسه اجرایی شد. اما در کنار کارهای فردی دو برادر اقدام به راهاندازی یک شرکت کردند. نخستین شرکتی که مرتضی رستگار به همراه برادرش رضا تاسیس کرد شرکت سهامی صنعتی معدنی ایران (سمیران) بود. این شرکت کارهای صنعتی، معدنی و اکتشافی خود را در ایران به شیوه نوین و استاندارد بینالمللی انجام میداد. در این شرکت مسئولیت مدیریت مالی، اداری، کارهای مربوط به سازمانهای دولتی و سرمایهگذاران به رضا رستگار واگذار شد. همچنین جنبههای تکنیک کشف، توسعه معادن و… بر عهده مرتضی بود. مرتضی رستگار عاشق طبیعت و حیات وحش بود و علاقه بسیار بسیار زیادی هم به اکتشافات معدنی داشت. برادران رستگار در دوران زندگی کاری خود بانی و شریک تعداد زیادی از کاخانههای صنعتی از جمله گروه صنعتی رنا، شرکت زامیاد و شرکت بریجستون بودند. با این حال کار اصلی و مهم خود را فعالیت در گروه صنعتی معدنی ایران میدانستند که در زمان فعالیت بزرگترین در نوع خود بود. این شرکت آورنده و گسترشدهنده شیوههای نوین معدن کاری با استانداردهای جهانی در ایران بود و در این راه به حق لقب معدنکار نوین ایران به مهندس مرتضی رستگار تعلق گرفت. مهندس رستگار نخستین کارشناس صنایع و معادن در ایران بود که به مسئله محیط زیست و لطمه نخوردن آن در اثر فعالیتهای صنعتی و معدنی توجه خاصی داشت. از جمله در زمینه بازسازی زمینِ تخریبشده بر اثر استخراج معدن، توجه به آبهای زیرزمینی و ایجاد چرخه بازیافت آبهای مورد استفاده، و درختکاری در محیطهای معدنی در بین صاحبان صنایع و معادن ایران پیشگام بود. مهندس مرتضی رستگار بنا به تربیت خانوادگی و احترام به بزرگتر، حتی در مواردی هم که چندان مرتبط و ضروری نبود، رضا رستگار را در کنار نام خود به عنوان شریک و موسس این شرکتها معرفی میکرد. برادران رستگار روی بیش از صد معدن مختلف در سراسر ایران فعالیتهایی انجام دادند و به سرمایهگذاری مبادرت کردند که از آن جمله میتوان به معدن کوشک در بافق یزد، معدن نخلک در انارک اصفهان، معدن خانه سرمه در نجفآباد اصفهان، معدن فیضآباد نایین، زیرکان در بافق یزد، معادن لکان حسینآباد درهنقره در اراک، معدن چاهگز بابکریا، معدن اردکان یزد، مهدیآباد یزد، قلعهزری در حد فاصل زنجان و تبریز، معدن استرانسیوم در کویر ورامین و معدن بزرگ انگوران زنجان اشاره کرد. در سالهای اولیه، سنگهای استخراجی توسط زنان و کودکان روستایی با دستمزد 5 تا 20 ریال با چکش به واحدهایی کوچکتر شکسته و از نظر عیار تقسیمبندی میشدند و در بستههای 80 تا 100 کیلویی از طریق انزلی به قزاقستان و بلاروس میرفتند و آنجا به انواع محصولات تبدیل میشدند. برادران رستگار و انگوران معدن انگوران یکی از معادن بسیار قدیمی کشور است که به دلیل عدم استفاده مناسب در دهههای ابتدایی قرن اخیر متروکه شده بود تا اینکه مهندس مرتضی رستگار توانست انگوران را احیا و با استفاده از نبوغ و پشتکار خود، آن را به بزرگترین معدن سرب و روی ایران و یکی از بزرگترین معادن دنیا تبدیل کند. سیم (نوار) نقاله معدن انگوران که امکان برداشت بهتر از معدن و افزایش ظرفیت کار را برای کارگران فراهم میکرد، بیش از 20 کیلومتر از معدن تا کارخانه طول داشت و ساخت آن در زمان خودش کار بزرگی در صنعت معدنکاری کشورمان بود. مرتضی رستگار که امور فنی کار را بر عهده داشت به آموزش هم اهمیت بسیاری میداد و از همین رو با موسسه ایرلندی- انگلیسی آرتیزد قرارداد مشاره و همکاری به خصوص در بخش آموزش و توسعه فنی کار امضا شد. احداث کارخانه مدرن تغلیظ و پرعیارسازی در کوشک هم طی همین همکاریها صورت گرفت. در اوایل دهه 50 شرکت خدمات هوایی ایران، هواپیمای یکموتوره اجاره میداد و مرتضی رستگار در نزدیکی معدن، فضایی به مساحت 450 متر را مسطح کرده بود به گونهای که هواپیمای ملخی میتوانست در آن فرود بیاید. او این فضا را برای فراهم کردن دسترسی مهندسان به معدن به وجود آورده بود و یک هواپیما هم در روزهای چهارشنبه برای رفت و آمد مهندسان رزرو کرده بود. برادران رستگار نهتنها خود به عمل کردن به شیوههای نوین معدنکاری اعتقاد داشتند بلکه در اشاعه و آموزش این شیوه نیز کوشا بودند. به همین دلیل در تاسیس مدرسه معدن ایران در زنجان مشارکت داشتند. نتیجه این اقدام پرورش نسل جدیدی از مهندسان و کارشناسان صنعت معدن با اتکا به جدیدترین فناوریهای این رشته است. همچنین در خانواده رستگار فرزندان بعد از آموزش جذب کار معدن شدند و در توسعه کارها نقشی پررنگ داشتند. علیرضا رستگار فرزند رضا پس از تحصیل در خارج از کشور سال 1350 به شرکت خانوادگی پیوست. در این دوره با اقدامات او تجهیز معدن و کارخانه تغلیظ معدن انگوران انجام و راهاندازی شد. در آن دوران کنستانتره سرب و روی از کارخانه انگوران و کوشک با همکاری شرکت آرتیزد به کارخانههای ذوب سرب و روی اروپا صادر میشد. برادران رستگار به گردش سرمایه و ثروت اعتقاد داشتند و از این جهت کلیه پژوهشهایشان را شخصا سرمایهگذاری کردند و با وجود امکان دریافت کمکهای دولتی، دیناری از دولت و بانکها وام نمیگرفتند و اساسا هم اعتقادی به استفاده از منابع عمومی و رانتهای مرسوم دولتی برای سرمایهگذاری خود نداشتند. دو برادر در کارهای اقتصادی تا سال 1357 با هم شریک بودند. آنها از جمله کسانی بودند که در بخش خصوصی استخراج را از شکل سنتی به صنعتی تغییر دادند و نیمنگاهی به صادرات بازارهای جهانی داشتند. علاوه بر شرکتهای معدنی ایندو برادر کارخانه تولید باتری ماشین هم تاسیس کردند که یک هفته پس از افتتاح ارتش مالکیت و بهرهبرداری از آن را بر عهده گرفت. برادران رستگار از تجملگرایی و خودبزرگبینی پرهیز داشتند و اغلب در جمع کارگران عادی مجموعه صنعتی و معدنی خود به سر میبردند و معمولا با آنان غذا میخوردند و زندگی میکردند. با پیروزی انقلاب و به رغم اینکه برادران رستگار هیچ ارتباطی با شاه و دربار نداشتند و اصلا تصور نمیکردند که برای آنها و واحدهای صنعتی و معدنیشان مشکلی پیش بیاید اما با ملتهب شدن فضای داخلی، رضا رستگار برادر بزرگتر یک ماه زندانی شد. با آزادی رضا رستگار برادران تصمیم گرفتند که کشور را ترک کنند؛ رضا به انگلستان و مرتضی به کانادا رفت. آنها تا پایان عمرشان در خارج از کشور زندگی کردند و در نهایت مرتضی رستگار در دیماه سال 1377 و رضا رستگار در 1378 و در همان روزی که برادر کوچکترش جان باخته بود، درگذشت و به این ترتیب مرگ آنها نیز همچون زندگیشان در کنار هم رقم خورد.