
به گزارش میمتالز، اگرچه جزئیات مذاکرات در سطح رسمی هنوز به صورت علنی منتشر نشده، اما زمزمههایی از احتمال پیشرفت در مسیر توافق یا در نقطه مقابل، شکست دوباره مذاکرات در محافل رسانهای و سیاسی مطرح شده است. اما آنچه در این میان کمتر مورد توجه قرار گرفته، آینده بازار سرمایه است؛ بازاری که در سالهای گذشته زیر سایه تحریم، تورم، نوسانات نرخ ارز و رکود اقتصادی دستخوش تغییرات دامنه داری شده و اکنون بیش از همیشه مستعد جهشهای بنیادین است.
این تحلیل بر آن است تا با نگاهی فراتر از کلیشه «بورس، تابعی از نتیجه مذاکرات»، دو سناریوی اصلی پیش رو - توافق و عدم توافق - را بررسی کند و نشان دهد چرا و چگونه بورس ایران در هر دو مسیر میتواند وارد فاز صعودی شود. این تحلیل مبتنی بر واقعیتهای اقتصادی، رفتارشناسی سرمایهگذاران و تحولات ساختاری بازار سرمایه تنظیم شده و بر این اصل استوار است که فارغ از نتیجه مذاکرات، بازار سهام با فرصتهای معناداری برای رشد مواجه است.
در صورتی که مسیر مذاکرات به توافقی هرچند موقت یا محدود ختم شود، نخستین واکنش قابلانتظار بازار، کاهش انتظارات تورمی و افت نرخ ارز در کوتاه مدت خواهد بود. این اتفاق به طور طبیعی باعث افت قیمت سهام دلارمحور یا شرکتهایی خواهد شد که سودآوری آنها وابستگی مستقیمی به نرخ ارز دارد. اما این واکنش اولیه تمام داستان نیست. در واقع، توافق میتواند موتور محرکی برای رشد بورس در لایههای عمیق تری از اقتصاد شود. نخست، با کاهش ریسکهای سیاسی و کاهش سطح تنشهای بینالمللی، سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی داخلی که در سالهای اخیر با تردید به بازار نگاه میکردند، اعتماد بیشتری به آینده خواهند یافت. این تغییر فضای ذهنی میتواند موجب افزایش ورود نقدینگی به بازار شود و زمینه ساز رونق معاملات شود.
دوم، دسترسی مجدد به منابع ارزی بلوکه شده و افزایش فروش نفت و پتروشیمی، درآمدهای ارزی دولت و بنگاههای بزرگ را تقویت میکند. این منابع از یک سو باعث بهبود ترازهای مالی شرکتهای صادراتمحور میشود و از سوی دیگر به دولت اجازه میدهد تا با کسری بودجه کمتری مواجه شود. این مساله، به ویژه در شرایطی که دولت در تلاش برای تامین مالی از بازار سرمایه است، به ثبات سیاستهای کلان مالی کمک خواهد کرد.
سوم، توافق میتواند زمینه ساز بازگشت سرمایهگذاران خارجی باشد. حتی اگر این بازگشت در مراحل اولیه صرفا در سطح مشاورهای یا ارزیابی بازار باشد، نفس حضور آنها موجب افزایش عمق بازار، ارتقای شفافیت و بهبود استانداردهای افشا خواهد شد. همین فرآیند در نهایت باعث ارتقای جایگاه بورس ایران در نگاه بینالمللی میشود. چهارم، با کاهش نااطمینانی و بهبود فضای کلان اقتصادی، امکان اصلاح نرخ بهره، کنترل تورم و ارتقای وضعیت تولید نیز فراهم خواهد شد. پایداری اقتصادی در سطح کلان، بهترین خوراک روانی برای بازار سرمایه است؛ چراکه سرمایهگذاران ترجیح میدهند در بستری با حداقل شوک و حداکثر پیش بینیپذیری فعالیت کنند. در مجموع، اگرچه توافق میتواند در روزهای نخست باعث تعدیل ارزش ریالی برخی سهام شود، اما در افق میان مدت، اثرات مثبت آن بر نقدینگی، سودآوری شرکتها، جذابیت بازار برای سرمایهگذاران خارجی و بهبود ساختارهای حکمرانی اقتصادی میتواند بورس را وارد فاز رشد کند.
در نقطه مقابل، اگر مذاکرات به شکست منتهی شود یا به بنبست موقت برسد، بازارهای اقتصادی ایران به ویژه بازار ارز و کالاهای سرمایهای، با نوسانات جدیتری روبه رو خواهند شد. در چنین شرایطی، طبیعتا انتظار میرود نرخ ارز افزایش یابد، تورم شتاب گیرد و فشارهای روانی در اقتصاد تشدید شود. اما آیا این سناریو به ضرر بورس است؟ پاسخ لزوما منفی نیست. در سالهای گذشته بهدفعات دیده شده که افزایش نرخ ارز، موجب رشد اسمی قیمت سهام شده است. علت اصلی این پدیده، ساختار درآمدی و هزینهای شرکتهای بورسی است؛ ب ویژه شرکتهای صادراتمحور یا آنهایی که داراییهای ارزی در اختیار دارند. در شرایط افزایش نرخ ارز، سودآوری ریالی این شرکتها افزایش مییابد و درنتیجه، انتظارات بازار از آنها بهبود مییابد. این امر خود را در رشد قیمت سهام نمایان میسازد. افزون بر آن، در شرایط نااطمینانی، بازار سهام برای سرمایهگذاران داخلی به یکی از مهمترین پناهگاههای سرمایه تبدیل میشود.
وقتی تورم تشدید میشود و ارزش پول ملی در معرض فرسایش قرار میگیرد، نقدینگی به طور طبیعی به سمت داراییهایی مانند طلا، ارز، املاک و بورس هدایت میشود. ازآنجاکه خرید ارز یا املاک محدودیتهای بیشتری دارد و طلا هم همیشه نقدشوندگی مناسبی ندارد، بورس به گزینهای پیش فرض برای حفظ ارزش دارایی تبدیل میشود. نکته مهمتر آن است که تجربه نشان داده حتی در شرایط تحریمی شدید، بسیاری از شرکتهای بورسی توانستهاند مدلهای درآمدی جدیدی خلق کنند یا با اصلاح زنجیره تامین و صادرات، خود را با شرایط جدید تطبیق دهند. این تابآوری ساختاری، باعث میشود بورس ایران در شرایط سخت نیز بتواند عملکردی فراتر از انتظار داشته باشد.
از منظر دولت نیز در شرایط عدم توافق و فشار مالی، بازار سرمایه به ابزار مهمی برای تامین مالی تبدیل خواهد شد. این موضوع موجب میشود دولت ناگزیر از حفظ جذابیت بورس از طریق تزریق خبرهای مثبت، تسهیل مقررات یا حتی حمایتهای روانی شود. این مداخلات، هرچند کوتاه مدت میتواند به رشد بازار منجر شود. در کنار این عوامل، نباید از ظرفیت نقدشوندگی بورس نیز غافل شد. در دورههای تورم بالا، بازارهایی که قابلیت ورود و خروج سریع دارند، بیش از سایر بازارها مورد توجه قرار میگیرند. بورس بهعنوان بازاری که امکان معامله لحظهای، تحلیل پذیری بالا و دسترسی گسترده برای همه اقشار دارد، از این منظر در موقعیت ممتازی قرار دارد.
در مجموع برخلاف نگاههای ساده انگارانهای که روند بورس را صرفا به نتیجه مذاکرات گره میزنند، بررسی عمیقتر ساختارهای اقتصاد ایران، رفتار سرمایهگذاران و عملکرد تاریخی بازار نشان میدهد که در هر دو مسیر مذاکراتی - چه به نتیجه برسد و چه نرسد - بورس ایران با فرصتهایی قابل توجه برای رشد مواجه است. در سناریوی توافق، آرامش روانی، بازگشت سرمایهگذاران، بهبود وضعیت بنیادی شرکتها و دسترسی دولت به منابع ارزی، موتورهای رشد بورس را تقویت میکند. در صورت عدم توافق نیز، جهش نرخ ارز، پناه آوری سرمایهگذاران به بازار سرمایه، سودآوری شرکتهای صادراتمحور و الزامات مالی دولت، مجموعهای از عوامل رشد را پدید میآورد.
واقعیت آن است که بازار سرمایه ایران بیش از آنکه تابعی از رویدادهای خارجی باشد، بازتابی از ساختار درونی اقتصاد، سیاستگذاریهای کلان و رفتارشناسی سرمایهگذاران است. در این میان، اگرچه مذاکرات میتواند به مثابه یک کاتالیزور عمل کند، اما مسیر اصلی بورس نه به تصمیمات وین و دوحه، که به درک ما از فرصتهای نهفته در دل همین بازار وابسته است.
امروز چشمانداز بازار سرمایه بیش از هر زمان دیگری از فرصتهای بالقوه لبریز شده است. گویی زمان آن فرارسیده است که بورس ایران از ظرفیتهای انباشته شده خود که سالها در سایه بیاعتمادی و تردید پنهان مانده بود، بهرهبرداری کند.
منبع: دنیای اقتصاد