تاریخ: ۲۴ شهريور ۱۳۹۸ ، ساعت ۱۷:۴۵
بازدید: ۲۲۴
کد خبر: ۵۶۰۸۵
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت
مهرزاد نامداری:

خروج از اقتصاد زیرزمینی به کمک بورس کالا

می متالز - معاون اسبق عملیات و نظارت بورس کالای ایران معتقد است که اگر می خواهیم اقتصاد ایران از سایه بیرون بیاید و فعالیت های زیر زمینی و غیر شفاف کمرنگ شود، چاره ای جز بها دادن به بازارهای رسمی و شفاف نداریم که بورس کالا در این سال ها به عنوان بستری برای دادوستد شفاف کالاها قطعا به تقویت سلامت اقتصاد و حمایت از تولید کمک کرده و می کند.
خروج از اقتصاد زیرزمینی به کمک بورس کالا

به گزارش می متالز، پس از حدود ۵ سال از پایان کار نامداری در مجموعه بورس کالا، گفت و گویی با وی از مرور خاطرات روزهای نخست راه اندازی بورس فلزات تا شرایط سخت معاملات در دوران تحریم انجام داده که در ادامه می خوانید.

ورود دولت ها به اقتصاد و تلاش برای هدایت دستوری بازارها در اقتصاد ایران موضوع جدیدی نیست، بحثی که همواره در میان کارشناسان، موافقان و مخالفانی دارد. بررسی تاریخی یکی از راهکارهای دنیا در حل اینگونه موضوعات به پیدایش بورس های کالایی ختم می شود. در واقع راه اندازی بورس های کالا یکی از رویدادهایی است که به منظور فاصله گرفتن دولت ها از اقتصاد و سپردن امور بازار به دست تولیدکنندگان و مصرف کنندگان البته در نظارت دولت ها شکل گرفته است.

در همین زمینه با مهرزاد نامداری معاون اسبق عملیات و نظارت بورس کالای ایران به گفت و گو نشسته ایم. نامداری که در زمان راه اندازی بورس فلزات تهران در جایگاه کارگزار در معاملات حضور داشت به مرور و پس از چند سال کسب تجربیات، معاون عملیات و نظارت بورس کالای ایران شد.  

نامداری اتفاق های سال ۹۷ و قیمت گذاری و کشیدن دیوار به دور بازارها را اتفاقی آشنا در اقتصاد می داند که البته با توجه به اعتماد دولت به کارکردهای بازار سرمایه به مرور در حال کاهش است.

پس از حدود ۵ سال از پایان کار نامداری در مجموعه بورس کالا، گفت و گویی با وی از مرور خاطرات روزهای نخست راه اندازی تا شرایط سخت معاملات در دوران تحریم انجام داده  ایم که در ادامه می خوانید.

 

از روزهای نخست و حال و هوای راه اندازی بورس فلزات تهران بگویید، چه عواملی باعث شد تا معاملات حوزه فلزات پس از سال ها دادوستد سنتی در تالاری با نام بورس فلزات تهران پا بگیرد؟ 

در ابتدای کار جدای از همه اقدامات انجام شده، ۱۱ کارگزار از مجموعه های مختلف اعم از بخش صنعت و بازار انتخاب شدند که بنده نیز در یکی از کارگزاری های مرتبط با صنعت فولاد حضور داشتم. شهریور سال ۸۲ بود که معاملات رسما شروع شد. بدون تعارف بگویم که تقریبا برای همه حاضران در تالار، ابهام های زیادی وجود داشت و همه چیز به خصوص برای فعالان قدیمی بازار فولاد عجیب به نظر می رسید. اما یک نقطه قوت آن روزهای بورس که شانس بزرگی برای ما معامله گران به شمار می رفت، حضور یک ناظر تالار همه فن حریف به نام آقای زنگی آبادی بود. در واقع زنگی آبادی همان روز اول به ما اعلام کرد که اگر شماها دارای ابهام هایی در ذهن تان هستید اصلا نگران نباشید چراکه من به خوبی می دانم این کشتی را باید به کجا ببرم. همین صحبت ها بود که قوت قلبی به ما چند معامله گر داد و از طرفی با توجه به اینکه همه دست اندرکاران در آن زمان متفق القول بودند که تجارت کالایی کشور باید سامان بگیرد، معاملات آغاز شد و بهتر از آنچه فکر می کردیم نیز پیش رفت. در آن زمان هر روز شاهد رفت و آمد افراد مهم و تاثیرگذاری در صنعت کشور بودیم به طوریکه علاوه بر مسوولان، تجار بزرگ و قدیمی صنعت فولاد، مس و آلومینیوم به تالار می آمدند و در نگاهی منصفانه حمایت و نقش این افراد باسابقه صنعت در شکل گیری و رونق معاملات فلزات در بورس غیرقابل انکار است. به هر حال با راهنمایی های ناظر تالار بورس، محصولات روی تابلو می آمدند و یک اتفاق موثر آن بود که با وجود جدید بودن شیوه معاملات، اما کارها بدون پیچیدگی و آسان گرفته می شد و این امر در رشد معاملات اثرگذار بود. به خاطر دارم که اولین معامله ای که در بورس کالا انجام دادم، ۴۰هزار تن محصول شمش فولاد خوزستان بود که با توجه به سن و سال کم اما رقم بالای معامله و همچنین امضای اسناد معامله در اتاق پایاپای بورس، مسوولیت سنگینی روی دوشم بود اما همان جا متوجه شدم وقتی یک عزم جدی برای اصلاح یک بخش اقتصاد در میان مسوولان وجود داشته باشد، همه کارها با وجود هر کم و کاستی پیش می رود که سرانجام نیز بخش هایی مختلف صنعتی کشور همچون صنعت فولاد، آلومینیوم و مس با سابقه صد ساله بازارهایشان، وارد یک ساختار قانونی، شفاف و مطابق با استاندار های معمول شدند و فعالان این بازارها نیز خیلی زود با بورس آشنا شدند.

 

پس فعالان قدیمی صنعت مقاومتی در برابر واقعی شدن قیمت فلزات نداشتند؟

خیر در آن زمان فعالان قدیمی و تجار بزرگ صنعتی کشور در داخل تالار می نشستند و این افراد نه تنها در برابر واقعی شدن قیمت فلزات مقاومت نکردند بلکه کمک کردند که این کار انجام شود.

 

دلالان چطور؟

حقیقت این است که من همیشه اکراه داشتم دلال را به عنوان یک صفت یا شغل منفی بکار بگیرم، چون دلالی می تواند یک تجربه مثبت و هم یک تلقی منفی داشته باشد. صنف کار دلالی، یک کار، شغل یا یک وظیفه است که یک عده باید در بازار بر عهده داشته باشند. اما موضوع مورد نظر شما افراد و شبکه های سودجو در بازار فلزات هستند که بله آن ها به شدت از راه اندازی بورس فلزات نگران بودند. شما فکر کنید عده ای در بازار فلزات بودند که به دلیل نبود شفافیت و داشتن رابطه، راه همواری برای دریافت برگه ای به اسم "حواله" داشتند در شرایطی که مصرف کننده محصولی مثل فولاد آن برگه را نداشت. به این ترتیب طبیعی است وقتی همه بتوانند وارد تالار شفافی بشوند و آن افراد سودجو (دارندگان قدیمی حواله) باید در کنار مصرف کننده واقعی به شکل برابر قرار گیرند، سودهای کلان آن افراد به خطر می افتد و مقاومت می کنند که تاکید می کنم به دلیل عزم جدی مسوولان و فعالان بازار برای ساماندهی تجارت این بخش، مشکلات و سنگ اندازی ها نتوانست مانع از شفافیت مبادلات کالایی در حوزه فلزات شود.

 

بیش از ۱۵ سال از روزهای راه اندازی بورس فلزات گذشته اما کماکان مشاهده می کنیم چالش هایی که در ابتدای کار برای مثال در حوزه قیمت گذاری وجود داشته امروز هم در سال ۹۸ وجود دارد. ریشه این چالش ها را در کجا می بینید؟

به اعتقاد من برخی مشکلات کنونی اقتصاد که چالش هایی را برای تولید ایجاد کرده است طی چند دوره و در سال های قبل تکرار شده اند اما متاسفانه روش های درمان ما در مواقع بحرانی تغییر نکرده است. در حال حاضر ورود به موضوع قیمت گذاری کالاها از اصلی ترین چالش های تولید به شمار می رود به طوریکه یک روز می خواهیم قیمت ها مبتنی بر عرضه و تقاضا باشد اما یک روز دیگر به هر دلیلی به گذاشتن سقف قیمت و محدودیت در عرضه و تقاضا روی می آوریم که این اتفاق به طور قطع تولید را آزار می دهد.

بگذارید یک خاطره از شرایط تحریم اوایل دهه ۹۰ برایتان تعریف کنم. زمان اوج تحریم ها بود و سقف قیمت ۱۰ درصد نوسان بر معاملات بورس کالا حاکم شد که خودتان می دانید همین اتفاق به عاملی برای رشد تقاضا مبدل شد و رشد تقاضا به معنای افزایش قیمت است. بورس از همان ابتدا اعلام کرد که این اتفاق نتیجه مطلوبی ندارد که سرانجام با گذشت زمان و البته با وجود ترس و واهمه نسبت به برداشته شدن سقف رقابت قیمتی و جهش نرخ ها، به محض برداشته شدن محدودیت از بازار و باز شدن سقف قیمت ها به یکباره تقاضا فروکش کرد و بازار خیلی سریع به تعادل رسید. حرف من این است که بالاخره باید در اقتصاد، اهمیت بازار را قبول کنیم تا دیگر با روش های غیر بازاری سعی در کنترل غیر منطقی قیمت ها نداشته باشیم. این اتفاق سال گذشته نیز بار دیگر تکرار شد و امیدوارم دیگر شاهد قیمت های دستوری در اقتصاد ایران که حاصلی جز دونرخی شدن بازارها و دامن زدن به التهاب ندارد، نباشیم.

 

نقش بورس را در رفع این چالش قیمت گذاری چه میزان می دانید؟

پاسخ به این پرسش به میزان اختیارات بورس بستگی دارد. همه می دانیم که بورس یک بستر برای انجام شفاف معامله است و موافق ایجاد محدودیت و قیمت گذاری روی کالاها نیست. در اینجا بورس کالا همواره در تصمیمات و بررسی روند معاملات، خود را جای عرضه کننده یا خریدار قرار می دهد. اینکه اگر بورس کالا خود جای یک صاحب کارخانه و تولیدکننده بود، آیا حاضر است محصولش را در بورس پذیرش کرده و بفروشد و مزایای این اتفاق برای آن صاحب کارخانه چیست؟ در همین زمینه برگزاری نشست های متعدد میان فعالان صنایع بالادستی و پایین دستی و بورس کالا بیانگر همین رویکرد است که بورس می خواهد به عنوان یک داور بیطرف، بستری شفاف و مناسب را برای کشف قیمت کالاها مهیا کند تا طرفین معامله با اشتیاق به بورس بیایند؛ البته تاکید می کنم که خروجی نهایی این موارد به تصمیم های سیاست گذاران ارتباط زیادی دارد.

 

چشم انداز شما از آینده بورس کالا چیست؟

تا همین چند سال پیش، تقریبا در بورس کالا معاملات به جز سکه طلا، صرفا به شکل فیزیکی دنبال می شد اما براساس آمارها در یکی دو سال اخیر حدود نیمی از ارزش معاملات بورس کالا به بازار مالی و مشتقه این بورس اختصاص دارد. همچنین محصولات جدیدی به معاملات آتی، آپشن و گواهی سپرده کالایی راه یافته اند و چندین شرکت نیز از طریق انتشار اوراق سلف موازی استاندارد تامین مالی کرده اند. این ها در سال های قبل دور از دسترس بود اما امروز آنها محقق شده و من معتقدم که ارتباط بورس کالا با بورس های بین المللی با وجود همه شرایط خاص کشور دست یافتنی و شدنی است. اگر رابطه بورس کالای ایران با بورس های دیگر یا با کشورهای دیگر شکل بگیرد، بهتر و سریع تر می توانیم همانند بورس های کالایی کشورهای توسعه یافته به فعالان اقتصادی خدمت بدهیم که این موضوع حتما اتفاق می افتد. موضوع بعدی این است که در اقتصاد ایران نباید از بازار فیزیکی کالاها غافل شد. در واقع توسعه بازار مالی و مشتقه باید همراه با بازار نقد و فیزیکی اتفاق بیفتد چراکه اقتصاد ما در بخش کالا نیازمند اصلاح و شفافیت است که این مهم تنها در بورس کالا قابلیت ساماندهی دارد. در پایان اینکه اگر می خواهیم اقتصاد سایه و زیر زمینی ایران کمرنگ شود چاره ای جز بها دادن به بازارهای رسمی و شفاف نداریم که بورس کالا قطعا یکی از بسترهایی است که به سلامت اقتصادی و حمایت از تولید کمک می کند. 

عناوین برگزیده