به گزارش می متالز، کشورهای توسعهیافته غربی از این گروه هستند. گروه دوم، آسیب پذیری بالا و تابآوری بالایی دارند؛ این کشورها در مقابل شوکهای بیرونی زره ندارند و شوکها به سرعت وارد اقتصاد آنها میشوند. اما در مقابل شوکهای وارده، خود را به خوبی احیا میکنند. کشورهای تک محصولی با سیاستهای اقتصاد کلان منسجم جزو این گروه هستند. گروه سوم، ضمن آسیبپذیری پایین، تابآوری پایینی نیز دارند؛ این گروه از کشورها در مقابل ورود شوکهای بیرونی به اقتصاد زره محکمی دارند؛ اما اگر شوکی وارد شود به سرعت نمیتوانند خود را احیا کنند. کشورهای نوظهور مانند ترکیه و چین در این گروه جای داده میشوند. گروه چهارم کشورهایی هستند که در مقابل شوکهای بیرونی زره میپوشند؛ اما این زره نه تنها اقتصاد را از گزند شوکهای بیرونی مصون نگاه نمیدارد، بلکه خود برخی اوقات منجر به تشدید شوکهای وارده نیز میشود. کشورهای نفتخیز بدون اقتصاد رقابتی ذیل این گروه قرار میگیرند.
کشورها چطور میتوانند تابآوری اقتصاد خود را افزایش دهند؟ کشورهای توسعهیافته غربی بیشترین تابآوری را دارند؛ به این معنا که حتی اگر شوکهای بیرونی به اقتصاد این کشورها نفوذ کند، این کشورها میتوانند رشد اقتصادی و ثبات خود را حفظ کنند و اقتصاد را از گزند این شوک بیرونی مصون دارند. بررسیها نشان میدهند این کشورها ۳ ویژگی عمده دارند. اول اینکه بخشخصوصی در این کشورها نقش مسلط داشته و دولت مداخله حداقلی دارد. دوم اینکه ساختار اقتصاد بهویژه ساختار تجارت آزاد است. سوم اینکه ساختار اقتصاد کلان این کشورها بهویژه سیاستهای مالی، پولی و ارزی به درستی تعریف شده است. یکی از زمینههای اقتصادی که بعد از بحران مالی ۲۰۰۸ مورد توجه کشورها قرار گرفت، رفتار اقتصادهای مختلف در مواجهه با شوکهای اقتصادی است. در مواجهه با شوکهای اقتصادی، کشورها دو مرحله متعاقب زمانی را پشتسر میگذارند؛ یک مرحله قبل از شوک و مرحله دیگر بعد از شوک است. اولین مرحله این است که کشور موردنظر تا چه حد در معرض شوکهای بیرونی قرار میگیرد؟ بهعنوان مثال اگر در یک منطقه خاص؛ مانند آمریکایلاتین، یک شوک بیرونی به کشورها وارد شود، ممکن است این شوک به اقتصاد برخی کشورها نفوذ کرده و برخی از کشورها از ورود این شوک به اقتصادشان جلوگیری کنند. طبیعی است که گروه اول در اولین مواجهه با شوک اقتصادی بیرونی عملکرد بهتری داشتند. این مواجهه اولیه را در اقتصاد «آسیبپذیری یا Vulnerability» مینامند. آسیبپذیری به این سوال پاسخ میدهد که کشورها زمانی که در معرض شوکهای بیرونی قرار میگیرند تا چه حد میتوانند از ورود این شوک بیرونی ممانعت کنند. مرحله زمانی دوم این است که رفتار کشورها بعد از ورود شوک به اقتصاد چگونه است؟ کشورها چقدر شوکپذیرند؟ شوکهای بیرونی تا چه حد قادرند اقتصاد را از ریل معمول خارج کنند؟ این مفهوم در علم اقتصاد به «تابآوری یا Resilience» معروف است. تابآوری بهطور دقیق به این سوال پاسخ میدهد که بعد از ورود شوک به اقتصاد، جریان سیاستگذاری و بخشخصوصی تا چه حد از اقتصاد محافظت میکنند؟ آیا رشد اقتصادی و ثبات بدون تغییر میمانند؟ یا نه، این شوک بیرونی اقتصاد را در معرض دگرگونیهای بزرگ حوزه رشد و ثبات قرار میدهد؟ هر چه بعد از ورود شوک، رشد اقتصادی و ثبات در کشوری بیشتر در معرض تغییر قرار گیرند، آن کشور به لحاظ تابآوری وضعیت بدتری دارد. در مقابل، هرچه کشوری بعد از نفوذ شوک به اقتصاد، کمتر متاثر از شوک شود و رشد اقتصادی و ثبات دچار تغییر نشوند، آن کشور تابآوری بالاتری خواهد داشت.
کشورها بر اساس ترکیبهایی از آسیبپذیری و تابآوری به ۴ گروه مختلف تقسیم میشوند. اولین گروه کشورهایی هستند که در بدترین ترکیب ممکن قرار دارند؛ یعنی بیشترین آسیبپذیری و کمترین تابآوری را دارند. در این کشورها شوکهای بیرونی نهتنها به سرعت در اقتصاد نفوذ میکنند بلکه این شوک متغیرهای مهم اقتصاد کلان این کشورها یعنی «رشد اقتصادی» و «ثبات اقتصادی» را از پای درمیآورد. کشورهایی که در این گروه قرار میگیرند معمولا دو خصیصه برجسته دارند. اولین خصیصه این است که با دنیای بیرون ارتباط دارند اما این ارتباط به میزان قابلتوجهی متنوع نیست. عمده کشورهای تکمحصولی کوچک در این دسته قرار میگیرند. دومین خصیصه برجسته این است که از سیاستهالی مالی، پولی و ارزی مستحکم و مدرنی برخوردار نیستند. به عبارت دیگر این سیاستهای ۳گانه به حدی طراحی نشدهاند که اقتصاد را از گزند شوکهای بیرونی مصون بگذارند. معمولا در این گروه از کشورها، یک شوک بیرونی به اقتصاد نفوذ میکند، رشد اقتصادی را منفی کرده و اقتصاد را از فاز ثبات خارج میکند و در نهایت به پایان میرسد و البته در مقطعی دیگر این سیکل تکرار خواهد شد. مطالعات مهمی درخصوص دستهبندی کشورها صورت گرفته است؛ عمده این مطالعات (۱) ۳ کشور «ایران»، «نیجریه» و «ونزوئلا» را در زمره گروه کشورهای با بیشترین آسیبپذیری و کمترین تابآوری قرار داده است. این کشورها ضمن اینکه صادرکننده تک محصول نفتاند، در دهههای گذشته نوسانات اقتصادی قابلتوجهی را تجربه کردهاند.
گروه دوم کشورهایی بوده که ضمن آسیبپذیری بالا تابآوری بالایی نیز دارند. بهطور خلاصه میتوان گفت شوکهای بیرونیبهراحتی به این کشورها نفوذ میکند اما جریان سیاستگذاری در این کشورها اقتصاد را از گزند خطرات شوکهای بیرونی مصون نگهمیدارد. این گروه از کشورها را در ادبیات اقتصاد به گروه «خود اصلاح یا Self-made» میشناسند. این گروه معمولا کشورهای تکمحصولی هستند که سیاستهای مالی، پولی و ارزی قدرتمندی نیز دارند. بهواسطه تکمحصولی بودن به سرعت در معرض شوکهای بیرونی قرار میگیرند اما به واسطه جریان سیاستگذاری درست بهراحتی از این شوکها آسیب نخواهند دید؛ شوکهای قیمتی به این کشورها وارد میشود اما رشد اقتصادی حفظ شده و ثبات بر هم زده نخواهد شد.
عمده مطالعات صورت گرفته در این حوزه، کویت را در این دسته از کشورها قرار داده است. این کشور ضمن اینکه صادرکننده تک محصول نفت بوده اما در دهههای اخیر به میزان معناداری تحتتاثیر شوکهای نفتی قرار نگرفته است.
هرگاه هم شوکها به اقتصاد این کشور نفوذ کرده، به سرعت تعدیل شده است.
سومین گروه از کشورها درست در مقابل گروه دوم قرار دارند؛ به این معنا که ضمن آسیبپذیری پایین، تابآوری پایینی نیز دارند. این کشورها بهدلایل مختلف، بهطور ذاتی آسیبپذیری پایینی دارند. به این معنا که بهصورت متناوب و بهراحتی در معرض شوکهای بیرونی قرار نمیگیرند و این شوکها به سختی به اقتصاد کشورهای یادشده نفوذ میکند. دومین خصیصه این گروه این است که بعد از ورود شوک به اقتصاد، جریان سیاستگذاری و بخشخصوصی به حدی قدرتمند نیستند که اقتصاد را از آسیبهای این شوکها مصون گذارند. در دستهبندیهای مرسوم این گروه از کشورها را «پسر اسرافکار یا Prodigal Son» نامگذاری میکنند. معمولا کشورهای درحال توسعه بزرگ و نوظهور در این گروه جای میگیرند. کشورهایی مانند «اندونزی»، «ترکیه»، «هند» و «چین» در این گروه قرار میگیرند. کشورهای یادشده تنوع صادراتی بالایی داشته و معمولا تجارت آزاد دارند اما وقتی در معرض شوکهای اقتصادی بیرونی قرار میگیرند، عملکرد چندان راضیکنندهای نخواهند داشت. شوک اقتصادی که در پی بحران ارزی در سال گذشته به اقتصاد ترکیه وارد شد، نشان میدهد که این کشور به درستی در زمره گروه اسرافکاران قرار گرفته است.
گروه چهارم کشورها بهترین ترکیب از تابآوری و آسیبپذیری را دارند؛ یعنی کمترین آسیبپذیری و بیشترین تابآوری. این کشورها ضمن اینکه از تنوع صادراتی بالایی برخوردارند و اقتصادی باز دارند، سیاستهای مالی و پولی قدرتمندی دارند و همینطور بخشخصوصی در این کشورها نقش حائز اهمیتی در اقتصاد بازی میکند. بهدلیل این ترکیب، کشورهای یادشده ضمن اینکه در مقابل شوکها مقاوم بوده و شوکهای بیرونی بهراحتی به اقتصاد آنها نفوذ نمیکند، تابآوری بالایی در مقابل شوکهای احتمالی نیز دارند؛ به این معنا که رشد اقتصادی آنها و همینطور ثبات اقتصادی آنها بهراحتی در معرض شوکهای بیرونی قرار نمیگیرند. کشورهای توسعهیافته غربی مانند آمریکا، انگلستان و استرالیا در زمره گروه بیشترین تابآوری و کمترین آسیبپذیری قرار میگیرند. بررسیها نشان میدهد ۳ عامل مختلف باعث شده تا این کشورها تابآوری بالایی داشته باشند. اولین عامل این است که بخشخصوصی در این اقتصادها فعال بوده و اقتصاد دولتی نیست؛ در واقع، در اقتصادی با ساختار دولتی، انعطافپذیری در مقابل شوکها بالا بوده و نوسانات افزایش مییابد. دومین عامل، ساختار آزاد اقتصاد بهویژه تجارت است. ساختار آزاد باعث میشود تا اقتصاد به میزان موثرتری با شوکهای بیرونی مواجه شود.
سومین عامل این است که ساختار اقتصاد کلان از جمله سیاستهای مالی، پولی و ارزی بهصورت هدفمند طراحی شده است. بنابراین کشورهای با تابآوری پایین لازم است این دو بخش از اقتصاد را تقویت کنند.