به گزارش می متالز، در بررسی وضعیت فعلی و عوامل عینی اثرگذار بر بورس تهران باید به یک پرسش که ممکن است برای بسیاری پیش آمده باشد پاسخ دهیم. چرا با وجود همه هشدارهایی که کارشناسان، مقامات، رسانهها، فعالان قدیمی و حتی بعضا مدیران شرکتها نسبت به روند قیمتی برخی سهام میدهند، باز هم کسی گوشش بدهکار نیست و رشد قیمتها بیوقفه ادامه مییابد؟ گویی هرچه عرضهکننده میفروشد، خریداران با اشتیاق بیشتری در صف مینشینند. این سطح از ریسکپذیری از کجا میآید که حتی وقتی خود مالک شرکت میگوید سهام ما ارزنده نیست، باز سهامداران از خرید دست نمیکشند؟
این مساله بیش از آنکه با دلایل منطقی مرسوم در اقتصاد قابل توضیح باشد، توسط ساختارهای ذهنی و روانشاختی توجیه میشوند. بنابراین گریزی میزنیم به چند نکته جذاب که در اقتصاد رفتاری عموما مورد توجه است و شاید در شرایط کنونی نیز ملموس باشد، هرچند ممکن است بتوان دلایل دیگری نیز برای توضیح این وضعیت ارائه کرد.
در ادبیات مالی واژه مرسومی با عنوان speculation وجود دارد که در زبان فارسی، سفتهبازی ترجمه شده است. اما این ترجمه، مفهوم اصلی را نمیتواند به خوبی بیان کند؛ در توضیح speculation آمده است «یک حدس اولیه بدون داشتن شواهدی محکم». این تقریبا همان واژه معادل شرطبندی روی اتفاقات آینده است که فرد از نتیجه اطمینان کافی ندارد. یعنی بر خلاف سرمایهگذاری که فرد با بررسی دقیق جوانب مختلف و بر مبنای شواهد موجود به خرید یا فروش یک دارایی میپردازد در speculation (سفتهبازی) چنین رویکردی وجود ندارد و بیش از هرچیز بر حس فرد استوار است.
رابرت شیلر، برنده جایزه نوبل در کتاب مشهور «افراط غیرعقلانی» به آمار جالبی از آمریکا اشاره میکند که در آن ارزش کسب و کار قمار (قانونی و غیرقانونی) از سال 1962 تا 2000 حدودا 60 برابر شده است! وی این جهش حیرتانگیز را ناشی از عوامل متعددی میداند و معتقد است همین روحیه در بازارهای مالی نیز نفوذ پیدا کرده و حتی یکی از عوامل زمینهساز حباب داتکام سال 2000 است.
از نگاه روانشناختی قمار جذابیتی ذاتی برای انسان دارد، زیرا زندگی وی را از یکنواختی خارج میکند و حتی یک بار موفقیت در این قماربازی، نوعی رضایت ذهنی را ایجاد میکند که فرد را به خود مبتلا میکند. پژوهشهای متعددی انجام شده که مکانیزم مغز افراد هنگام موفقیت در قمار با کشیدن مواد مخدر کاملا یکسان است و همین عاملی میشود که یک قمارباز دائما تمایل دارد برای تجربه یک بار لذت برنده شدن، بارها و بارها شکست بخورد. حال بورسبازی را در نظر بگیرید که در یک عملیات سفتهبازی موفق میشود و سهمی که صرفا از روی احساس و حدس اولیه خریده، سودآور میشود؛ وی انگیزه بالایی برای تکرار این عمل پیدا میکند. وصف بورس تهران که طی دو سال اخیر بارها و بارها چنین لذتی را برای جمع کثیری از تازهواردها ایجاد کرده با این مقدمه سادهتر مینماید.
اما فارغ از این جذابیت ذاتی، باید به چند عامل دیگر نیز توجه کرد. به طور کلی قماربازها تمایلی به محاسبه ریسک و احتمالات برنده شدن ندارد و در تصمیمگیریها علاقه وافری به داستانها و روایتها دارند. یعنی اینکه فلانی در شرایط مشابه چه اقدامی انجام داد و چه نتیجهای گرفت، بر تصمیم آنها بیش از محاسبه احتمالات اثرگذار است. حال چنین رویکردی در بازاری مثل سهام، اینگونه نمود پیدا میکند که سهامدار به جای محاسبات پیچیده سود و سنجش ریسک، به روایتهای سادهای روی میآورد مانند «اگر افزایش سرمایه دهد قیمت سهم چند برابر میشود»، «خروج فلان حقوقی درصدی، زمینه صعودهای چندبرابری قیمت سهم را فراهم کرد» و «گروه ایکس پشت این سهم است و اجازه افت قیمت را نمیدهد». فضایی که به نظر میرسد با حضور شبکههای اجتماعی مانند تلگرام بیش از هر زمانی نیز گسترش یافته و داستانها و خیالپردازیهای رایج به طرز شگفتآوری گسترش یافته است.
پس تا اینجای کار، خوراک ذهنی بورسبازی با الگوی قمارباز جور است؛ یعنی هم موفقیت مکرر داشته و هم فضای کاملی برای داستانسرایی داشته است. اما چگونه این مکتب فکری هوادار جذب میکند؟ یک عامل روانشناختی که میتوان آن را «حسرت جاماندگی» نامید وجود دارد که افراد از اینکه از اطرافیان خود عقب بمانند به شدت رنج میبرند. مثلا فردی با درآمد 5 میلیون تومانی در جمع دوستانهای که میانگین درآمدی آنها 4 میلیون تومان است بسیار خوشحالتر از فردی است در همان شهر با درآمد 6 میلیون تومانی اما در میان دوستانی با درآمد 7 میلیون تومان. پس موفقیتهای یک سفتهباز بورسی نه تنها خود وی را بیش از گذشته شیفته چنین رفتاری میکند، بلکه روز به روز به مریدان وی میافزاید.
از دیدگاه جامعهشناختی نیز دو نکته بسیار اهمیت پیدا میکنند؛ اول افزایش اختلافهای طبقاتی و دوم نااطمینانی به آینده. تشدید اختلاف میان افراد یک جامعه همانطور که گفته شد، حسرت جاماندگی را به شدت افزایش میدهد و مردم برای پر کردن این شکاف به هر نوع اقدامی دست میزنند که قمار یکی از میانبرهای مهم است. به ویژه آنکه نسبت به آینده نیز انواع و اقسام نااطمینانیها وجود دارد و فرد با هر نوع حساب و کتابی نمیتواند دارایی خود را از مسیر عادی رشد دهد. پس تمایل به شرطبندیهایی از این دست که در بورس تهران سفتهبازی نام میگیرد به طرز سرسامآوری افزایش مییابد. فضای تورمی اقتصاد کشور طی سالهای اخیر و نگرانیهای مختلف از آینده هر دو شرط اقبال به این نوع روشهای کسب ثروت را افزایش میدهند.
این مسائل حقایقی تلخ برای کل جامعه محسوب میشوند که شواهد آن را میتوان در بخشهای مختلفی پیدا کرد. کافی است به کانالها و گروههای تلگرامی بنگرید که با وعدههایی نظیر «تبدیل 10 میلیون به 10 میلیارد!»، «سودهای 100 درصدی تضمینی!» و «سیگنالهای روزانه 10 درصدی!» بیش از هر تحلیلگر و رسانهای هوادار داشته و رشد قارچگونهای را تجربه میکنند.