به گزارش میمتالز، زمانی که در مورد مصرف منابع کمیاب (دارای محدودیت مصرف)، جهت تولید کالایی معین از کالایی دیگر چشمپوشی میکنیم، در واقع آن کالای دیگر را جهت تولید کالای معینی، قربانی کردهایم و این کاهش تولید (کالای فدا شده) را میتوان به منزله هزینه تولید کالای معین تلقی کرد؛ که به آن هزینه فرصت گفته میشود.
اگر یک فرد و یا یک بنگاه، از میان چندین انتخاب متفاوت یکی را برگزیند، هزینه فرصت این فرد یا بنگاه، معادل است با هزینه مرتبط با بهترین انتخاب ممکن از بین سایر انتخابهای باقیمانده که از آن صرف نظر شدهاست.
هزینه فرصت بیشتر اوقات در پروژههای اقتصادی مطرح میشود و هدف اصلی از طرح آن نیز بررسی تخصیص بهینه منابع موجود است. مفهوم هزینه فرصت نقش مهمی را در تضمین اینکه منابع کمیاب به صورت کارا مورد استفاده قرار گرفتهاند یا نه، بازی میکند. زمانی که در مورد مصرف منابع کمیاب (دارای محدودیت مصرف)، جهت تولید کالایی معین از کالایی دیگر چشمپوشی میکنیم، در واقع آن کالای دیگر را جهت تولید کالای معینی، قربانی کردهایم و این کاهش تولید (کالای فدا شده) را میتوان به منزله هزینه تولید کالای معین تلقی کرد؛ که به آن هزینه فرصت گفته میشود.
در واقع هزینه فرصت یک مفهوم عالی برای تصمیمگیری و ارزیابی در مورد انتخاب بین چند گزینه است. این مفهوم به شما این بینش را میدهد تا در انتخابهای خود سود و زیان را با روش موثرتری بررسی کنید و از منابع در دسترس خود مثل زمان بهترین استفاده را بکنید.
جهت فهم بهتر موضوع، نخست یک چارچوب مشخص برای محاسبه هزینهها باید در نظر گرفت. این چارچوب مبنای اصلی ما در محاسبه هزینه فرصت و سپس انتخاب درست است. قانون اقتصادی ما این است که اگر ما پول یا سرمایه مشخصی داریم و بین انتخاب چند گزینه مردد هستیم تنها در صورتی هزینه فرصتی نخواهیم پرداخت که درآمد حاصل از انتخاب هر یک از این گزینهها، با صرف کردن یک سرمایه یکسان برابر باشد. وگرنه ما حتما هزینه فرصت از دست رفته خواهیم داشت.
برای مثال فرض کنید شما یک زمین کشاورزی دارید، در این زمین شما هم میتوانید گوجه بکارید و هم سیب زمینی. سرمایه کاشت هر دو محصول یکسان است. حال انتخاب شما در این مورد تصمیم برای کشت گوجه یا سیب زمینی است. به شما گفته میشود از کشت گوجه ۵۰ تن محصول حاصل میشود و اگر سیبزمینی بکارید ۷۰ تن محصول به دست خواهید آورد. هزینه تولید هر دو محصول که یکسان است، اما قیمت این دو محصول باید به نسبت ۷ به ۵ گوجه به سیبزمینی باشد. در این صورت شما چه گوجه بکارید و چه سیبزمینی سود یکسانی به دست میآورید.
اما اگر شما بدون توجه به نسبت قیمتها در بازار، تولید گوجه را به سیبزمینی ترجیح داده و برای مثال مشخص شود در بازار، گوجه به قیمت تنی یک میلیون تومان و سیب زمینی تنی ۸۰۰ هزار تومان به فروش میرسد، با تولید گوجه ۵۰ میلیون تومان نصیب شما شده است، در صورتی که اگر سیبزمینی کشت میکردید ۵۶ میلیون تومان نصیب شما میشد. تحت این شرایط هزینه فرصت از دست رفته تولید سیبزمینی برای شما ۶ میلیون تومان خواهد بود.