به گزارش میمتالز، میتوان اینگونه گفت که اقتصاد چرخشی جهان هنوز در مقیاس بزرگ اجرایی نشده است و مواد بازیافتی هنوز در حجم وسیعی به فرآیندهای تولید و استفاده بازنگشته اند. در همین زمینه یکی از رویکردهای مهمی که امروزه بهعنوان عامل تسریعکننده گذار از اقتصاد خطی به اقتصاد چرخشی جهان شناخته میشود، حرکت به سوی دیجیتالی شدن صنعت و توانمندسازی صنایع و مدیریت بخش پسماند از طریق اقتصاد دیجیتال است که ایران باید در این باره درسهای بیشتری برای توسعه اقتصاد چرخشی بیاموزد.
در گزارشی که موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی و با تحلیل فائزه هدایت نظری منتشر کرده، عنوان شده است: از آنجا که ایده اساسی اقتصاد چرخشی یا حلقه «اقتصاد دیجیتال» دیجیتالی شدن صنعت و توانمندسازی صنایع و مدیریت بخش پسماند از طریق بسته این است که ارزش محصولات و اجزای آن را تا زمانی که به پایان عمر مفید خود میرسند حفظ کند، این امر به رویکرد پیادهسازی یکپارچه نیاز دارد؛ رویکردی که قابلیت بازیافت محصولات را در مرحله طراحی در نظر بگیرد، فرآیند استفاده از آنها را گسترش دهد و تضمین کند که مواد بازیابیشده میتوانند پس از استفاده و مصرف هم به طور قابلتوجهی مورد استفاده مجدد واقع شوند و بارها به چرخه تولید و مصرف بازگردند.
اقتصاد دیجیتال در این راه میتواند عامل توسعهدهنده انواع مدلهای کسبوکار نوآورانه باشد و با توسعه اقتصاد بهسوی مدیریت پسماند ارتقایافته، اشتراک گذاری داده و کالاها یا اجاره چندباره محصولات راهکارهای نوینی در این خصوص ارائه کند. به برخی از راهکارهای اقتصاد دیجیتال در تسریع گذار به اقتصاد چرخشی در ادامه این مطلب اشاره شده است.
تحول به اقتصاد چرخشی موفق، نیازمند هماهنگی گسترده جریانهای مادی و جریانهای اطلاعاتی در میان گروهها و بازیگران متعدد صنعت و بازار در فرآیندهای حلقه بسته است تا اطلاعات در مورد کمیت و بهویژه کیفیت محصولات یا مواد خام جمعآوری و حفظ شود. این دادههای مهم اطلاعاتی باید به موازات مواد مادی در چرخه ارزش نگه داری شوند تا پسماندها و زبالهها بتوانند به منبع قابل پردازشی تبدیل شوند. تحول برای اجرای اقتصاد چرخشی در گردآوری، حفظ و پردازش دادههای این حوزه حلقه گمشده دیجیتال میتواند راهحل مناسبی در این خصوص ارائه دهد. بهطور مثال، شبکه سازی و کاربرد سیستمهای فیزیکی سایبری امکان میدهد تا اطلاعات محصولات در کل فرآیندهای تولید، توزیع، مصرف و پس از آن، رصد و پایش شوند. در راستای تحقق اهداف اقتصاد چرخشی، این اطلاعات باید در سراسر چرخه عمر مواد و محصولات گسترش یابد. همچنین اطلاعات مختلفی نظیر موقعیت مکانی، ترکیب مواد یا حتی ردپای مواد در محیطزیست باید گردآوری شود و عدمتقارن اطلاعات به طور معناداری کاهش یابد. در این راستا ابزارهایی نظیر حسگرها که در بستر انقلاب اقتصاد دیجیتال توسعهیافته اند، امکان جمعآوری و تولید دادهها در زمان واقعی و بهروز کردن دادهها با دقت و سرعت را فراهم میکنند و سپس از آن اطلاعات میتوان برای برنامه ریزی فرآیندهای تولید استفاده کرد. افزون بر آن، اپلیکیشنهای تجزیه و تحلیل دادهها میتوانند اطلاعات مربوط به استفادههای مراحل بعدی، راهحلهای لجستیکی و توزیعی نظیر فعالیت اوبر برای پسماند را عملی کنند. درواقع تطبیق و متعادلسازی میزان عرضه و تقاضای پسماندها در قالب کالاهای دستدوم یا مواد خام ثانویه میتواند با استفاده از راهحلهای مبتنی بر اینترنت، انقلاب جدیدی برای صنایع ایجاد کند و یک بازار خودکار، آینده نگر و مبتنی بر پلتفرمهای دیجتال تدارکات فراهم شود و این اتفاق مهم میتواند به کاهش هزینههای جستوجو و معامله مواد و محصولات ثانویه منجر شود. همچنین دستیابی به مقیاسپذیری اقتصاد چرخشی آسانتر میشود؛ زیرا شفافیت بیشتری در مورد مقادیر مادی در صنایع مختلف ایجاد خواهد شد. در یک سیستم هوشمند از این نوع، قابل تصور است که محصولات در دسترس بازیافت به طور خودکار از طریق اینترنتاشیا در پلتفرمهایی براساس اطلاعات مربوطه شناسایی و معرفی شوند و استفادههای احتمالی برای آنها ایجاد شود. ضمنا باید در نظر داشت با اهمیت یافتن کمبود دسترسی به منابع طبیعی و مسائل آلودگی محیطزیست، در آینده نهچندان دور مواد بازیافتی با قیمتی ارزانتر از مواد اولیه خام معامله شوند و این ایده میتواند روند حرکت به سوی اقتصاد چرخشی دیجیتال را تشویق کند.
اگر ساختار شرکتها در اقتصاد چرخشی با اقتصاد و روندهای کلاسیک مقایسه شود، واضح است که نسبت قابلتوجهی از شرکتهای کوچک و متوسط بهعنوان استارتآپهای فناور وجود دارند که میتوانند در فرآیند دیجیتالی شدن اقتصاد چرخشی با توسعه اقتصاد اشتراکی، اینترنتاشیا، هوش مصنوعی و... نقش حمایتی ایفا کنند. البته این کسبوکارها نیاز به حمایت ویژه دارند تا بتوانند بر موضوع اقتصاد چرخشی و مدلهای کسبوکار چرخشی تمرکز کنند و بر چالشهایی مشتمل بر نیاز به سطح بالایی از سرمایهگذاری و در نتیجه پذیرش مخاطرات با وجود چشمانداز قابلتوجهی از موفقیت، مجموعهای از سوالات حقوقی حفاظت از دادهها و مالکیت معنوی و... و کمبود ظرفیت تقاضا در مراحل اولیه شروع به کار پاسخ دهند.
مرزهای فعالیت سنتی داخل شرکتها به طور پیوسته در حال از بین رفتن است و تحول فعالیت شرکتها به طور فزایندهای به تحول دیجیتال سازمانی منجر شده است، بنابراین اکوسیستمهای بزرگتر اقتصادی نیز تحتتاثیر قرار گرفته اند. چنین اکوسیستمهایی ممکن است براساس مشارکت و همکاری باشند یا از طریق گسترش استراتژیک فعالیتهای تجاری شرکتها ایجاد شوند. به این ترتیب، صنایع جدید برای دسترسی به قابلیتهای جدید نظیر تولید مجدد توسعه تولید مواد ثانویه با کیفیت بالا، تعمیرات، مدیریت بازیافت و... همکاری میکنند. شرکتهای پیشرو در بخش خردهفروشی نیز بهشدت در جمعآوری، مرتبسازی و بازیافت زبالههای مختلف نظیر زبالههای حاصل از انواع بسته بندی درگیر هستند و این فعالیتها را میتوانند به بخش اقتصاد چرخشی گسترش دهند. در نتیجه، این نوع توسعه مستلزم آن است که شرکتها در نقش خود در سیستم اقتصادی تجدیدنظر کنند و رویکرد تثبیت منابع برای حداکثرسازی بهره وری را اتخاذ کنند که فرهنگ به اشتراکگذاری دادهها و همکاری درون و بین صنایع گوناگون را ترویج میکند.
ایران در راستای استفاده از راهکارهای اقتصاد دیجیتال در توسعه اقتصاد چرخشی، سهمحور اصلی از جمله تعهد به اقتصاد دیجیتال و اقتصاد چرخشی بهعنوان مهمترین عوامل تحول آفرین سیاستگذاری کشور، حمایت از توسعه نوآوریهای اقتصاد دیجیتال در راستای گذار به اقتصاد چرخشی و مشارکت همگانی در تحقق اقتصاد چرخشی کشور را باید در دستور کار قرار دهد.
باید در نظر بگیریم که گذار صنعت از تولید کالاها به بخش خدمات و حرکت از اقتصاد سنتی به دیجیتال بهویژه اقتصاد چرخشی کشور، امری ضروری بوده و نمیشود آن را به آینده موکول کرد و سیاستگذاری برای آن را به تعویق انداخت؛ زیرا هر روز به میزان تولید پسماند خانگی و صنعتی کشور و انباشت آن در محیطزیست اضافه میشود و راهحل مناسبی برای آن هنوز پیدا نشده است.
از سوی دیگر تحولات توسعه اقتصاد دیجیتال در صنایع جهان متداوم بوده است و میتواند راهحلی برای تحقق اقتصاد چرخشی باشد. در نتیجه متولیان دولتی، انجمنهای صنعتی، شرکتهای پیشرو و سازمان حفاظت از محیطزیست باید ابتکار عمل را برای اطمینان از دیجیتالی شدن متمرکز، با شتاب مسوولان به سوی اقتصاد چرخشی کشور در اولویت برنامههای خود قرار دهند. به همین ترتیب شاید بتوانیم به تسریع تحقق اهداف کاهش آلودگی محیطزیست و حفاظت از منابع طبیعی امیدوار باشیم.
همچنین توسعه و خلق فناوریهای نوین، ارتقای تحقیق و توسعه در حوزههایی نظیر تجارت الکترونیک، لجستیک معکوس، هوش مصنوعی، تحلیل و مدیریت دادههای بزرگ و اینترنتاشیا، از اهمیت زیادی در تحقق اهداف اقتصاد چرخشی برخوردار هستند که حمایت کافی و سرمایهگذاری بالا در این حوزه، میتواند آغازگر پیادهسازی این نوآوریها در زنجیره ارزش صنایع کشور باشد و تحول از زنجیره ارزش خطی به چرخشی را ممکن کند. درواقع حمایت از نوآوریهای دیجیتال میتواند موجبات بهبود اقتصادی را در قبال کاهش اثرات زیستمحیطی برای کشور و رفاه بلندمدت را فراهم کند و استفاده از ظرفیتهای داخلی را در راستای توسعه اقتصاد چرخشی، محقق سازد.
در نهایت نیز دسترسی به اینترنت پرسرعت و همگانی و زیرساختهای اقتصاد دیجیتال با هزینه اندک از یکسو و نیاز به برگزاری انواع کنفرانسها و همایشهای علمی و تخصصی و ارائه گزارشهای مختلف تخصصی و عمومی، شاخصترین وظایفی هستند که باید در راستای تحول به سوی اقتصاد چرخشی برای آنها زمان و بودجه کافی اختصاص یابد. این امر به دلیل آن است که فرهنگ سازی، کلید موفقیت واقعی در گسترش اقتصاد چرخشی بوده و با آگاه سازی تمامی اقشار جامعه در راستای کاهش انواع تولید پسماند خانگی و صنعتی و همچنین تفکیک آنها و پذیرش چرخش چندباره انواع مواد و کالاها با توسعه اقتصاد چرخشی دیجیتال انجامپذیر است. از این رو بر مبنای مشارکت بخش خصوصی و دولتی و همچنین فعالیتهای فردمحور، گروهی و اجتماعی به شیوهای قانونمند میتوانیم از هدررفت منابع که سرمایههای تجدیدناپذیر و محدود کشور هستند، جلوگیری کرده و برای مقابله با آلودگیهای منابع طبیعی و همچنین حفظ منابع طبیعی اقدامات جدی انجام دهیم.
منبع: دنیای اقتصاد