به گزارش میمتالز، علم به معنای اساسی و پایهای به مفهوم دانستنیهایی است که قابل استدلال و اثبات باشد. در این صورت این علم و دانسته در تمام مناطق دنیا یکسان است. برای مثال اینکه آب در ۱۰۰ درجه سانتیگراد به نقطه جوش میرسد، در تمام نقاط دنیا یکسان است و تفاوتی درشرق و غرب ندارد.
بخشی از دانستنیهایی اقتصاد که در قالب علم جای میگیرد نیز در حکم علم است و بومی و غیربومی ندارد. حال اگر قصد استفاده سیاستگذاری از علم اقتصاد را داشته باشیم، ممکن است که چند قاعده اثبات شده در هر بخش داشته باشیم که تنها تعدادی از آنها به درد سیاستگذاران بخورد. بدین ترتیب از دانستههای اثبات شده علم اقتصاد بهره میبریم. برای مثال علم اقتصاد میگوید، اگر پایه پولی افزایش یابد تورم ایجاد میشود. اگر پایه پولی اندک افزایش یابد با تورم کمتری مواجه میشویم و اگر همزمان تولید از پایه پولی رشد بیشتری داشته باشیم، تورمی هم نخواهیم داشت. این قاعده در ایران و تمام کشورهای دنیا وجود دارد.
این بخش از علم اقتصاد هیچ تفاوتی در مناطق مختلف دنیا ندارد و بر همین اساس امکان بومیسازی آن نیز وجود ندارد.
ممکن است بگوییم که در کشور ما مردم فرهنگ خاصی دارند و رفتارهای خاصی در شرایط معین از خود نشان میدهند که عواقب خاصی نیز به دنبال دارد. اگر این موضوع را اثبات کنیم، به یک قاعده علمی تبدیل میشود که براساس مشاهدات تجربی به دست آمده است. اما این یافته به معنای بومیسازی نیست، بلکه به معنای یافتههای علمی براساس تجربیات خاص دراقتصاد ایران است. ممکن است نتیجه آن فقط به درد سیاستگذاران در ایران بخورد و در هیچ کشور دیگری چنین شرایطی وجود نداشته باشد و ممکن است درآینده برای برخی از کشورها نیز مصداق پیدا کند.
برای نمونه زمانی در اقتصاد میگفتند که اگر قیمت کالایی افزایش یابد تقاضا برای آن کاهش مییابد و برعکس. تصور میشد که این قاعده برای تمام کالاها یکسان است. اما در انگلستان، زمانی که قیمت سیبزمینی کاهش یافت، تقاضا برای آن افزایش نیافت. در واقع این قاعده برای کالاهای خاص و در شرایط خاص مصداق ندارد و بر همین اساس نتیجهگیری شد که تنها برای کالاهای عادی این قاعده کاربرد دارد، اما نمیتوان گفت که این قاعده مختص انگلستان است. به این معنا علم بومی وجود ندارد و نمیتوانیم بگوییم که علم مختص اقتصاد ایران است مگر اینکه علم نباشد. در صورتی که دانستهای علم باشد و امکان اثبات داشته باشد در تمام دنیا مصداق خواهد داشت.
ولی در سیاستگذاری میتوان شرایط را بررسی کرد و بسته به شرایط از یافتههای علمی دنیا استفاده کرد. گاه به جای علم از اعتقادات استفاده میشود. برای مثال در نظام کمونیستی از باورها و اعتقادات رهبرانشان در اقتصاد استفاده کردند که دربرخی از موارد موفق بود و دربرخی موارد نیزبه موفقیت نرسید. نمیتوان گفت که این جزو علم اقتصاد سوسیالیستی است.
در مجموع هر موضوعی که جنبه عام داشته باشد و مفهوم علم به خود بگیرد در تمام کشورها یکسان است. میتوان اعتقادات و باورها را در سیاستگذاری ملاک عمل قرار دهیم و بگوییم که شرایط خاصی داریم، اما این به معنای بومیسازی علم اقتصاد نیست.
منبع: پایگاه خبری اتاق ایران