تاریخ: ۰۵ تير ۱۴۰۴ ، ساعت ۰۱:۲۴
بازدید: ۷۲
کد خبر: ۳۷۸۳۳۵
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت
بررسی عوامل تعیین‌کننده پایداری صلح

تضمین اقتصادی آتش‌بس

تضمین اقتصادی آتش‌بس
‌می‌متالز - ماندگاری توافق‌های آتش‌بس به فضای سیاسی و اقتصادی حاکم بر روابط کشور‌های درگیر وابسته است. این نتیجه‌ای است که بررسی شواهد تجربی بر آن مهر تایید می‌گذارد.

به گزارش می‌متالز، داده‌های پروژه Ceasefire نشان می‌دهد تنها نیمی از ۲۲۰۳ آتش‌بس جهانی در فاصله سال‌های ۱۹۸۹ تا ۲۰۲۰ موفق بوده است. در این میان، آتش‌بس‌ها در منطقه خاورمیانه عملکرد ضعیف‌تری نیز نسبت به متوسط جهانی داشته است. به گفته کارشناسان، پایداری آتش‌بس‌ها به سه عامل سیاسی «وجود فرآیند حل‌وفصل ریشه‌های خشونت»، «نظارت بین‌المللی» و «گذر از پنجره شکننده اولیه» بستگی دارد. در بعد اقتصادی نیز، «ارتباط متقابل کشور‌ها با قدرت‌های موثر در صحنه ژئوپلیتیک جهانی» مهم‌ترین نیرویی است که با افزایش هزینه‌های درگیری، انگیزه حفظ صلح را تقویت می‌کند و ریسک جنگ را کاهش می‌دهد. بر این اساس، تقویت پیوند‌های سیاسی در سطح بین‌المللی و فراهم کردن شرایط مساعد برای جذب سرمایه‌های خارجی دو راهکار کلیدی هستند که می‌توانند به تضمین پایداری امنیت ملی کشور کمک کنند.

تضمین اقتصادی آتش‌بس

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا به تازگی گفته است که انتظار دارد آتش‌بس ایران و اسرائیل «برای همیشه» دوام بیاورد؛ آتش‌بسی که به‌واسطه میانجی‌گری دونالد ترامپ و قطری‌ها میان ایران و اسرائیل برقرار شده، تازه‌ترین تحول در درگیری اخیر میان ایران و اسرائیل است. با این حال، طبق ادعای اکونومیست بررسی بیش از بیش از ۲۰۰۰ آتش‌بس در جهان از سال ۱۹۸۹ تا سال۲۰۲۰ نشان می‌دهد نشان می‌دهد بخش زیادی از آتش‌بس‌ها در طول زمان به دلایل مختلفی نقض شده‌اند و تنها حدود نیمی از آتش‌بس‌ها به صورت نسبی پایدار مانده‌اند. به گفته کارشناسان، عوامل سیاسی و اقتصادی مختلفی در پایداری آتش‌بس‌ها موثرند که در میان دلایل سیاسی، «وجود فرآیند سیاسی برای رسیدگی به علت اصلی خشونت»، «نظارت بین‌المللی بر اجرای آتش‌بس» و «عبور موفق از پنجره شکننده اولیه» مهم‌ترین عوامل موثر در پایداری آتش‌بس هستند و در میان دلایل اقتصادی، «ارتباط متقابل اقتصادی کشور‌ها با قدرت‌های موثر در صحنه ژئوپلیتیک جهانی» مهم‌ترین عامل محسوب می‌شود.

بررسی آتش‌بس‌های گذشته

در تاریخ ۱۳ ژوئن، اسرائیل حمله‌ای هوایی به ایران انجام داد که در جریان آن پدافند هوایی ایران دچار آسیب شد و تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم و نیرو‌های نظامی کشور مورد هدف دشمن قرار گرفتند. آمریکا نیز ۹روز بعد با اجرای «عملیات پتک نیمه‌شب» به این درگیری پیوست و با بمب‌ها و موشک‌هایش تاسیسات هسته‌ای ایران را هدف قرار داد. پس از پاسخ ایران به حمله آمریکا، در تاریخ ۲۳ ژوئن، ترامپ اعلام کرد که یک آتش‌بس «کامل و تمام‌عیار» برقرار شده است. او به شبکه NBC گفت که باور دارد این آتش‌بس «برای همیشه» پایدار خواهد ماند. با این حال طبق ادعای اکونومیست این ادعایی خوش‌بینانه است. داده‌های پروژه آتش‌بس «Ceasefire Project» - که یک پروژه پژوهشی در رابطه با ۲۲۰۳ آتش‌بس اعلام‌شده بین سال‌های ۱۹۸۹ تا ۲۰۲۰ است، حدود نیمی از این آتش‌بس‌ها در این دوره یا موفقیت‌آمیز بوده‌اند یا تا پایان دوره مورد بررسی همچنان برقرار مانده‌اند. با این حال، یک‌سوم دیگر آتش‌بس‌ها فروپاشیده‌اند و باقی آنها یا هرگز عملیاتی نشدند یا به‌دلیل کمبود اطلاعات، قابل ارزیابی نبودند. در این میان، آتش‌بس‌ها در خاورمیانه عملکرد ضعیف‌تری نسبت به دیگر مناطق داشته‌اند. از میان ۳۶۰ آتش‌بس با پایان مشخص در این منطقه، بیش از نیمی شکست خورده‌اند.

در این پایگاه داده، فقط یک مورد آتش‌بس با مشارکت ایران ثبت شده است. این آتش‌بس توافق سال ۲۰۱۷ میان معارضان سوری با دولت سوریه که با مشارکت روسیه و ترکیه و ایران برای ایجاد مناطق امن در سوریه رخ داد. با این حال، پس از چند سال، جنگ ادامه یافت و پژوهشگران این آتش‌بس را شکست‌خورده ارزیابی کردند. اسرائیل در این میان در موارد بیشتری از آتش‌بس‌ها درگیر بوده است. حدود ۷۷ آتش‌بس با اسرائیل در این پایگاه داده وجود دارد که بسیاری از آنها مربوط به درگیری با حماس هستند. بیش از ۳۰درصد این موارد یا به هدف اولیه خود رسیده‌اند یا با توافق جدیدی جایگزین شده‌اند. اما هیچ‌کدام صلحی پایدار به همراه نداشته‌اند. در جنگ فعلی غزه، آتش‌بس امضاشده در ژانویه، پس از دو ماه، با دستور بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل برای حمله موشکی به نوار غزه، پایان یافت.

تضمین‌های سیاسی آتش‌بس

بررسی‌ها نشان می‌دهد هر درگیری شرایط منحصر‌به‌فرد خود را دارد که تعیین می‌کند آتش‌بس پابرجا بماند یا نه. اما پژوهشگران اشاره می‌کنند که آتش‌بس‌های موفق معمولاً سه ویژگی مشترک دارند:

نخستین ویژگی این آتش‌بس‌ها وجود فرآیند سیاسی برای رسیدگی به علت اصلی خشونت است. در سال ۲۰۲۳، زمانی که اسرائیل برای آزادی گروگان‌های حماس برای نخستین‌بار عملیات در غزه را متوقف کرد، فقدان مذاکرات درباره مسائل کلان‌تر باعث شد نبرد فقط یک هفته بعد از سر گرفته شود. در مورد ایران، چنین فرآیندی تقریباً به‌طور قطع مستلزم ازسرگیری مذاکرات درباره برنامه هسته‌ای خواهد بود. ترامپ صحبت درباره تغییر رژیم را کنار گذاشته و به نظر می‌رسد این موضوع می‌تواند نشانه مثبتی در مسیر احیای مذاکرات باشد.

ویژگی مشترک دوم آتش‌بس‌های ماندگار نظارت طرف‌های ثالث است. وقتی هیچ طرف خارجی نظارتی بر شیوه اجرای آتش‌بس اعمال نمی‌کند، چهارپنجم آتش‌بس‌ها ظرف یک سال فرو می‌پاشند. راستی‌آزمایی مستقل می‌تواند به تقویت اعتماد کمک کند یا دست‌کم نشان دهد که طرفین صلح را جدی گرفته‌اند. آمریکا و قطر در میانجی‌گری آتش‌بس ایران و اسرائیل نقش داشتند، اما هیچ‌یک از دو طرف جزئیاتی از این توافق و یا اعمال نظارت را منتشر نکرده‌اند.

گذر از پنجره شکننده، ویژگی سوم آتش‌بس‌های پایدار است. این توافق‌ها در روز‌های ابتدایی، شکننده‌ترین وضعیت را دارند. اما آنهایی که ۱۰۰ روز ابتدایی را با کمتر از ۲۵ کشته در درگیری‌ها پشت سر بگذارند، شانس بیشتری برای دستیابی به صلح پایدار دارند. در روز‌های اخیر، فروکش کردن نسبی درگیری‌های بین ایران و اسرائیل همراه با ادامه تنش‌ها تا کنون چشم‌انداز نسبتا خوبی را در رابطه با پایدار بودن آتش‌بس در مقابل دیدگان ناظران قرار داده است.

رابطه افزایش مراودات اقتصادی و کاهش ریسک جنگ

در کنار عوامل سیاسی عوامل اقتصادی نیز نقش مهمی در کنترل ریسک‌های امنیتی و جنگی ایفا می‌کنند. یکی از آموزه‌های اساسی در اقتصاد بین‌الملل، همبستگی مثبت بین حجم مراودات اقتصادی و کاهش ریسک درگیری نظامی است. این امر شامل پایدارتر شدن آتش‌بس‌ها نیز می‌شود. مشهور است که فردریک باستیا، اقتصاددان مشهور فرانسوی زمانی گفته است: «جایی که کالا‌ها از مرز‌ها عبور نکنند، سربازان از مرز‌ها عبور خواهند کرد.» به گفته اقتصاددانان، زمانی که شرکت‌های بزرگ و چندملیتی در یک کشور سرمایه‌گذاری می‌کنند، منافع اقتصادی آنها با ثبات و امنیت آن کشور گره می‌خورد. این شرکت‌ها که اغلب نفوذ قابل‌توجهی بر دولت‌های متبوع خود دارند، به دلیل نگرانی از دست دادن سرمایه‌ها و سودآوری خود، به عاملی بازدارنده در برابر اقدامات نظامی تبدیل می‌شوند. در واقع، حضور پررنگ شرکت‌های بزرگ بین‌المللی در یک کشور، به مثابه ایجاد یک «لابی قدرتمند اقتصادی» عمل می‌کند که از طریق فشار بر دولت‌های خود، مانع از تصمیم‌گیری‌های پرخطر نظامی می‌شود.

در ادبیات اقتصاد بین‌الملل، به تازگی مقاله‌ای با عنوان «وابستگی متقابل اقتصادی و احتمال جنگ - یک بررسی سیستماتیک در ادبیات» در سال ۲۰۲۵ منتشر شده است و به بررسی جامع و تحلیل روابط پیچیده بین وابستگی متقابل اقتصادی و وقوع درگیری‌های بین‌دولتی می‌پردازد. این مطالعه با انجام یک بررسی سیستماتیک ادبیات گسترده، روند‌های اصلی، یافته‌های کلیدی و بحث‌های جاری در این حوزه را شناسایی می‌کند و در تلاش است تا تصویر روشنی از چگونگی تاثیر روابط اقتصادی بر تصمیم‌گیری‌های مربوط به جنگ و صلح ارائه دهد. این مقاله با ارائه یک چارچوب تحلیلی قوی، به روشن شدن ابعاد مختلف این پدیده کمک می‌کند و به‌طور خاص، بر اثر مثبت روابط اقتصادی بر کاهش احتمال جنگ تاکید می‌ورزد.

در این مقاله نویسندگان به اهمیت وابستگی متقابل اقتصادی در روابط بین‌الملل اشاره می‌کنند. از زمان ظهور نظریه‌های لیبرالی و نظریه صلح تجاری، این ایده که افزایش تجارت و سرمایه‌گذاری متقابل می‌تواند به کاهش احتمال جنگ منجر شود، به یکی از مباحث اصلی در مطالعات صلح و تعارض تبدیل شده است. این نظریه بر این فرض استوار است که دولت‌هایی که منافع اقتصادی مشترک قابل توجهی دارند، تمایل کمتری به درگیری نظامی خواهند داشت؛ زیرا هزینه اقتصادی جنگ برای هر دو طرف بسیار بالا خواهد بود. منافع حاصل از تجارت و سرمایه‌گذاری، کشور‌ها را به سمت همکاری سوق می‌دهد و هرگونه درگیری نظامی می‌تواند این منافع را به خطر اندازد. این دیدگاه بر این باور است که روابط اقتصادی، به عنوان یک عامل بازدارنده قوی عمل می‌کند و انگیزه‌های لازم برای حفظ صلح را فراهم می‌آورد.

یافته‌های اصلی مقاله به وضوح نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی از ادبیات از نظریه صلح تجاری حمایت می‌کند و نشان می‌دهد که افزایش وابستگی متقابل اقتصادی به‌طور کلی با کاهش احتمال جنگ همراه است. این اثر مثبت، از طریق کانال‌های مختلفی عمل می‌کند. اولاً، وابستگی متقابل اقتصادی، هزینه فرصت جنگ را به‌شدت افزایش می‌دهد. کشور‌هایی که روابط تجاری و سرمایه‌گذاری عمیقی با یکدیگر دارند، می‌دانند که هرگونه درگیری می‌تواند به قطع این روابط، از دست دادن بازار‌های سودآور، اختلال در زنجیره‌های تامین و کاهش سرمایه‌گذاری‌ها منجر شود. این هزینه‌های اقتصادی، انگیزه قوی برای اجتناب از درگیری ایجاد می‌کند. ثانیاً، روابط اقتصادی، منافع مشترک ایجاد می‌کند. همکاری‌های اقتصادی، به ویژه در قالب زنجیره‌های ارزش جهانی، به نفع هر دو طرف است و آنها را به حفظ ثبات و صلح تشویق می‌کند تا از این منافع مشترک بهره‌مند شوند.

علاوه بر این، وابستگی متقابل اقتصادی می‌تواند منجر به افزایش ارتباطات و درک متقابل بین کشور‌ها شود. تعاملات منظم بین تجار، سرمایه‌گذاران و شرکت‌ها، می‌تواند به کاهش سوءتفاهم‌ها و افزایش اعتماد کمک کند. این ارتباطات، به نوبه خود، فضای مناسب‌تری برای حل و فصل اختلافات از طریق مذاکره و دیپلماسی فراهم می‌آورد، به جای توسل به زور. همچنین، روابط اقتصادی قوی می‌تواند به ایجاد گروه‌های ذینفع داخلی در هر دو کشور منجر شود که منافعشان با حفظ روابط صلح‌آمیز گره خورده است. این گروه‌ها، به ویژه در دموکراسی‌ها می‌توانند بر سیاست‌گذاری‌ها تاثیر بگذارند و دولت‌ها را به سمت اجتناب از درگیری سوق دهند.

اهمیت سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی

«دنیای‌اقتصاد» پیش از این در گزارشی با عنوان «سیاست‌گذاری پساجنگ» به عوامل اقتصادی زمینه‌ساز بروز درگیری‌های نظامی اشاره. بررسی آمار‌ها نشان می‌دهد نسبت سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی (FDI) به تولید ناخالص داخلی به عنوان شاخصی که می‌تواند میزان وابستگی منافع اقتصادی جهانیان به اقتصاد کشور را تا حدود زیادی نمایان کند در سال‌های اخیر، روندی نزولی را طی کرده است. نسبت FDI به تولید ناخالص داخلی کشور از ۲.۷۱درصد در سال ۲۰۰۲ به ۰.۳۵درصد در سال ۲۰۲۳ کاهش یافته است. همچنین سهم ایران از اقتصاد جهانی بر حسب قدرت خرید از ۱.۵درصد در سال ۲۰۰۲ به ۰.۸درصد در سال ۲۰۲۳ کاهش یافته است.

این امر حاکی از آن است که با وجود اینکه کشور از رشد اقتصادی چشمگیری در دو دهه اخیر برخوردار نبوده است، با این حال، ترکیب اقتصاد کشور نیز تغییر کرده است و سرمایه‌گذاری خارجی اکنون بخش کوچک‌تری از اقتصاد کشور را تشکیل می‌دهد. این امر همراه با کوچک شدن نسبت اقتصاد ایران به اقتصاد جهان در سال‌های اخیر، زمینه حملات خارجی و آسیب زدن به امنیت نظامی کشور را ایجاد کرده است. به گفته کارشناسان، در این شرایط گام برداشتن در راستای رفع دائمی تحریم‌ها و تنش‌زدایی با جهان، می‌تواند نقش تقویت‌کننده‌ای برای امنیت کشور نیز ایفا کند. به این ترتیب، حرکت به سوی قفل‌کردن اقتصاد کشور به اقتصاد جهان و رفع موانعی همچون عدم عضویت ایران در کنوانسیون CFT، اکنون مهم‌تر از گذشته خواهد بود.

منبع: دنیای اقتصاد

عناوین برگزیده