به گزارش می متالز، این معدن و شهر هر دو کرونا نام دارند. در واقع شروع استخراج معدن در حدود ۱۳۰سال پیش نقطه آغاز تشکیل این شهرستان کوچک بود که حالا بیش از ۴هزار و ۵۰۰نفر جمعیت دارد، اما حالا شهر جای معدن را تنگ کرده و کارشناسان شرکت دولتی بهرهبردار و مقامات کشوری به توافق رسیدهاند که شهر را ۳ کیلومتر به شرق ببرند تا معدن مجال توسعه پیدا کند و آنچه علاوه بر ایده جذاب و متفاوت جابهجایی شهر در این رویداد خودنمایی میکند، همراهی مردم محلی با این تغییر است. البته این همراهی دور از تصور هم نبود، آنهم در شرایطی که ۱۰درصد از جمعیت شهر در معدن کار میکنند. با این حال نظرسنجیها بیانگر موافقت ۸۰درصدی و همراهی ناگزیر ۲۰درصد دیگر است. با این تفاسیر اما چندین نکته در این رویداد قابلتوجه بهنظر میرسد؛ اهمیت اشتغال جامعه بومی در پروژه، تعامل و همراهی دولت و ملت و درک مشترک این دو گروه از شرایط یکدیگر.
بیشک اگر ۱۰درصد از جمعیت چندهزار نفری شهر در این پروژه اشتغال نداشتند و همچنین جامعه بومی برای بکارگیری در معدن همواره در اولویت نبودند، شرکت دولتی بهرهبردار در اقناع جامعه این جابهجایی چشمگیر، با چالشهای بیشتری رو به رو بود، اما چون شرکت بهرهبردار پیش از این منافع جامعه بومی را درنظر گرفته بود، در شرایطی که نیاز به همکاری همین جامعه حتی برای جابهجایی محل زندگیشان را داشت، با همراهی حداکثری آنها روبهرو شد. همچنین وقتی قرار است ادامه کار معدن به جابهجایی محل زندگی افرادی بینجامد که سالهای بسیاری در کرونا زندگی میکردهاند، شرکت بهرهبردار علاوه بر ساختمان جدید برای زندگی وعده جابهجایی ساختمانهای قدیمی شهر را هم به موقعیت جدید میدهد، در نتیجه توسعه پروژه به بهای از بین رفتن آنچه برای جامعه نوستالژی است و آرامش روانی به همراه میآورد، تمام نمیشود.
بیتردید این درک دوسویه تاثیر فراوانی در پیشرفت و سودآفرینی معدن کرونا و در پی آن درآمدزایی برای اقتصاد سوئد دارد.