تاریخ: ۱۰ شهريور ۱۴۰۰ ، ساعت ۲۱:۲۳
بازدید: ۲۶۵
کد خبر: ۲۲۵۳۹۰
سرویس خبر : معادن و مواد معدنی

داستان ثروت معدنی یک تریلیون دلاری افغانستان

داستان ثروت معدنی یک تریلیون دلاری افغانستان
‌می‌متالز - اگر اخیرا جستجوی کوتاهی در گوگل در رابطه با منابع معدنی افغانستان داشته اید مطمئنا با ده‌ها مقاله روبرو شده اید که به منابع معدنی یک تریلیون دلاری افغانستان که به دست طالبان افتاده اشاره کرده یا به مقالاتی در رابطه با تلاش‌های چین برای بهره مندی از این منابع برخورده اید. در واقع این داستان ذخایر یک تریلیون دلاری مواد معدنی افغانستان به یک مقاله نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۰ و مصاحبه با فرمانده نیرو‌های امریکایی در افغانستان در آن زمان بر می‌گردد.

به گزارش می‌متالز، در آن مقاله مطرح شده بود که به گفته مقامات ارشد دولت آمریکا، ایالات متحده تقریبا یک تریلیون دلار ذخایر معدنی دست نخورده در افغانستان، کشف کرده که بسیار فراتر از ذخایر شناخته شده قبلی بوده است و برای تغییر اساسی در اقتصاد افغانستان و شاید اتمام جنگ در افغانستان کافی باشد.

مقامات امریکایی آن زمان اعتقاد داشتند که ذخایری که قبلا ناشناخته بودند شامل رگه‌های عظیم آهن، مس، کبالت، طلا و فلزات حیاتی صنعتی مانند لیتیوم است و شامل بسیاری از مواد معدنی است که برای صنعت مدرن ضروری است به طوری که در نهایت می‌تواند افغانستان را به یکی از مهمترین مراکز معدنی دنیا تبدیل کند.

داستان این گنجینه یک تریلیون دلاری افغانستان سه سال پس از حمله امریکا به افغانستان آغاز شد. در سال ۲۰۰۴، زمین شناسان آمریکایی که به عنوان بخشی از برنامه بازسازی گسترده به افغانستان اعزام شده بودند، در کتابخانه اداره زمین شناسی افغانستان در کابل با مجموعه نمودار‌ها و داده‌های قدیمی روبرو شدند که به ذخایر معدنی مهم در این کشور اشاره می‌کرد. در ابتدا زمین شناسان آمریکایی تنها نشانه‌هایی از این رگه‌های بزرگ را یافتند، اما زود دریافتند که داده‌ها توسط متخصصان معدنی شوروی در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی در دهه ۱۹۸۰ جمع آوری شده است. (که البته این هم صحیح نبود و داده‌ها نشان می‌داد سال ۱۹۷۷ قبل از حمله شوری توسط عبدالله، ش. چمیریف و دیگران در برنامه‌ای تحت نظارت سازمان ملل این اطلاعات جمع آوری شده است). حال که سازمان زمین شناسی امریکا مجهز به نمودار‌های قدیمی روسیه بود، مجموعه‌ای از بررسی‌های هوایی از منابع معدنی افغانستان را در سال ۲۰۰۶ با استفاده از تجهیزات پیشرفته اندازه گیری هوایی انجام داد.

این مقاله ادامه می‌دهد: داده‌های آن پرواز‌ها آنقدر امیدوار کننده بود که در سال ۲۰۰۷، زمین شناسان برای یک مطالعه پیچیده‌تر بازگشتند. زمین شناسان آمریکایی که اطلاعات جدید را مورد بررسی قرار دادند، گفتند نتایج حیرت انگیز است. اگرچه در مطالعات جدید امریکایی‌ها تنها چند مورد ذخایر جدید به تحقیقات قبلی روس‌ها اضافه شده بود.

در سال ۲۰۰۹، یک نیروی کار پنتاگون که برنامه‌های توسعه تجارت در عراق را ایجاد کرده بود، به افغانستان منتقل شد و به این داده‌های زمین شناسی رسید. تا آن زمان، هیچ کس به جز زمین شناسان برای بررسی اطلاعات کاری نکرده بود و هیچ کس به دنبال ترجمه داده‌های فنی برای اندازه گیری ارزش اقتصادی بالقوه این ذخایر معدنی نبوده است. از این رو پس از آن پنتاگون تیم‌هایی از متخصصان معدنی آمریکا را برای اعتبارسنجی یافته‌های این نظرسنجی به افغانستان آورد.

اما نکته اینجاست که در صنعت معدن حساب و کتاب ارزش ذخایر معدنی این طور نیست که تن و اونس "برآورد احتمالی ذخیره‌های معدنی کشف نشده" را در قیمت‌ها ضرب کنیم و یک رقم به دست آوریم. به آمار ذخایر ثبت شده توسط عبدالله و همکاران، امریکایی‌ها ۳۲ میلیون تن ذخایر مس جدید اضافه کردند تا منابع کل مس در کشور به ۶۰ میلیون تن برسد. با قیمت متوسط مس ۷، ۵۶۲ دلار در تن در سال ۲۰۱۰ این مبلغ ۴۵۳ میلیارد دلار است. حدود ۶۰۰ هزار تن کبالت (به ارزش ۲۷ میلیارد دلار با قیمت سال ۲۰۱۰) و ۷۲۴ هزار تن مولیبدن (۱۸ میلیارد دلار) نیز در سبد مس قرار داده شد و ۲۷ میلیون تن پتاس که با قیمت متوسط سال ۲۰۱۰ کمتر از ۱۰ میلیارد دلار به فروش می‌رسید.

مساله اینجاست که آن زمان عناصر خاکی کمیاب قیمت‌های بسیار متغیری در بازار‌های جهانی داشتند و باید دید امریکایی‌ها چطور توانستند ارزش دلاری برای ۱.۴ میلیون تن ذخایر خاکی کمیاب افغانستان که آن هم به صورت هوایی ارزیابی شده تخمین بزنند.

در سال ۱۹۷۷ فقط ۲.۷ تن یا ۸۶۷۴۳ اونس طلا شناسایی شد. امریکایی‌ها مطالعه بیشتری روی ذخایر اولیه طلا را توصیه کردند، اما ۶۸۲ تن طلا (۲۶.۸ میلیارد دلار با میانگین قیمت طلا در سال ۲۰۱۰) و ۹.۰۶۷ تن نقره (۵.۹ میلیارد دلار) را با ذخایر مس مرتبط دانستند. همچنین آن‌ها ۳۶ میلیون متر مکعب ماسه به داده‌های شوروی افزوده اند. تصور کنید اعلام می‌شد ارتش ایالات متحده ده سال پس از اشغال ذخایر وسیعی از ماسه را در افغانستان کشف کرده است.

ذخایر سرب، روی، قلع، تنگستن، باریت، تالک، لازوریت، فلوریت، هالیت و سلستیت و ... افغانستان توسط امریکایی‌ها برآورد نشده است و از آنجا که داده‌های پنتاگون محرمانه است، فقط خودش می‌تواند برای آن‌ها قیمت تعیین کند. اینکه آیا این گروه ویژه ۳۲۰۰۰ تن جیوه چشمه‌های آب گرم را نیز در این ۱ تریلیون دلار گنجانده است یا نه نیز یک راز باقی می‌ماند. با اضافه کردن ذخایر سنگ آهن، این ۱۲ صفر یک تریلیون دلار بیش از حد قابل انجام است.

مطالعه سال ۲۰۰۷ هیچ چیز اضافی به ۲.۴۳۸ میلیارد تن یافت‌های عبدالله و همکارانش که سی سال قبل پیدا شده بود اضافه نمی‌کرد، لازم نبود با قیمت سنگ آهن که در سال ۲۰۱۰ تا ۱۲۰ دلار معامله می‌شد، ارزشی بالغ بر ۲۹۲ میلیارد دلار برای صنعت فولاد افغانستان تعیین شود.

خلاصه این که آنچه واضح است این است که انتشار آن مقاله در آن زمان که امریکا درگیری شدیدی در افغانستان داشت تنها جنبه تبلیغاتی داشته و نمی‌توان با رقمی، چون یک تریلیون یا حتی ۳ تریلیون دلار که بعد‌ها نیز مطرح شد بر ذخایر معدنی افغانستان ارزش گذاری نمود.

این که همه رسانه‌های ایالات متحده و اکثر رسانه‌های بین المللی یک دهه بعد همچنان طوطی وار این داستان یک تریلیون دلاری را ادامه می‌دهند، ارزش تبلیغاتی آن را نیز آشکار می‌کند. اینکه رسانه‌های غربی چگونه به راحتی این داستان را هضم کردند قابل توجیه نیست، اما آن طور که افغان‌ها در مورد ثروت معدنی کشورشان فریب خوردند ظالمانه به نظر می‌رسد.

آن زمان این حجمه تبلیغاتی موجب شد در حالی که همه منتظر بودند نظر حامد کرزای را در این مورد بشنوند، برخی از خبرنگاران افغان با هیجان بین خود محاسبه کردند که اگر هر ذخیره معدنی به طور مساوی تقسیم شود، هر افغانی چقدر می‌گیرد. "با فرض ارزش گذاری یک تریلیون دلاری و جمعیت ۲۹ میلیون نفری افغانستان، به هر مرد، زن و کودک افغان ۳۴، ۴۸۲، ۷۶ دلار می‌رسید. "

در هر حال علاوه بر این گنجیه معدنی، برآورد می‌شود افغانستان حدود دو میلیارد بشکه نفت خام و بیش از یک تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی دارد. این روز‌ها نفت و گاز به اندازه مواد معدنی هیجان انگیز نیستند. اما این حقیقت که ذخایر مواد معدنی و فلزات مذکور بهره برداری نشده اند، به وجود مشکل در بهره برداری از آن‌ها در این کشور اشاره دارد.

آمریکا نزدیک به ۵۰۰ میلیون دلار برای کمک به افغانستان برای سامان دهی بخش معدن سرمایه گذاری کرد، اما این سرمایه گذاری به ثمر ننشست که تا حدودی به دلیل عدم تمایل دولت افغانستان برای دادن تعهدات جدی بود. علت این بی رغبتی هم این بود که با وجود ثروت معدنی عظیم، افغانستان یک کشور جنگ زده با وضعیتی آشفته و نا پایدار بوده است. حال باید منتظر ماند و دید آیا طالبان می‌توانند ثبات سیاسی نسبی جهت توسعه بخش معدن و بهره برداری از ذخایر معدنی این کشو را فراهم سازند یا خیر. شاید کشور‌های محکوم کننده طالبان سر میز منابع این کشور جایی نداشته باشند در حالی که به شدت به این منابع نیازمند هستند.

منبع: ایفنا

عناوین برگزیده