به گزارش میمتالز، یکی از چالشهای اصلی صنعت فولاد، مجوزهای جدید برای احداث واحدهای فولادی است. در حال حاضر، ظرفیت فولاد کشور نزدیک به ۵۰ میلیون تن است که با ۵۵ میلیون تن هدف فاصله چندانی ندارد و با احتساب مجوزها، این عدد نیز به ۱۴۵ میلیون تن میرسد. اگر این روند کنترل نشود، ممکن است اعداد به مراتب بالاتری را نیز مشاهده کنیم. البته در این میان، باید به چالشهای تامین خوراک و کاهش عیار معادن توجه داشته باشیم؛ چرا که به مرور زمان و با افزایش ظرفیت تولید، بازده معادن نیز رو به کاهش میرود. در کنار تمام این مسائل باید به این موضوع توجه داشت که در کشور با ناترازی انرژی روبه رو هستیم و سهم قطع برق فولادسازان از سایر واحدها بیشتر است.
در چنین شرایطی و با ادامه روند فعلی، واحدهای کوچکتر که از نظر اقتصادی توجیهپذیر نیستند، حذف میشوند. برخی کارشناسان این حوزه معتقد هستند برای پیشگیری از چنین امری، باید به سمت ایجاد پروژههای توسعه عمودی و افقی حرکت کرد و حدود ۹۰ تا ۹۵ درصد ظرفیت کشور را در هفت یا هشت واحد بزرگتر متمرکز کرد که البته بدون شک تحقق چنین امری، نیاز به کار کارشناسی قوی دارد.
در شرایطی که واحدهای کوچک فولادسازی با مشکلات عدیدهای روبه رو هستند که در معرض تعطیل شدن قرار دارند، آیا در صنعت فولاد کشور، دادن مجوزهای بیشتر برای این صنعت توجیه دارد؟
زکریا نایبی کارشناس فولاد درباره اهدافی که برای صنعت فولاد در کشور در نظر گرفته شده است، بیان کرد: در چشمانداز سال ۱۴۰۴ رسیدن به تولید ۵۵ میلیون تن فولاد خام ترسیم شده بود که قرار بود از این میزان ۲۰ میلیون تن آن نیز به صادرات اختصاص پیدا کند. هم اکنون با نزدیک شدن به سال ۱۴۰۴ هرچند ظرفیتهایی در این صنعت ایجاد شده است، اما در عمل به میزان ۳۲ میلیون تن در کشور فولاد تولید میشود که ۱۲ میلیون آن به صادرات اختصاص پیدا کرده است؛ بنابراین در چنین شرایطی که واحدهای فولادسازی با تمام ظرفیت خود کار نمیکنند و با مشکلات تامین انرژی و زیرساختهای خود مواجه هستند، ایجاد واحدهای فولادسازی جدید نمیتواند توجیه اقتصادی به همراه داشته باشد.
نایبی در ادامه خاطرنشان کرد: در برنامه هفتم توسعه رسیدن به ظرفیتهای بالاتر از ۵۵ میلیون تن فولاد هدفگذاری شده است که باید برای این امر، تامین سنگ آهن موردنیاز نیز در نظر گرفته شود، چراکه هم اکنون مساله مهم در زنجیره تولید فولاد کشور، تامین سنگ آهن برای واحدهای فولادسازی است، چه برسد برای دهههای آینده که با نیاز به تامین مواد اولیه بیشتری روبهرو خواهند شد. در وضعیت کنونی و بر اساس میزان تولید فولاد کشور، پیشبینی شده است که در صورت عدم اکتشافات جدید، سنگ آهن موجود ۱۰ تا ۱۵ سال آینده جوابگو خواهد بود؛ این در حالی است که پیشبینی شده واحدهای جدید فولادسازی در کنار سواحل مکران و در کنار دریا ایجاد شوند و برای این منظور باید سنگ آهن به کشور وارد شود.
وی در ادامه با اشاره به این موضوع که برای تولید یک تن فولاد به حدود سه برابر سنگ آهن نیاز است، تصریح کرد: برای تولید ۵۵ میلیون تن فولاد به استخراج ۱۶۸ میلیون تن سنگ آهن نیاز است که بر اساس ۳ میلیارد تن سنگ آهن موجود، این موجودی تا ۱۵ سال آینده جوابگوی صنعت فولاد در کشور خواهد بود؛ بنابراین در چنین شرایطی برای تامین سنگ آهن موردنیاز یا باید اکتشافات جدیدی انجام بگیرد یا باید اقدام به واردات سنگ آهن کرد. این کارشناس فولاد همچنین در پاسخ به این پرسش که تا چه اندازه ادغام واحدهای کوچکتر فولادسازی در واحدهای بزرگتر امکان پذیر خواهد بود، خاطرنشان کرد: معمولا ادغام واحدهای کوچکتر در واحدهای بزرگتر با مزیت کاهش هزینههای سربار همراه خواهد بود و این مساله بیشتر به نفع واحدهای کوچکتر تمام میشود؛ اما مساله آن است که در کشورهای توسعهیافته که این ادغامها انجام میگیرد، این شرکتها معمولا سهامی عام هستند و سهام آنها در بازار بورس عرضه شده است، اما در ایران این شرکتها بیشتر سهامی خاص به شمار میروند و مالک آن باید سهام خود را به شرکتهای بزرگتر بفروشد که معمولا به دلیل موضوع مالکیت این کار را انجام نمیدهد. به عبارتی، باید اذعان کرد که ادغام به اندازه شرکت بستگی ندارد و به فرهنگ مالکیت بسته است که تا چه اندازه تسریع کننده باشد. معمولا در کشور ما فرهنگ مالکیت این موضوع را جا نینداخته است که واحدهای کوچکتر تمایل به ادغام در واحدهای بزرگتر داشته باشند.
منبع: دنیای اقتصاد