به گزارش می متالز، برخی از این صنایع به دلیل اینکه کوچکتر هستند دارای چابکی و انعطاف بیشتری در مواقع حساسی مانند مواجهه با شرایط تحریم هستند و در عین اینکه به شرکتهای اصلی قوام میبخشند و میتوانند به راههایی برای هماهنگی با شرایط جدید در تولید و صادرات کالاهای تولیدی خود و حتی شرکتهای بزرگتر دست یابند. در گفتوگو با محمد مهدی یارجانلی، مدیرعامل شرکت ورق آلیاژی آرینپاژ درباره نقش این شرکتها در اقتصاد مقاومتی و شرایط تحریم سخن میگوید و از لزوم تغییر تفکر و فرهنگی حرف میزند که ایران را به صورت یک شرکت سهامی عام ببیند. او در این زمینه، از نقش رسانهها در تبیین این فرهنگ دفاع میکند.
ما نمیتوانیم بگوییم تحریم هیچ اثری بر صنعت فولاد ندارد زیرا نمیخواهیم درگیر محیطی شعارزده شویم. ما در شرایط آزمون و خطا نیستیم. باید به سراغ کارهای عملیاتی برویم که دچار سوخت سرمایه نشویم. حتی در بخش دولتی هم نمیتوانیم وقت و هزینه برای شعار بگذاریم. با این حال ایرانیها غیورند و وقتی زیر فشار قرار میگیرند عملکرد بهتری نشان داده و در رسیدن به هدفشان مصر میشوند.
با این حال ادعا میکنیم به مقام دهم تولید فولاد جهان رسیدهایم که شعار نیست بلکه از یک اعتبار و برند سخن میگوییم، پس به عنوان یک عنصر تاثیرگذار در عرصه جهانی اگر رفتارهایی از خود نشان دهیم تاثیر خود را بر معادلاتی که داریم، خواهد گذاشت.
فولاد به صورت جزیرهای با مسئله تحریم روبهرو نیست بلکه تاثیر تحریم، بر تمام عرصههای اقتصادی و تولیدی است. ما یک کشور بزرگ داریم که در بخش بخش آن با این معضل دست و پنجه نرم میکنیم. به طور مثال تحریم بخش خودرو، قطعه، لوازم خانگی و... ما را تحت تاثیر قرار میدهد. حتی اگر تعداد ازدواجها کاهش یابد روی تقاضای ورق تاثیرگذار است. از این رو برای مقابله با تحریم باید برنامهریزی کنیم.
مهمترین تاثیر تحریم، بر گردش پول در کشور و پس از آن بر تامین قطعات و مواد اولیه مورد نیاز کارخانجات است. پول باید به طور منظم و درست و با ایجاد ارزش افزوده ناشی از تولید یا برندینگ (نه واسطهگری) جریان یابد.
گاهی مطرح میشود که فقط تولیدکنندهها صادرات داشته باشند اما آیا تمام صادرات در سال ۹۶ بهوسیله تولیدکنندهها انجام شد؟ زمانی که صادرات مواهب کمتری دارد و کشور با مشکلات زیادی روبهرو است و امکان فروش مستقیم از سوی تولیدکنندگان کمتر است یا استقبالی از آن نمیشود چرا شرکتهای واسطهای مورد تشویق قرار نمیگیرند؟ اگر امروز شرکتهای صادرکننده خود را از جرگه خارج کنیم کجا میتوانند دوباره برندهایشان را مطرح کنند؟
متاسفانه موضوع هایپر مارکتهای تخصصی هنوز جا نیفتاده و گاهی نزد برخی به عنوان یک فروشگاه مطرح است، در حالی که اینطور نیست. ما داریم از یک بازار منطقهای صحبت میکنیم که تخصصی عمل میکند و قرار است اجزای مختلف این صنعت را با شناخت درست و توزیع مناسب و هوشمند به هم متصل کند.
بله درست است. وقتی درباره موضوعی به نام تحریم صحبت میکنیم نخست باید ببینیم دشمن ما روی بستن چه درگاههایی تمرکز کرده؛ پولی، اعتباری؟ کالایی؟ باید گفت تمام تحریمهایی که از سوی دشمن اقتصادی ما طراحی شده، به طور صد در صد هوشمند است؛ آنها فقط جلوی فروش نفت ما را نگرفتهاند. بر فرض که ما نفت را هم فروختیم مشکل حل میشود؟ وقتی دشمن روی فولاد مبارکه دست میگذارد یعنی تمام درگاههای ما یا دستکم تعداد زیادی از اینها را که ما از کدام درگاه بیشترین ورود و خروج ارز را داریم، شناسایی کرده است. آنها با برنامهریزی به دنبال فلج کردن صنایع بزرگ ما هستند.
هدف سوم تحریم و بستن راههای فروش ما است نه فقط با هدف وارد نشدن پول به کشور بلکه تراکم محصول و ایجاد گلوگاه در چرخه تولید تا فروش. یکی از نقاط خطرناکی که من نگران آن هستم این است که تمام تمرکز ما بر فروش نفت و میعانات گازی است چون فکر میکنیم بزرگترین درگاه ما برای ورود ارز است، در حالی که باید به این باور برسیم که مسئله این پاشنه آشیل را حل کنیم چون تبدیل به جایی شده که بیشترین آسیبپذیری ما از این نقطه است. چرا باید به دنبال این باشیم که فقط نفتمان را بفروشیم؟ ممکن است این نقد وارد شود که این حرف، فکر خامی است اما اگر نتوان به یکباره این وابستگی را قطع کرد میتوان کمکم آن را کاهش داد. میتوان به سراغ درگاههایی رفت که دشمن آنها را شناسایی نکرده یا ایجاد مانع برایش سخت است.
البته باید در نهایت نفت و میعانات گازی را فروخت اما بهترین فرصت برای جایگزینی کالاها است. به دلیل مشکلاتی که برای شرکتهایی مثل فولاد مبارکه و مس ایجاد شده، آنها میتوانند از دیگر برندها استفاده کنند.
من هنوز از سخنان دوستان دولتی درباره صادرات متاثرم. بسیار واضح است در شرایطی که امریکا به طور علنی خواسته خود را مطرح کرده و میگوید قرار است چه اتفاقهای ارزی در کشور رخ دهد، ما جلوی صادرات را میبندیم. ما ۶ ماه طلایی را از دست دادیم و ممکن است به زودی برای صادرات فولاد هم مشکل ایجاد شود. با تراکم فولاد در کشور مواجهیم و نگرانم که تا سال ۱۴۰۰ مثل بحران مسکن یا خودرو با بحران ملی فولاد روبهرو شویم چراکه تمام تلاشمان را برای دستیابی به نمودار رشد تولید فولاد انجام دادیم، در حالی که در این افق، نظام توزیع و بازارها را نیز ندیدیم. ۱۵ میلیون تن فولاد در سال مصرف داخلی داریم، برای ۴۰ میلیون تن فولاد دیگر چه برنامهای داریم؟ در حالی که تاکنون فقط به صادرات ۲۰ درصد این رقم دست یافتیم، میتوانیم ۴۰ میلیون تن صادر کنیم؟ تا افق ۱۴۰۴ قرار است تولید فولاد از ۲۵ میلیون تن به ۵۵ میلیون تن برسد (یعنی بیش از ۲ برابر) اما برای صادرات به توسعه بازارهای صادراتی در حد ۴ تا ۵ برابر باید برسیم. چه برنامهای برای توسعه بازارهای صادراتی داریم؟ وضعیت کدام یک از ۲ بخش تولید و صادرات وخیمتر است؟
چارهای نیست جز اینکه همینطور که از بخش خصوصی خواستههایی دارید، به همان اندازه دستشان را باز بگذارید.
ما متاسفانه بیشتر رفتارهای هیجانی داریم و هوش هیجانی ما شاید در بسیاری از بخشها به تکامل نرسیده باشد. از این رو دچار تصمیمهای احساسی و هیجانی میشویم. در مقطعی، موضوعی که نگاه شما را تحتالشعاع قرار داده ممکن است موضوعهای دیگر را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
اگر میخواهیم از خاک سرزمینمان سوء استفاده نشود باید درگاههای اصولی، منطقی و مبتنی بر اصول تجارت بینالملل را برایش در نظر بگیریم. در غیر این صورت همواره نقطه تاریکی وجود دارد که در آنجا اتفاقهای بدتری رخ میدهد.
چون سازکارهای درستی نداریم به شرکتها نیز اعتماد نداریم. مسیر آسفالته مرتب با انواع و اقسام چراغ و پلیس و راهنما نداریم و راهی است که نقاط تاریک بسیاری دارد. از این رو نمیتوانیم سره و ناسره را تشخیص دهیم و چون نمیتوانیم تشخیص دهیم چه کسانی را میتوان حمایت کرد و چه کسانی را نمیتوان، در بسیاری موارد تر و خشک را با یک تقسیمبندی نادرست با هم میسوزانیم، مثل تشخیص تولیدکننده و غیرتولیدکننده؛ مثل کسانی که اموال منقول دارند و کسانی که ندارند. در حقیقت شاید دولت با این تقسیمبندیها به دنبال امنیت است. از طرف دیگر هر زمان نگاه ما خواسته خصوصی شود، تبدیل به رانت خصوصی شده است. باید ببینیم چند شرکت که واقعا خصوصیسازی شدهاند تا کنون موفق بودهاند؟
شاید این ایراد هم از این بخش ناشی میشود که آمایش درست از نیازهای وارداتی کشور نداریم. از آنجا که با مشکل ارز روبهروییم و از طرفی دچار جنگ تجاری هستیم باید در تجارت تعادل را حفظ کنیم یعنی کشورها به اندازهای که از آنها کالا وارد میکنیم باید از ما خرید کنند و این یعنی اینکه تراز تجاری متعادلی داشته باشیم. جنگ امریکا و چین بر سر همین موضوع است. مثلا کشورها را با توجه به همکاری با ما، باید فازبندی کنیم و به آنها رتبه یا گرید دهیم تا کشورهای بهینه را مشخص کرده، اولویتهای خرید را معلوم کرده و میزان واردات مجاز و اقلام آنها را مشخص کنیم. پیمانهای ارزی، نیاز به یک شبکه جامع دارند.
حال برمیگردیم به پرسش نخست شما؛ وقتی بدانیم تا سال ۱۴۰۰ قرار است چه اتفاقی برای ما بیفتد و چه برنامههایی برای آن داریم، آثار تحریم را دستهبندی میکنیم. البته ممکن است گروههای زیادی این آثار را شناسایی کرده باشند اما بهدست کسی که باید نرسیده است. باید پرسید تا اکنون چند بار دولتهای ما در دورههای مختلف اعلام عمومی کردند که شرکتهای دانشمحور، پژوهشمحور و دانشگاهها روی این مسئله تحقیق کنند و نتیجه را به اتاق فکر تحویل دهند؟
باید فکر کنیم ایران یک سهامی عام است و اگر محصولش را بفروشد همه ما بهرهمند میشویم و اگر نفروشد هر کدام در هر نقطهای که هستیم مثل اثر پروانهای در جایی آثار سوء آن را خواهیم دید. در این میان رسانهها میتوانند در تبیین این تفکر نقش مهم و سازندهای ایفا کنند.
شرکت صنعت ورق آرینپاژ که تولید و تامینکننده ورقهای فولادی اصلاح شده کیفی است، برنامه تولید ۲۵ هزار تن ماهانه را دارد.
محصولات صنعت ورق آرینپاژ در خودروسازی، لوازم خانگی و صنایع پاییندستی کاربرد دارند و در خط تولید این کارخانه علاوه بر شستوشوی ورق، گرفتن موجهای سطحی ورق، اصلاحات لبه، بازرسی و اصلاح سطح ورق و در نتیجه برش، اصلاح ابعاد و تبدیل به ابعاد مورد نیاز مشتری نیز انجام میشود.
صنعت ورق آرینپاژ علاوه بر تولید ورقهای فولادی اصلاح شده، توانسته بخشی از خط تولید را که پیش از این در انحصار چند کشور اروپایی بود، بهبود و ارتقا داده و ضمن بومیسازی بخشی از خطوط، از هدررفت حجم زیادی از محصولات فولادی جلوگیری کند و امکان استفاده دوباره از ورقهای زائد را بدون ذوب دوباره فراهم آورد.
این واحد، با وجود تواناییهای زیاد فقط با ۱۰ درصد ظرفیت یعنی تولید ۲ تا ۳ هزار تن در ماه کار میکند. در صورت تامین نقدینگی و اجرای طرح توسعه، این واحد صنعتی میتواند ظرفیت تولید خود را به بیش از ۲۵ هزار تن در ماه برساند و اشتغالزایی را از ۴۰ به ۱۰۰ نفر افزایش دهد.
بزرگترین مشکل این شرکت، تامین نقدینگی و سرمایه در گردش است یعنی برای تامین مواد اولیه، نیازمند گشایش خطوط اعتباری است که مسئولان شرکت امیدوارند با رفع این معضل به ظرفیت اسمی خود نزدیک شوند. البته وزارت صنعت، معدن و تجارت در راستای حمایت از واحدهایی از این نوع، بستههای حمایتی را در نظر گرفته است.
برای مثال برای کمک به تامین نقدینگی واحد صنعت ورق آرینپاژ تلاش شده که اعتبارسنجی اسناد داخلی از سوی یکی از بانکها انجام شود. گفتنی است، نیاز ایران به ورق سرد اصلاح شده، سالانه ۲ میلیون تن است که این واحد قادر است ۱۵ تا ۲۰ درصد این میزان را تامین کند.
گفتنی است، در روزهای اخیر شاهد صادرات نخستین محموله ورقهای سرد فولادی از کارخانه صنعت ورق آرینپاژ از استان قم به عراق بودیم. در وهله نخست، ۳ کشور عراق، ترکیه و افغانستان را بازار هدف خود قرار دادیم که صادرات به عراق تحقق یافت و موفق شد قراردادی با ارزش کلی یک میلیون دلار داشته باشد.