به گزارش می متالز، مدتی است که ترامپ متوجه ذخایر بکر افغانستان شده و بازخوردهای مخالف و موافق بسیاری را هم از سوی سیاستمداران امریکایی دریافت کرده و در نهایت هوش تجاری او از این ذخایر به ویژه انواع کمیاب آنها صرفهنظر نکرد و حالا این بیانیه میتواند نقطه آغاز این مسیر باشد.
افغانستان با وجود دوری مسافت، نبود امنیت و زیرساختهای لازم و تسلط طالبان بر نقاط معدنخیز، آنقدر برای امریکا چالشبرانگیز است که ترامپ را به گزینههای دیگر برای سرمایهگذاری نیز ترغیب کند و اینها همان ایرادهایی هستند که مخالفان این طرح در امریکا به ترامپ گوشزد میکردند، اما در نهایت بلندپروازیهای تجاری چهل و پنجمین رئیسجمهوری ایالات متحده بر همه چالشها غلبه کرد و در نهایت او نه تنها از حجم بسیار مواد معدنی افغانستان چشم نپوشید، بلکه در اقدامی رندانه توافق ابتدایی را با تمرکز بر عناصر کمیاب خاکی آغاز کرد و تمرکز بر داشتههای معدنی افغانستان را در امتداد برنامههایی که رئیس جمهورهای پیش از او در امریکا در همین زمینه داشتند، پیش برد.
نبود امنیت و زیرساخت، معضلاتی هستند که هر سرمایهگذار خارجی را از توجه به افغانستان منصرف میکنند اما غیر از این چالشها، دولتی مانند امریکا مشکلات دیگری هم در این بخش دارد که برخاسته از بیگانگی فرهنگی و تفاوت زبانی این دو کشور با یکدیگر است.
این در حالی است که بخش معدن و صنایع معدنی در کشوری مانند ایران برای کار با دولتی مانند افغانستان شرایط مساعدتری دارد و اشرفغنی و حسن روحانی نیز در دیدار با یکدیگر درباره این همکاریها گفتوگو کردهاند. ایران و افغانستان از نظر نژادی، فرهنگی، مذهبی و البته زبانی شباهتهایی دارند که این فاکتورها در صورت همکاری طرفین مسیر را هموارتر و کار را آسانتر میکند.
و هر چند ایران از نظر تنوع و حجم مواد معدنی غنی است و این داشتهها بسیار جای کار دارد، اما این غنای دوسویه میتواند زمینههای همکاری بیشتر را فراهم کند.
اینها همه فرصتهای رشد و توسعه است و اگر آن طور که باید مورد توجه قرار نگیرد به اختیار رقیبی درمیآید که حاضر است با صرف حتی هزینه بیشتری به آن فرصتها دست یابد و در نهایت آشنایی دور، از همسایه بهرهمندتر شود.
ثمن رحیمیراد/ روزنامهنگار