به گزارش میمتالز، در سالیان اخیر بحثهای بسیاری بر سر شیوه تحول صنعت فولاد در گرفته که عموماً ناشی از توافقهای جهانی در زمینه کربنزدایی از فعالیتهای اقتصادی است.
جهان به نقطهای رسیده است که میداند باید برای کند کردن روند فزاینده تغییرات اقلیمی به سمت کاهش دمای کره زمین از طریق کاهش میزان انتشار آلایندههایی همچون دیاکسیدکربن بپردازد.
بخش صنعت به عنوان یکی از متهمان اصلی تولید آلاینده در صدر فهرست بخشهای اقتصادی است که باید تغییر مسیر دهد و تا سال ۲۰۳۰ میزان انتشار آلاینده را به ارقامی بسیار کمتر از امروز برساند. بخش فولاد نیز به عنوان یکی از پایههای مهم صنعت و بخش تولید کارخانهای، باید در این مسیر ۳۵ درصد از کل تولید آلایندههای منتشرشده از کارخانههای خود در سراسر جهان را تا سال ۲۰۳۰ کاهش دهد.
این بخش که سهم ۷ درصدی از تولید آلاینده کربن در جهان دارد در ایران یکی از ستونهای تولید صنعتی و صادرات غیرنفتی است. راهبرد کلیدی در مسیر همسو کردن صنعت فولاد ایران با صنایع مشابه در جهان در زمینه تحقق اهداف کربنزدایی، تغییر فناوری است. در این راهبرد تغییر مسیر تولید از طریق زغال سنگ به هیدروژن اقدامی است که در جهان محبوبیت بالایی داشته و با شمول بالایی در حال فراگیری است. حذف زغال سنگ یا حتی گاز طبیعی از چرخه تولید فولاد و جایگزین ساختن آن با هیدروژن و سایر روشهای جایگزین میتواند تغییر چشمگیری در روند سبزشدن این بخش ایجاد کند.
امروزه صنایع فولاد در اروپا یا آمریکای شمالی با شدت بیشتری روی استفاده از هیدروژن در چرخه تولید کار میکنند، اما روش دیگری که میتوان در ایران از آن استفاده کرد و کربن تولید شده را در بخش فولاد کاهش داد، ترویج استفاده از انرژی تجدیدپذیر در انواع مختلف آن اعم از بادی، خورشیدی و زمین گرمایی است.
همه این موارد به خوبی به کاهش انتشار آلاینده در چرخه تولید فولاد منجر میشود. در عین حال، تغییر فرآیند تولید در زنجیره ارزش فولاد به شکلی که امکان تولید گندله باکیفیت بالاتر ایجاد شود، موجب خواهد شد تا مصرف سنگ آهن کاهش یابد و همین مورد سبب کاهش مصرف انرژی و کاهش میزان انتشار آلاینده شود.
شایان ذکر است که در روشهای تولید فولاد مبتنی بر هیدروژن، وجود یک مثلث با سه بعد در اکوسیستم صنعت فولاد حیاتی است. نخستین مورد به تقویت بنیه مالی شرکتهای فولادسازی مربوط است.
مورد دیگر به نظارتهای محیطی بر صنعت فولاد مربوط است. دیگر اینکه تنظیمگری دولت باید به شکلی باشد که صنایع به سمت استقرار فناوری تولید فولاد کمکربن جهتگیری کنند. ترکیب این سه موضوع موجب خواهد شد تا بنگاههای داخلی برای تغییراتی که جهان در ۲۰۳۰ اعمال خواهد کرد، آماده شوند.
پاسخ به این پرسش که چرا امروز صنایع ایران به دنبال تولید فولاد سبز و کمکربن یا سبک و مقاومت بالا نمیروند در همین روش تنظیمگری دولت نهفته است، درواقع در اکوسیستم فولاد ایران سه راس مثلث بالا به شکلی نیستند که همه چیز در خدمت جهتگیری درست صنایع باشد.
در شرایط کنونی نیاز است سیاستگذار به شکلی تنظیمگری کند که تولید صنعت فولاد با ترندهای جهانی هماهنگ شود. اما متاسفانه تنها دغدغه مدیران این حوزه دستکاری قیمت و مداخله اشتباه در روند فعالیت طبیعی صنعت و اقتصاد است؛ موضوعی که اصرار بر آن سبب خواهد شد تا نه تنها اهداف ملی محقق نشود بلکه زمینه حذف یا کمرنگ شدن اثر و جایگاه ایران از یک بازار بزرگ ایجاد شود.
ادامه رویکرد فعلی در تنظیمگری و سیاستگذاری بخش فولاد نیز سرعت این افول را شدت میبخشد. امروز سیاستگذار تماموقت و هزینه خود را صرف معرفی نفراتی برای مدیریت بخش فولاد میکند و توجهی به لزوم تحول در ساختار مصرف انرژی، زنجیره ارزش و شیوه ارتقای ارزش افزوده این محصول ندارد که این آفت بزرگی است. به جای این امور حاشیهای، دو ترند کنونی صنعت فولاد باید مورد توجه سیاستگذار قرار گیرند. سیاستگذار باید بداند تغییر مسیر تولید فولاد به سمت تولید مبتنی بر هیدروژن، فرآیند پرمنفعتی است که نتایج بسیاری در پی خواهد داشت.
منبع: روزگار معدن