به گزارش میمتالز به نقل از بورس نیوز، طبق معمول این روزها، بورس نا ندارد و سهامداران، حتی برای فروش سهمهایی با p بر e کمتر از ۵ هم صف میکشند. کار بعضی تحلیلگران هم شده مقایسه قیمت سهمها با یک دانه پسته، یا یک دانه خیار یا یک دانه یک دانه هویج! اما در همین زمان که عدهای به در و دیوار میزنند تا کمی بالاتر از مفت بدهند و بروند ردّ کارشان و عدهای هم تحلیلهای آبکی ارائه میکنند و هر روز وعده میدهند که فردا روز بهتری است؛ تعداد قلیلی از اساتید سابق (سفته بازان قهار بازار که اتفاقا حقوقی هم نیستند و خیلی اوقات خود را مدافع حقوق سهامدار خرد معرفی میکنند) هم هستند در خفا دور همی برگزار میکنند و تبانی میکنند که سیاه نمایی کنند و به هیجان صفهای فروش دامن بزنند تا بازار چنان قفل شود که چارهای جز حذف یا کاهش دامنه نوسان باقی نماند و بعد هم سهمها ۳۰ درصد دیگر اصلاح کند تا این دوستان که مدتها قبل نقد کرده اند، در منفیها سبدشان را پر کنند و بعد دوباره سیگنال خرید صادر کنند و روز از نو و روزی از نو! جالب اینجاست که برخی از این دوستان آنقدر ماهرانه در منفیهای بازار لایی کشیده اند و کسی هم متوجه نشده که برخی حقوقیهای بزرگ بازار انگشت به دهان مانده اند!
رئیس باب همایون طوری باد به غبغب انداخته و فرموده اند "اهالی پاستور امسال پولی از بانک مرکزی استقراض نکرده اند" که خنده مان همراه اشک میآید! شما نگویید هم ما این ماجرا را از بر کرده ایم. وقتی جیب خالی پاستور از بورس پر شده و زیاد هم آورده اند، چرا باید از بانک مرکزی استقراض کنند؟ والا ما جای اهالی پاستور بودیم، تازه به بانک مرکزی وام هم میدادیم! مهم نیست که جیب سهامدار خالی شده، خداروشکر جیب پاستور پر است! فقط مانده ایم برخی سهامداران پیش خود چه فکری کرده اند که کامنت میگذارند "آقایان در پاستور وارد عمل شده و دزدان بورس را بگیرند"!
هر وقت اسم نسبت کفایت سرمایه بانکهای ایرانی وسط میاید، تن کمیته بازل میلرزد! بی نواها سر نسبت کفایت سرمایه مثبت ۸ و ۱۳ بحث میکنند؛ خبر ندارند ما اینجا در بورس مان بانکی داریم که نسبت کفایت سرمایه اش، منفی ۳۷۰ است! زیان انباشته اش هم خیره کننده است؛ سرمایه اولیه بانک حدود ۴۰۰ میلیارد تومان، زیان انباشته ۸۰ برابر بیشتر یعنی ۳۳ هزار میلیارد تومان؛ بدهی اش به بانک مرکزی هم نزدیک ۲۴ هزار میلیارد تومان! در جلسات متهمان این بانک در دادگاه، متهمها طوری صف کشیده و وارد دادگاه شده اند که قاضی یک لحظه هنگ کرده و گفته اینجا مرغ نداریم، صف نکشید.
خصوصی سازی در کشور ما مترادف است با این تعریف؛ "مفت بخر، آن هم قسطی؛ بعدش هر کاری دلت خواست انجام بده" بعضی از این شرکت ها، طوری رفتار کرده اند که معلوم است سهامدار خرد و منافعش را به بطن چپ شان گرفته اند و برایشان مهم نیست چه خواهد شد. یکی کارخانه را تعطیل کرده و میگوید دلش نمیخواهد تولید کند؛ دیگری میلیاردها تومان صرف سرمایه گذاری در یک کشور دیگر کرده و بعد پولش رفته و... بعد از چند سال یادش افتاده شفاف سازی کند.
و، اما نکته پایانی اینکه مرغ با مرغ بودنش، از گرگ بیشتر جَنم و جربزه داشت! کاری کرد که ضرب المثل شد و حالا هر کسی بخواهد خط و نشان بکشد اشارهای به مرغ و مثل مرغ شدنش میکند! دوستان در صنایع مختلف تهدید کرده اند که همین روزها، گوشت قرمز و تخم مرغ و لبنیات هم به سرنوشت مرغ دچار خواهد شد! جالب نیست؟ کاش ما هم مرغ بودیم...
منبع: بورس نیوز