به گزارش می متالز، این اتفاق از این نظر اهمیت دارد که آلمان از کشورهای بزرگ اروپایی به شمار میآید و پیش از اینکه شرایط کره زمین به مرحله حاد برسد، در اجرای طرحهای زیستمحیطی و کاهش انتشار گاز کربنیک به فضا در میان سایر کشورهای این قاره پیشتاز شده است. این کشور ۴۰ درصد برق خود را از زغالسنگ تامین میکند و در چند سال گذشته در تلاش بوده که انرژیهای تجدیدپذیر را جایگزین زغال سنگ کند اما تاکنون موفق به جایگزینی کامل آن نشده است. نکته دیگر اینکه این کشور ملزم شده تا سال ۲۰۲۲ میلادی (۱۴۰۱ خورشیدی) تمام نیروگاههای هستهای خود را از مدار تولید برق خارج کند. درحالحاضر و پیرو این تصمیم، از ۱۹ نیروگاه هستهای ساخته شده، ۱۲نیروگاه اتمی از مدار تولید خارج شدهاند. در کنفرانسی که به تازگی در برلین تشکیل شده، پس از ۲۱ ساعت بحث و تبادل نظر، این نتیجه حاصل شد که بر اساس مطالعات و بررسیهای ۷ ماهه، کمیسیونی ۲۸ نفره از اعضای هیات دولت آلمان به ریاست رونالد پافالا تشکیل شود و آلمان تا سال ۲۰۳۸ میلادی (۱۴۱۷ خورشیدی) نیروگاههای تجدیدپذیر را بهطور کامل جایگزین نیروگاههای زغال سنگی کند. پس از آن سال نیز هیچ نیروگاه زغالسنگی اجازه فعالیت در آلمان را نخواهد داشت. مسئله مهمی که برای اجرای این مهم وجود دارد، تامین بودجه ۴۵میلیارد دلاری است. این بودجه برای رفع مشکلات مربوط به جایگزینی افرادی موردنیاز است که در معادن زغالسنگ مشغول به کار هستند و باید آنها را در مشاغل جایگزین منصوب کرد. با این حال این یک تصمیم بزرگ و اساسی و دستاوردی تاریخی در حفظ محیطزیست و جلوگیری از افزایش دمای زمین است. به نظر میرسد این پیشنهاد کمیسیون به تصویب آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان برسد و این کشور یکی از پیشروان اجرای این امر حیاتی و مهم شود. چنین اتفاقی جای خوشحالی دارد که یک کشور صنعتی بزرگ با مصرف بالای زغال سنگ چنین تصمیم بزرگی را درباره حفظ محیطزیست و جلوگیری از توسعه گرمایش زمین برنامهریزی و عملی کند؛ هر چند این تصمیم جدی، بزرگ و جسورانه دولت آلمان موجب شد بسیاری از اقتصاددانان، صاحبان کسب و کارها و تاجران به آن معترض شوند و اظهار کنند که این تصمیمها علاوه بر هزینهبر بودن، پیامدهایی در تامین شغل برای کارکنان معادن و نیروگاههای زغالی دارند. همچنین به افزایش نرخ برق میانجامد که بر همه صنایع آلمان تاثیرگذار است و نتیجه آن گرانتر شدن محصولات تولیدی است. در نهایت این اتفاق میتواند به بالا رفتن بهای تمام شده محصولات تولید آلمان بینجامد و از قدرت این کشور برای رقابت با تولیدات خارجی کم کند.