به گزارش میمتالز، در این خصوص برخی توضیحات به روشن شدن ماجرا قطعا کمک میکند و البته طرح موضوعاتی در مورد صادرات سیمان نیز در این مقال خالی از لطف نیست. در حالی وزارت صمت اخیرا کف عرضه کارخانههای سیمان را در اجرای منویات وزارت مسکن و شهرسازی بالا برده است (به طور مثال یک کارخانه سیمان با ظرفیت سالانه یک میلیون تن، برای عرضههای هفتگی با حدود ۲هزار تن یا تقریبا ۱۰درصد افزایش مواجه شده است) که اصولا در فصل سرد با توجه به مساله محدودیت تامین انرژی برای تولید، شرکتهای سیمانی از یک طرف با مشکل تولید مواجهند و از طرفی به طور طبیعی به دلیل سردی هوا کاهش مصرف را شاهدیم. نتیجه این اقدام کنترل قیمت سیمان و حتی فشار در جهت کاهش قیمت آن از طریقسازوکار بورس کالاست. یعنی از یک طرف کف عرضه بالا برده میشود و از طرفی کارخانه قادر به تولید آن نیست و همچنین خریدار برای میزان عرضه شده وجود نخواهد داشت، بنابراین کاهش قیمت در انتظار سیمان خواهد بود.
کنترل قیمت سیمان و جلوگیری از رشد بهای این ماده زیربنایی توسعه در حالی اتفاق میافتد که برخی به تصور اینکه کارخانهها از بازار داخلی غفلت میکنند و صرفا به دنبال صادرات هستند، دستورالعملهایی از این دست وضع میکنند. این در حالی است که به طور متوسط امسال نسبت به سال گذشته ۳درصد عرضه سیمان داخلی در بورسکالا افزایش یافته و در عرصه صادرات هم نسبت به مدت مشابه سال قبل با کاهش مواجه بوده ایم.
امروز کارخانههای سیمان محروم از تخصیص گاز ناچارند هر مترمکعب مازوت را به نرخ ۱۱۵۹ تومان آن هم به صورت علیالحساب خریداری کنند و با احتساب هزینههای حمل گاهی بهای هر لیتر این سوخت جایگزین حتی به ۳هزار تومان برای تولیدکننده میرسد. در چنین شرایطی اگر به عنوان نمونه یک گیربکس بزرگ کارخانه که قیمت روز آن حدود ۱.۵ میلیون یورو است دچار آسیب شود و نیاز به جایگزینی آن باشد، با توجه به درآمد بسیار ناچیز به نسبت ارزش روز کارخانه، شرکتها چگونه میتوانند اینگونه اقلام را تامین کنند و کارخانه را سرپا نگه دارند؟! بنابراین شرایط کنونی کنترل نرخهای فروش سیمان به نوعی میتواند صنعت سیمان را به ورشکستگی بکشاند.
برای اطلاع مسوولان محترم از وضعیت صادرات هم خوب است به این نکته اشاره کنم که به طور کلی صادرات کلینکر از طریق مرزهای جنوبی و غربی با افت مواجه شده است و افغانستان و کشورهای شمال کشور تا حدودی از قابلیت صادرات سیمان به آنها برخوردارند که البته قیمتها با توجه به رقابت شرکتهای سیمانی به دلیل ظرفیت مازاد در شمال شرق کشور در این بخش هم چندان به صرفه نیست. در این شرایط اضافه شدن عوارض برای سیمان صادراتی و قرار دادن آن در زمره کالاهای خام، حکایتی عجیب است که به دنبال اجرای آن جذابیت صادرات کم خواهد شد.
در روسیه بازار مطلوبی برای سیمان وجود دارد، اما مشکل ما در این خصوص این است که متاسفانه اولویت را به ترانزیت کالاهای ورودی دادهاند و بعد از تخلیه بار، بعضا حتی کشتی، بدون بارگیری و خالی برمیگردد. به دلیل وقوع زلزله در ترکیه و بازسازی این کشور که منجر به فاصله گرفتن این کشور از صادرات سیمان به منطقه CIS شده است، و علاوه بر آن وقوع جنگ در منطقه اوکراین، در حال حاضر بازارهای صادراتی مذکور میتوانند بازار مطلوبی برای تولیدکنندگان سیمان ایرانی باشند و ما باید به گونهای رفتار کنیم که بتوانیم بازار سیمان این کشورها را برای سالها در اختیار بگیریم. لازمه این موضوع تسهیل در صادرات با فراهم کردن امکانات لجستیک و شرایط مناسب است. کمبود کشتی برای حمل سیمان صادراتی که کالای حجیمی محسوب میشود، باعث میشود تا نرخهای حمل به سمت رقابتی شدن و افزایش حرکت کنند و از حجم موردنیاز متقاضی کم شود. امکانات بندری در بنادر مدرنی مثل بندر امیرآباد نباید عمدتا به کالاهای وارداتی اختصاص پیدا کنند، به طوری که جایی برای انبار سیمان صادراتی نداشته باشیم. بازار ایجاد شده در روسیه برای سیمان ایران، نیاز به حمایت دارد تا با نفوذ در آن بتوانیم مصرفکنندگان را به سیمان ایرانی عادت داده و در آینده نیز در برابر رقبایی مثل ترکیه دوام آورده و از نقش قابل ملاحظهای برای تامین سیمان آن کشور برخوردار شویم.
منبع: دنیای اقتصاد