به گزارش می متالز، انتظار میرود که تقاضا برای فولاد همچنان رو به رشد باشد و از ۱/۳ میلیارد تن در سال ۲۰۱۰ میلادی (۱۳۸۹ خورشیدی) به ۲/۳ میلیارد تن در سال ۲۰۳۰ میلادی(۱۴۰۹ خورشیدی) برسد. این روش میتواند اعلام خطر از وقوع یک بحران درباره کمبود مواد موردنیاز برای بسیاری از فلزات باشد. فقط فولاد نیست، عناصر نادر خاکی هم هستند که اقلام ۱۷ گانه آنها در صنایع خودروسازی، الکترونیک و انرژیهای تجدیدپذیر نقش حیاتی دارند و تقاضا برای این فلزات در حال افزایش است. هماکنون چین حدود ۹۷ درصد از تولید جهانی این مواد را بر عهده دارد و ایالات متحده، ژاپن و آلمان سرمایهگذاریهای سنگین در این زمینه انجام میدهند، اما به ثمر نشستن این پروژههای جدید استخراجی ممکن است یک دهه زمان ببرد و در نتیجه پیشبینی میشود که صنایع مورد نیاز این اقلام با کمبود عرضه روبهرو شوند. نرخ بازیافت عناصر نادر خاکی هم بسیار ناچیز است و این رقم در آلمان تنها به ۱ درصد میرسد. به این شرح چالش «مواد معدنی بحرانزا» را هم بیفزایید. تانتالیوم (کُلتان)، قلع، تنگستن و طلا فلزاتی هستند که هماکنون دغدغه زیادی در باره آنها وجود دارد. این مواد به طور گسترده در صنایع الکترونیکی استفاده میشوند. جمهوری دموکراتیک کنگو و کشورهای همسایه آن که قطب استخراج غیرقانونی این مواد به شمار میآیند، در مرکز توجه قوانین بشردوستانه جهانی قرار دارند و شاید در آینده بتوان به سایر نقاط جهان در استخراج و دستیابی به این مواد امیدوار بود. علاوه بر کمبود منابع و حقوق انسانی، صنعت استخراج مواد معدنی از نظر آسیبهای زیستمحیطی که بر خاک، انرژی و آب وارد میکند نیز تهدید میشود. بنا بر برآورد موسسه تراکاست (Trucost) در بزرگترین شرکتهای معدنی جهان هزینههای زیستمحیطی برونسازمانی به حدود ۲۲۰ میلیارد دلار میرسد که ۷۷ درصد از آن به انتشار گازهای گلخانهای منجر میشود. با این تفاسیر، تصویری که پدیدار میشود از صنعتی است که در محاصره چالشها قرار دارد؛ صنعتی که به نوعی میتوان گفت قربانی موفقیتهای خود است و هنوز هم یکی از بخشهایی است که بیشترین ظرفیت را برای ظهور نوآوری و ارائه راهکارهای فناورانه دارد، اما گویا جهان به سمت و سوی وقوع بحرانی در زمینه کمبود فلزات پیش میرود.