به گزارش میمتالز، درست مثل ویولنها که غمگین مینوازند، جان استوارت، کمیک امریکایی نیز جذابیتی مسخره و عاطفی در ببیندگانش ایجاد میکند. او با جدیت میگوید: «سالانه هزاران ساعت محتوای با کیفیت مورد بیاعتنایی قرار میگیرند. چون افراد نیک و سختکوش نمیدانند اپلتیویپلاس را چطور باید پیدا کنند.»
باارزشترین کمپانی جهان، این قدرت را دارد چند کار طنز را با هزینه خودش به ثمر برساند. سال گذشته، غول فناوری ۳۶۶ میلیارد دلار درآمد داشته است؛ یعنی یکسوم بیشتر از درآمدش در سال ۲۰۲۰. در سوم ژانویه ارزش بازارش برای مدت کوتاهی از ۳ تریلیون دلار هم فراتر رفت (نمودار ۱). میلیاردها دلار سرمایهای که در رسانهها صرف میکند (از جمله برنامه تلویزیونی جدیدی به میزبانی مستر استوارت)، گواه تغییر قدروقیمت و پیشرویاش تا سطح غول سیلیکونولی است.
با این حال حضور اپل در فاصله ۳۰۰ مایلی (۴۸۰ کیلومتری) دورتر از آن در هالیوود، یعنی جایی که مدیرانش افراد سختکوش سرزمینهای فناوری را به سخره میگیرند، چیز کمی نیست. گرچه اپل از نتفلیکس و امثالش بسیار عقب مانده است، اما آنقدری سرمایه دارد که از جنگهای استریمی پربهایی که نقشآفرینان دیگر را به شکست میکشاند، خلاصی پیدا کند. سؤالی که خواب شب را از چشمان رقبای اپل ربوده این است که «این شرکت فناوری چقدر میخواهد در رسانهها رشد کند؟»
اپل، ۲۱ سال پیش، با راهاندازی iTunes، سروصدای بزرگی در عالم موسیقی به پا کرد. این امر، به کاهش فروش آهنگها و تغییر در صدها میلیون آیپد برای اجرای موسیقی انجامید. آیتونز مدتی بعد دست گذاشت روی فروش فیلم و شرکت امید پیدا کرد که بتواند مدلی مشابه را در تلویزیون بسازد؛ جایی که بازارش به مراتب گستردهتر از بازار موسیقی است. اما پرداختها برای دانلود آن، با اشتراکات همهچیز (all-you-can-eat) جایگزین شد؛ پیشگام آن نیز Spotify در موسیقی بود و Netflix در تلویزیون. برخلاف موسیقیها و فیلمهای دانلودشده، سابسکریپشنها به راحتی میان پلتفرمها قابل انتقال بودند؛ بنابراین اپل که فرصت کمی برای به اسارت کشیدن مصرفکنندگان خودش داشت، عجالتاً خودش را بیرون گود نگه داشت.
حالا او برگشتهست به بازی و نیرویی بزرگتر از آنچه شوخیهای آقای استوارت نشان میداد، از خود ساطع میکند (نمودار ۲). اپل موزیک که در سال ۲۰۱۵ راهاندازی شد، دومین پخشکننده بزرگ موسیقی (پس از اسپوتیفای) بود. بنا به گفته Omdia، که یک شرکت داده است: اپلتیوی پلاس، که حالا دو ساله شده است، چهارمین سرویس ویدئویی بزرگ در خارج چین است (از نظر شمار مشترکین). اپل، طی چند سال اخیر، شرطبندیهای رسانهای کوچکتری نیز انجام داده است: نظیر Arcade، که یک بسته بازی اشتراکی است، News+، که یک بسته انتشار خبر است و Fitness+ که کلاسهای ایروبیک ویدئویی را ارائه میدهد. حالا هم صحبت از یک سرویس کتابهای صوتی در اواخر امسال است.
مثل آمازون، که یکی دیگر از غولهای فناوری پرحاشیه در رسانههاست، اپل نیز در مقایسه با بسیاری از رقبای هالیوودیاش توانسته با سرعت بیشتری محصولات خود را در بسیاری از کشورها عرضه نماید. همچنین که استطاعت این را دارد نسخ آزمایشی را به طور رایگان ارائه نماید: Omdia معتقد است که کمتر از یکسوم مشترکان Apple TV+ برای این سرویس هزینه پرداخت میکنند. موفقیتهایی نیز کسب کرده که به ویژه میتوان به «تد لاسو» اشاره کرد؛ که در ماه سپتامبر برنده جایزه امی شد. اما نبود کاتالوگ پشتیبان، منجر به ریزش شدید مشتریهایش میشود. رقبای کوچکتری، چون Paramount+ و Peacock، عرضههای محدودتر داشته، اما واجد کتابخانههایی با قدمتهایی چند دههای هستند.
شرکتهای رسانهای قدیمیتر، از جابهجاییهای ناگهانی و مدام اپل در قلمرو خود، که گاهی نیز اکراهآمیز به نظر میرسد، متحیرند. برندهی استریم عمدتاً لازم است افزایش محتوا نیز داشته باشد. اما شرکت تحقیقاتیِ Ampere Analysis تخمین زده است که اپل در سال ۲۰۲۱، بیش از ۲ میلیارد دلار برای فیلم و تلویزیون هزینه کرده و این در حالیست که این میزان در آمازون ۹ میلیارد دلار و در نتفلیکس هم ۱۴ میلیارد دلار بوده است. انگار اپل برای بازاریابی خیلی خود را به زحمت نمیاندازد؛ و با وجودی که مدیا-لند، مدیرانی را نشانه گرفته که به گمانش اپل غیرقانونی تصاحبشان کرده است (مثل جیمی ارلیخت و زک ون آمبورگ از سونی و ریچارد پلپلر از HBO)، خودیهای سیلیکونولی میگویند که اپل افراد برترش را در پروژههای دیگر نگه میدارد.
در واقع، در حالی که هالیوود در حرکت بعدی اپل مانده است، بسیاری در سیلیکونولی متحیرند که اصلاً چرا این شرکت در رسانهها حضور دارد. برای باارزشترین شرکت جهان، هیچ یک از بازارها، جایزهی بزرگ و قابلی محسوب نمیشوند. کل صنعت موسیقی ضبطشده جهانی در سال ۲۰۲۲، معادل ۲۲ میلیارد دلار فروش داشت؛ یعنی کمتر از میزانی که اپل تنها از فروش آیپد به دست آورده بود. اپل، در مدت یک ماه، به اندازه یک سال درآمد نتفلیکس عایدی داشت. تجارت تلویزیونهای اپل بستگی به خرید برنامهها دارد؛ نه رانتگیری از آثار دیگران که در روزهای آیتون انجام میداد (و هنوز هم در app store انجام میدهد)؛ و اثر «lock-in» نیز در مصرفکنندگان اپل ناچیز است (منظور اجبار مصرفکنندگان به استفاده انحصاری از محصولات همین کمپانی. مترجم.)؛ دلیلش هم اینکه خدمات رسانهای اصلی اپل در تمام پلتفرمها قابل دستیابی است.
تمایل دوبارهی اپل به رسانهها را میتوان به بهترین وجه در مقیاس شرکت توضیح داد؛ که به طور بنیادی محاسبات پروژههای جانبی ارزشمند را دستخوش تغییر میکند. ۱۵ سال پیش وقتی نتفلیکس شروع به پخش زنده کرد، میلیاردها دلاری که صرف راهاندازی یک استودیوی فیلم میشد، تقریباً قسمت دورقمی درآمد سالانه اپل به حساب میآمد. بندیکت ایوانز، تحلیلگر فناوری و سرمایهگذار سابق میگوید که آن زمان مدیران سیلیکونولی به لسآنجلس پرواز کرده و فکر میکردند: «ما یک دسته چک بزرگ داریم... پس میتوانیم برویم یک دسته محتوا بگیریم.» آنها میرفتند و اولین جلسهشان را در لسآنجلس برگزار میکردند. _مرحلهای که در آن افراد به خانههاشان برمیگشتند. آنطور که ایوانز میگوید: در سال ۲۰۲۱، بودجه محتوایی اپلتیوی پلاس، ۰.۶درصد از درآمد شرکت را تشکیل میداد؛ بنابراین هزینه گرداندن یک استودیو با مزایایی اندک برای اپل قابل توجیه است. نیک لایتل، از مدیران سابق اسپوتیفای میگوید: «اشتراکهای استریم شاید به اندازه خرید آیتونز افراد را محدود نکنند. اما سرویسهای مختلف اپل هنوز قلابشان به مصرفکننده میگیرد؛ و به سبب زمان بیشتری که با دستگاههای خود صرف میکنند، خروج از فضای اپل براشان ناخوشایندتر میشود.» ایوانز خاطرنشان میکند که خود آیفون که سال پیش ۱۹۲ میلیارد فروش داشته (یعنی بیش از نیمی از کل درآمد اپل)، به عنوان نوعی اشتراک فروخته میشود. هر عاملی که ولو به میزان کم مشترکان اپل را زیرورو کند، به احتمال زیاد باید از جیب خود بهایش را بپردازد.
رسانهها نیز بازاریابی خوبی دارند. فیلمهایی که با استیون اسپیلبرگ و تام هنکس ساخته شود، برند برتر اپل را تقویت میکند. شراکت با ستارگان پاپ، برند را در وضعیت خوبی حفظ میکند؛ و در حالی که سیلیکونولی به سبب اعمال انحصاری، تجاوز به حریم خصوصی و براندازی دموکراسی و موارد دیگر مورد حمله قرار میگیرد، اپل در حال ارائه پادکستهای ارزشمندی از ملاله یوسف زی، برنده جایزه نوبل، و نیز برنامههای تناسب اندامی است که برای کودکان تهیه میشوند. کمتر شرکتی در جهان هست که بتواند به استودیوفیلم به چشم بازوی روابط عمومی خود نگاه کند؛ اما یک شرکت ۳ تریلیون دلاری میتواند.
جولیا الکساندر از Parrot Analytics، یکی دیگر از شرکتهای داده میگوید: «اپل مثل بسیاری دیگر از رقبای [رسانهای]خود بازی نمیکند. برای رقبای تکترفندی مثل نتفلیکس، این رقابتِ نامتقارن، بسیار نامطلوب است.» با این وجود اولویتهای گستردهتر اپل میتواند جاهطلبیهای رسانهای آن را مختل کند. کمبود کتابخانه اپلتیویپلاس را میتوان با خرید کتابخانهای دیگر حل کرد. این شرکت به عنوان خریدار بالقوه استودیوهای کوچکی، چون لاینزگیت و نیز غولی نظیر دیزنی معرفی شده است. اما اپل احتمالاً در برخورد با کمیسیون تجارت فدرال امریکا (FTC) که به دره سیلیکونولی چشم دوخته است، محتاطانه عمل میکند. الکساندر خاطرنشان کرده است: «اگر اپل هستید و FTC را جویای فناوریهای بزرگ میبینید، باید دست به خریدی بزرگ بزنید.» لینا خان، رئیس فناوری FTC، در حال بررسی خرید اخیر ۸.۵ میلیارد دلاری آمازون از MGM Studios است؛ بیتوجه به این موضوع که هدفی که در نظر گرفته، هدفی نسبتاً نوپا در یک بازار متفرق است. از آنجا که شرکتها برای کنترل اوجهای بعدی فناوری (از Web ۳ غیرمتمرکز گرفته تا واقعیات مجازی) در حال رقابتاند، جلبتوجه قانونگذاران با خرید قسمتهای تلویزیونی قدیمی میتواند خطایی استراتژیک باشد.
تا زمانی که اپل به مدد فروش دستگاههای خود و تقویت برندش به فعالیتهای خود ادامه میدهد، توان این را خواهد داشت که در خدمات رسانهای سرمایهگذاری نماید. انجام این کار گرانتر تمام میشود: بنا بر گزارش Ampere، هزینه نهایی برای محتوای ویدئویی در سال ۲۰۲۲ از ۲۳۰ میلیارد دلار نیز فراتر خواهد رفت... یعنی تقریباً دوبرابر یک دهه پیش؛ و در حالی که رقبای کوچکتر هزینه کرده و تسلیم میشوند، موقعیت اپل حتی قابل تقویتشدن نیز هست. اما احتمالاً اپل به سبب جاهطلبیهای بزرگترش در صنایع دیگر، در رسانه در همان حد «نقش مکمل» به فعالیتهایش ادامه خواهد داد.
منبع: روزنامه اینترنتی فراز