به گزارش می متالز، به معدنکاران در حفظ و نگهداری محیطزیست و منابع طبیعی نیز کمک میکند. در این میان کارشناسان بخش معدن معتقدند در ایران باید نگاه ویژهای به این بخش داشت و بیش از هر موضوعی به مسئله آموزش به ویژه برای مسئولان فنی معادن و آگاهی آنها برای حضور در معادن و جلوگیری از بروز خطر یا حادثه برای نیروی انسانی فعال در معادن پرداخت. دیده شده در بسیاری از معادن به دلیل رعایت نکردن مسائل ایمنی و همچنین نبود آگاهی از خطرات معدنکاری خسارتهای جبرانناپذیری به وجود آمده است. به نظر میرسد برگزاری دورههای آموزشی و ملزم کردن مسئولان مربوط برای حضور در این دوره بتواند تا حدی از خطرات کار در این معادن بکاهد. مهرداد شکوهیرازی، رئیس سازمان نظام مهندسی معدن استان تهران از چگونگی جلوگیری از بروز حادثه و کاهش آسیبهای کار در معادن میگوید.
«اچاسای» در فعالیتهای معدنی تا به امروز به جایگاه اصلی خود نرسیده است. این در حالی است که سلامتی، ایمنی و محیطزیست بهعنوان ۳ رکن مهم در فعالیتهای معدنی در اچاسای خلاصه شده است. بیشترین چالشی که معدنکاران در بخش اچاسای دارند مربوط به محیطزیست است. البته محیطزیست و منابع طبیعی را باید یک واحد مشترک تلقی کرد زیرا این ۲ از یکدیگر جدا نیستند.
بیشترین چالش معدنکار با حوزه محیطزیست و منابع طبیعی است زیرا معدنکار میخواهد سنگ را از دل زمین بیرون بیاورد و با ارزانترین هزینه و راه به این مهم برسد. در این باره مدیران محیطزیست و منابع طبیعی از یک عمل واحد که استخراج سنگ از دل زمین است ۲ تعریف مختلف دارند؛ یکی اینکه معدنکار میگوید سنگ را از دل زمین استخراج میکند و در مقابل منابع طبیعی میگوید با استخراج سنگ از دل زمین منابع طبیعی از بین میرود؛ پس از این عمل واحد ما ۲ برداشت مختلف داریم که هر ۲ تعریف آنها درست است. معدنکاری با بیرون آوردن سنگ از دل زمین تولید ثروت میکند و ادعا میکند با استخراج معدن توسعه را به مناطق کمتر توسعهیافته میبرد و با اشتغالزایی از مهاجرت بیرویه جلوگیری میکند زیرا اگر کار و درآمدی برای اهالی منطقه وجود نداشته باشد آنها به شهرها مهاجرت میکنند. دو تعریف بالا نشان میدهد معدنکاران با محیطزیستیها در این زمینه دچار چالش بوده و اختلاف شدید دارند که باید به آن توجه شود. این موضوعها در حالی مطرح میشود که ما نمیتوانیم از استخراج معادن دست برداریم زیرا یک ضرورت است. اگر نگاهی به اطرافمان بیندازیم بجز لباسی که بر تن داریم یا میز و صندلی که برای خود تهیه کردهایم مابقی وسایلی که اطراف ما است از مواد معدنی ساخته شدهاند. ماده اولیه برای تولید شیشه، پلاستیک، وسایل فلزی و.. همه از معادن تامین میشود؛ بنابراین ما راهی جز استخراج از معادن نداریم اما باید این کار را به نحوی انجام دهیم که کمترین آسیب را به محیطزیست وارد کند زیرا هر فعالیتی که در این بخش برای تولید ثروت انجام میشود تا حدودی به محیطزیست و منابع طبیعی آسیب میرساند.
معدنکاران زمانی که فعالیت خود را آغاز میکنند، به محیطزیست آسیب میرسانند اما در کنار آن با انجام اقداماتی و همچنین ساخت جاده باعث توسعه آن منطقه نیز میشوند. اگر این تخریب اتفاق نیفتد در نتیجه ثروتی نیز تولید نمیشود. کنوانسیون ریو که به مسائل زیستمحیطی میپردازد، به این موضوع نیز پرداخته و در سال ۱۹۹۲ میلادی فصل الخطابی برای آن در نظر گرفته است. باید گفت براساس اصل ۴۴ قانون مدنی ایران قوانین کنوانسیونهایی که به تصویب مجلس شورای اسلامی میرسند، حکم قوانین داخلی را پیدا میکنند. ایران نیز به این کنوانسیون پیوسته و تکلیف معدن و معدنکار در این کنوانسیون مشخص شده است. این کنوانسیون آسیبهایی که استخراج از معدن و فعالیتهای معدنی به محیطزیست میزند و در کنار آن راههای به حداقل رساندن آنها را مشخص کرده است. زمانی که معدنکار با ماشینآلات و تجهیزات سنگین به مناطق معدنی میرود، باعث تغییراتی در زندگی مردم منطقه میشود و ممکن است مشکلاتی برای آنها ایجاد کند. همچنین باید به این نکته توجه و بررسی کرد که بعد از پایان ذخیره معدن با آنچه از فعالیتهای معدنی باقی مانده، چه باید کرد. (تمام این موارد در کنوانسیون ریو مطرح شده است) به عنوان نمونه درحالحاضر پیت معدنی سنگآهن چغارت که به اندازه یک کوه در دل زمین خالی شده و اکنون ذخایر آن رو به پایان است بهعنوان یک چالش مطرح شده و باید فکری برای آن کرد. آیا میتوان از استخراج سنگآهن در چغارت یا چادرملو جلوگیری کرد؟ در پاسخ این پرسش باید گفت: خیر، با توقف استخراج از این معادن صنایع کشور بدون ماده اولیه میماند و ادامه فعالیت برای آنها غیرممکن میشود. پس لازم است این موارد برای مسئولان فنی و بهرهبرداران گوشزد شده و از سوی فعالان بخش خصوصی اقدامات لازم برای آن تعیین و اجرایی شود.
بحث ایمنی و حفظ جان نیروی انسانی فعال در معادن از جایگاه ویژه و مهمی برخوردار است؛ زیرا اگر بهرهبردار فعالیتهای معدنی را با ارزانترین نرخ انجام دهد ممکن است نتیجه مثبتی نداشته باشد یا اینکه اگر مسئولان فنی از ایمنی کار غافل باشند در نهایت منجر به حوادث تلخ در معادن میشود. لودر ۹۸۸ بزرگترین اندازه لودرهای کاترپیلار در ایران است و زمانی که راننده در کابین آن قرار میگیرد، دیگر احاطه و دیدی نسبت به محیط اطرافش ندارد؛ پس باید هنگام کار با این ماشین از لحاظ ایمنی برنامهریزی کرد. همچنین خطراتی مانند برقگرفتگی، مشکلات مکانیکی و گرد و خاک موجود در محیط کار با سلامتی نیروی انسانی سروکار دارد. با توجه به این موارد آییننامهای درباره ایمنی معادن داریم که باید بهرهبرداران و مسئولان فنی معادن از شیوهنامه مطرح شده در آن آگاهی داشته باشند. در این بین اقدامات بسیاری انجام شده و آخرین مورد آن برگزاری همایش یکروزه با موضوع اچاسای است که در بهمن امسال برگزار میشود و ما قصد داریم از سازمان صنعت، معدن و تجارت بخواهیم تا افراد فعال، مسئولان فنی و کارفرمایان معادن را ملزم به حضور در این دورهها کنند و در غیر این صورت توبیخی برای آنها در نظر گرفته شود. به نظر میرسد همایشهایی که تاکنون در این زمینه برگزار شده بیشتر در جهت رفع تکلیف بوده و نتیجهای به همراه نداشته است. لازم است ما بهطور جزئی این موارد و عمق مطلب را مورد بررسی قرار دهیم و راهحلی برای مسائل ایمنی در معادن پیدا کنیم. درباره سلامت نیرویانسانی در هر بخش میتوان به این موضوع اشاره کرد که هرگونه فعالیتی چه معدنی و چه غیرمعدنی میتواند سلامتی انسان را به خطر بیندازد اما درباره مواد معدنی باید فراتر از این نگاه کرد زیرا کارخانههای فرآوری مواد معدنی با مواد شیمیایی سروکار دارند و این امر میتواند برای کارگران مضر باشد. ۶۰ سال پیش شرکتی در کانادا آزبست تولید میکرد و محصولش را در بازار جهانی میفروخت. (این ماده با سیمان مخلوط و بعد از آن تبدیل به ورق میشد) بعد از مدتی مشخص شد این ماده معدنی سرطانزاترین ماده موجود در طبیعت است. این شرکت امروز بیش از آنچه درآمد دارد در حال پرداخت خسارت به کارگرانی است که در این معدن مشغول بهکار بودهاند. در واقع خسارتهای پرداختی از سوی آنها به کارگران عددهای بسیار بزرگی است. اگر آنها در شروع کار این مخاطرات را میشناختند و برای آن برنامهریزی داشتند اکنون ناچار به پرداخت هزینههای هنگفت خسارت نبودند. نمونه دیگری که میتوان به آن اشاره کرد این است که درون سنگ سرپانتین، کروم یافت میشود این در حالی است که سرپانتین سرطانزاست و کارگری که با آن سروکار دارد با خطرات بسیاری روبهرواست و نمونه آن در یکی از استانهای جنوبشرقی کشور وجود دارد که در نتیجه فعالیت در این معدن، کارگران دچار مشکلات پوستی شدیدی شدهاند.
مسئولان فنی معادن و بهرهبرداران باید با مشکلات ناشی از کار در معادن بهطورکامل آشنایی داشته باشند. درباره معادن استان تهران نیز میتوان گفت بیشتر معادن این استان سنگلاشه، شن و ماسه است و به تازگی نیز تعدادی معدن فلزی همچون مس در آن شناسایی شده و باید تدبیری برای آنها اندیشید. معدن منگنز رباطکریم یکی از این معادن است که فعالیت آن به ۸۰ سال میرسد. فعالیت این معدن در زمانهای مختلف متوقف شده و البته ممکن است دوباره راهاندازی شود. باید تمامی مسائلی ایمنی و زیستمحیطی برای این معادن رعایت شود و مسئولان فنی معادن با گذراندن دورههای آموزشی این امکان را محقق کنند. زمانی که مشکلی برای کارگری به وجود میآید سازمانها و نهادهای مختلف از نیروی انتظامی تا وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در این موضوع ورود کرده و در نهایت مشکلات بسیاری برای کارفرما و بهرهبردار به همراه میآورند. پس بهتر است کارفرما مخاطرات فعالیت خود را از ابتدای امر بداند زیرا برخی مواد معدنی هستند که خطرات بسیاری برای نیروی انسانی فعال در معادن ایجاد میکنند و باعث به وجود آمدن برخی بیماریها میشوند. بهعنوان مثال، فلز منگنز باعث بیماری پارکینسون میشود. مسئول فنی معدن که قرار است روی فعالیتهای یک معدن نظارت داشته باشد باید به تمامی این مسائل آگاه باشد چراکه در این زمینه مسئولیت بزرگی دارد.
زمانی که وزارت معادن و فلزات تشکیل شد، برای افراد خاصی در معادن پروانه اشتغال صادر میکردند و هدف این بود هنگام انجام فعالیتهای معدنکاری، مسئول فنی در کنار بهرهبردار باشد. اجرایی شدن این موضوع، به منظور نظارت بیشتر دولت بر فعالیت معادن و بهرهبرداران بود زیرا ممکن بود بهرهبردار برای اینکه بخواهد حقوق دولتی کمتری پرداخت کند میزان استخراج را کمتر از آنچه هست اعلام کند. این اتفاق در دورههای قبلی رخ میداد و دولت تصمیم گرفت از مسئول فنی در این زمینه استفاده کند و وی ماه به ماه میزان استخراج معدن را گزارش دهد. به نظر میرسد نمود مالی این موضوع بیشتر از موارد دیگر بوده است. اکنون نیز اگر به گزارشهای مسئولان فنی از معادن نگاه کنیم، میبینیم آنها باید جدولی درباره میزان استخراجشان از معادن داشته باشند. همچنین لازم است مسئولان فنی معادن بیش از هر چیزی به مسائل یاد شده در زمینه بهداشت و سلامتی کارگران معدن و بیماریهای ناشی از کار در معادن توجه کنند. کارگران معدن باید سالانه معاینههای دورهای داشته باشند تا از نظر بیماریهای ناشی از کار مورد بررسی قرار گیرند. این در حالی است که معدنکاری در معادن سنگ لاشه خیلی به صرفه نبوده و صرف چنین هزینهای برای بهرهبردار امکانپذیر نیست. در نهایت پایین بودن درآمد معادن باعث میشود کارفرما حقوق مناسبی به مسئول فنی معدن ندهد و در نتیجه گزارشی که از سوی مسئول فنی ارائه میشود از کیفیت مناسبی برخوردار نباشد. برای رفع مشکلات مالی و اجرایی کردن طرحهایی از این دست، اگر معادنی که به شکل موزائیکی در کنار هم هستند با یکدیگر ادغام شوند، هزینههای مدیریتی آنها نیز سرشکن خواهد شد. در اینباره باید گفت صاحبان معدن حاضر نیستند این کار را انجام دهند زیرا در صورت انجام این کار دیگر جایگاه و قدرت گذشته خود را ندارند و اگر این کار را انجام دهند تنها تبدیل به یک سهامدار میشوند.
طرح بازسازی و احیای معادن نیز در کنوانسیون ریو مورد توجه بوده است. اینکه بعد از پایان فعالیت معدن بهرهبردار چه اقداماتی برای بازسازی معدن در دستور خود قرار دهد نیز در این کنوانسیون آمده است. در این باره میتوان گفت بهرهبردار بعد از پایان ذخیره معدنی میتواند یکسری اقدامات در معدن انجام داده و به عنوان مثال طرح ژئوتوریسم را در معدن راه بیندازد. اگر به معادن زیرزمینی نمک گرمسار بروید با یک توده بزرگ نمکی و تونلی بزرگ روبهرو میشوید که یک تریلی میتواند از درون آن عبور کند؛ بنابراین کسانی که تاکنون معدنی را از نزدیک ندیدهاند برایشان جذاب است.
در صورت اجرایی شدن طرح ژئوتوریسم، میتوان این منطقه را به یک منطقه گردشگری تبدیل کرد. در واقع بازسازی، بخشی از برنامه بعد از پایان ذخیره معدن است. بهعنوان مثال اگر در شمال کشور که ذخایر آبی فراوانی دارد معدنی ذخایرش تمام شد و پیت معدنی بزرگی به جا ماند میتوان یک دریاچه در آن معدن ایجاد کرد و طرح گردشگری به وجود آورد. گاهی ممکن است در بازسازی معدن این موضوع مورد توجه قرار گیرد که برای در امان ماندن مردم منطقه، بازسازی باید به گونهای باشد که مردم دسترسی به محدوده معدنی نداشته باشند. در واقع همیشه بازسازی این نیست که بخواهیم معدن را به شکلی زیباتر از قبل در آوریم گاه باید آن محدوده را به شکل کامل تخریب کنیم تا کسی آنجا نرود. از آنجایی که با طبیعت سرو کار داریم هیچگاه دومورد مشابه درباره معادن و محدودههای آن نخواهیم دید زیرا آنها با یکدیگر متفاوت هستند و برای هر موردی باید افراد آگاهی باشند که طراحی و برنامهریزی ویژه آن معدن را انجام دهند. متاسفانه در ایران شرکتهای فردی به عنوان مشاور در این زمینه وجود ندارد و تنها کسی که روی این موضوع حساس است و روی آن کار میکند دکتر مرتضی اصانلو، استاد دانشگاه است.