به گزارش میمتالز، داستان از ۵ صبح، ۲۶ خردادماه ۱۴۰۱ شروع شد. زمانی که خورشید آماده میشد تا بساطش را در آسمان پهن کند. صعود همنوردان فولادی در کنار همنوردان تهران و کرج پس از گرفتن عکس یادگاری با یاد و نام خالق هستی از پارک جمشیدیه آغاز شد.
هواگرگ و میش بود. نغمه دلنشین پرندگان و صدای آب روان در میان باغات گردو و گیلاس فضایی دلنوازی را ترسیم کرده بود. مدتی که گذشت، پس از اینکه چشمههای زلال قمقمهها را پر کردیم، به ایستگاه اول رسیدیم.
هر چه پیش میرفتیم هوای خنک و نسیم آرامبخش، دلنشینتر میشد. در مسیر ایستگاه دوم و در ارتفاع ۲۱۳۶ متری پس از گذر از درهسنگ و درهجنی حوالی ایستگاه دوم، خورشید به وسط آسمان رسیده بود. مسیر حرکت زیر سایه چنارهای سر به فلک کشیده کنار جوی آب ادامه داشت.
از ایستگاه سوم نظارهی تهران و برج میلاد دیدنی بود. از ایستگاه سوم به تپه شهدا و در ادامه به اردوگاه کلکچال رسیدیم. فرصت مناسبی برای صرف صبحانه بود. هر چه به قله نزدیکتر میشدیم پوشش گیاهی سردسیری و عطر آویشن و ریواس کوهی مشام را نوازش میکرد. به شیب و ارتفاع که رسیدیم مسیر سختتر شد. معرفت و مهربانی همنوردان صعود را برایمان آسانتر کرد. پس از عبور از گردنهها و شیب به خطالراس قله رسیدیم. با گذشت ۹ ساعت به قله رسیدیم. پس از ثبت عکس یادگاری از مسیر پیازچال مسیر برگشت را در پیش گرفتیم.
به دلیل تقارن دومین سالگرد کوهنورد فداکار زنده یاد البرز زارعی صعود به پاسداشت یاد آن عزیز ُتقدیم شد.