به گزارش می متالز، عجیب آنکه دادههای مرتبط با چین بسیار جذابتر از اقصی نقاط جهان است و همین مطلب میتواند به تجمیع خوشبینیها در بازارهای کالایی مرتبط با این کشور و در نهایت سیگنالی حمایتی برای کل بازارها بهشمار رود. احتمالی که یکی از امیدواریهای جدید به دورنمای بازارها خواهد بود.
اینکه برخی از روزهایی سختتر از سال ۲۰۰۸ و سقوط بزرگ اقتصاد جهانی صحبت میکردند اگرچه هنوز در بازارهای مالی خودنمایی نکرده ولی در بازارهای کالایی به وضوح شاهد آن هستیم. رخدادی که نوسان قیمتها را بهگونهای ترسناک ترسیم کرده که هیچ حرفی برای مخابره باقی نگذاشته است. بازارهای کالایی با محوریت شاخصهای برجسته آن کف قیمتی سال ۲۰۱۶ را در هم شکسته و به نرخهایی عجیب رسیده است اگرچه برخی از کالاییها همچون فلزات هنوز در برابر افت نرخ مقاومت میکنند ولی نفت و محصولات کشاورزی و فرآوردهها به قدری کاهش نرخ پیدا کردهاند که گویی چیزی برای از دست دادن برای آنها باقی نمانده است. نکته عجیب آنکه چین بهعنوان لیدر اصلی در بازارهای کالایی به سمت بازیابی اقتصاد خود قدم برداشته است و بازارهای سهام هم شرایطی شبیه به سال ۲۰۰۸ را درخصوص قیمت سهام هنوز تجربه نکردهاند ولی کالاییها به شدت افت نرخ دارند. حتی میتوان گفت که مقاومت بازار فلزات پایه در برابر افت قیمتها ستودنی است ولی جریان غالب در اقتصاد بازارهای کالایی گویی افت قیمتها را بر این حوزه معاملاتی تحمیل کرده است اگرچه شواهد از تغییر فاز بازارها حکایت دارد. اینکه نفت تکانههای افزایشی جدیدی را تجربه کرده و همچنین امیدواریهایی در بازار سهام آمریکا شاید بتواند جریان عمومی در اقتصاد بازارهای کالایی را تغییر دهد ولی نرخهای فعلی هم سرعتگیر جدیدی در برابر افت قیمتها خواهد بود. همینکه کاهش قیمتهای فعلی فراتر از حد انتظار بوده خود میتواند محرکی برای افزایش خرید و رشد تقاضا بهشمار رود اگرچه در ساز و کار عرضه و تقاضای بازارهای کالایی هنوز نمیتوان تغییر چشمگیری را مشاهده کرد گویی ترس اصلی از افت تقاضای واقعی برای محصولات نهایی مهمترین بازیگر این بازار بوده است و به این زودی شاهد تغییر فاز بنیادین نخواهیم بود. هیچ بعید نیست که این روزهای سخت باز هم ادامه یابد ولی هنوز هم امیدواریهایی وجود دارد. افت جدی تقاضا برای نفتخام واقعیتی است که نمیتوان از کنار آن به سادگی عبور کرد و در روزهای گرم سال اگر بحران کرونا ادامه داشته باشد، اثر بیشتری برجای میگذارد.
اینکه شیوع ویروس کرونا به تازگی به کشورهای غربی سرایت کرده و میزان اثرگذاری آن در مراحل اولیه است را باید یک اصل اساسی در نظر گرفت یعنی اگر حمایتی از بازارها را شاهد نباشیم احتمال کاهش بیشتر قیمتها از این مسیر وجود دارد. شاید بهترین و سادهترین چراغ راهنمای این بازار را بتوان در نوسان بهای نفتخام جستوجو کرد آنهم در شرایطی که پایان هفته گذشته افت قیمتها به یک روند افزایشی تبدیل شد اگرچه هنوز هم نمیتوان گفت که جریان کاهشی در این بازار به اتمام رسیده است. اینکه بهای نفتخام به نزدیکی کف قیمتی سال ۲۰۱۶ رسیده خود نکته مهمی است که میتواند از این بازار حمایت کند.
بهای هر بشکه نفتخام در روز پایانی هفته گذشته با ۶ درصد رشد همراه شد اگرچه متوسط نوسان قیمت هفتگی بیش از ۲۰ درصد افت نرخ را نشان میدهد. همین موارد به اندازه کافی واقعیتهای حاکم بر بازار را ترسیم کرده است اما باید به این نکته نیز اشاره کرد که تاکنون نوسان قیمت ماهانه هر بشکه نفتخام برنت نزدیک به ۴۰ درصد افت را نشان میدهد که خود مهمترین دلیل برای احتمال تخلیه پتانسیل افت قیمتها بهشمار خواهد رفت. باید به این نکته نیز اشاره داشت که شرایط پیشرو برای همه مبهم است و تاکنون چیزی شبیه به این وضعیت را شاهد نبودهایم و حتی نمیتوان زمانی برای پایان این اوضاع در نظر گرفت. شیوع ویروس در کشورهای غربی و اثرگذاری جدی آن بر حملونقل و سایر مصارف خانوار در کنار عقبافتادن پروژههای عمرانی و صنعتی و میزان تقاضای مواد اولیه و محصولات نهایی همگی در نهایت بر قیمت مواد اولیه اثرگذار خواهد بود. شاید انتظار افت بیشتر قیمتها چندان هم دور از ذهن نباشد. در کنار این ذهنیت شاهد تکانههای قیمتی و حمایتهای پولی و شاید حمایتهای مالی و تزریق نقدینگی به بازارهای سهام و اوراق بهادار در اقصینقاط جهان هستیم. در بازارهای فلزی و حتی بسیاری از بازارهای آتی نیز جرقههایی از رشد قیمتها دیده میشود تا بازهم به همان تعریف اول یعنی روزهای سرنوشتساز در بازارهای کالایی برسیم.
در طول هفته گذشته در بازارهای کالایی شرایط وخیمی از افت قیمتها را شاهد بودیم. شاخص کالاییCRB در هفته گذشته نزدیک به ۹ درصد افت نرخ داشت و در همین زمان شاخص کالایی GSCI با افت نرخ نزدیک به ۱۸ درصدی روبهرو شد. اینکه شاخص کالایی GSCI افت نرخ بیشتری از شاخص CRB داشته است را باید یک ویژگی مهم و حتی نگرانکننده در نظر گرفت. شاید اثرپذیری بیشتر شاخص کالایی GSCI از نوسان بهای نفتخام یکی از دلایل مهم برای توضیح این شرایط باشد آنهم در وضعیتی که نفتخام در طول یک هفته اخیر بیش از ۲۰ درصد کاهش قیمت را تجربه کرده است. همین ادبیات تا اینجای کار امیدوارکننده است ولی توجه به ویژگیهای دیگر این بازار تنها نگرانیهای جدیدی را به همراه خواهد داشت آنهم در شرایطی که GSCI یک شاخص آتی محور بوده و میتواند احتمال نوسان قیمتها را در ذات خود نهفته داشته باشد. ذات تشکیل این شاخص قیمتی یا دقیقتر بازبینی آن به سال ۲۰۰۹ و انتقاد از عدم کارآیی شاخصهای کالایی یا سایر شاخصهای مالی در هشداردادن نسبت به بحرانها نهفته است اگرچه اینبار هم هشدار خاصی را از مسیر این شاخصهای دریافت نکردیم. در هر حال این ذهنیت از هماکنون ایجاد شده که امکان تداوم افت قیمتها در بازارهای کالایی از مسیر این شاخصهای قیمتی وجود دارد اما تغییر فاز واقعی در بازار نفتخام و آغاز یک روند نزولی جدید به تنهایی میتواند کابوسهای قیمتی مضاعفی را برای بازارهای کالایی به همراه داشته باشد.نکته قابلتوجه آنکه بازار فلزات پایه حتیالامکان مقاومت خوبی در برابر افت قیمتها داشتهاند و بهرغم افت جدی قیمتها در اغلب بازارهای کالایی، شاخص بورس فلزات لندن در هفته گذشته نزدیک به ۴ درصد افت نرخ داشته و در طول یکماه اخیر تنها ۵/ ۶ درصد از ارزش قیمتی خود را از دست داده است. این جریان قیمتی نشان میدهد که هنوز هم امیدواریهای بزرگی پیشروی بازارهای کالایی وجود دارد و اگر شاهد تغییر فاز بازارها باشیم، جریان عمومی نرخ از پتانسیل شتاب رشد قیمتها برخوردار خواهد بود ولی در این شرایط نمیتوان به این خوشبینیها پرداخت.
یکی از عجایب این روزهای بازارهای کالایی کاهش نرخ بیشتر آنها در مقایسه با بازارهای مالی در جهان است که نشان میدهد ادبیات بازارها دیگر همچون قبل کارآیی نداشته و به گفت وشنودهای جدیدتری در این حوزه معاملاتی نیاز داریم. اینکه بازارهای کالایی کفهای قیمتی سال ۲۰۱۶ را شکسته باشد و حتی برخی از شاخصها به قیمتهایی کمتر از سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ برسند به عجایب این روزهای بازارها میافزاید. حال در شرایطی که فلزات پایه پرطرفدار همچون مس و آلومینیوم در شرایط کونتانگو یا برتری قیمتهای سلف بر نرخهای نقدی مورد معامله قرار میگیرند، به این معنی است که معاملهگران این بازارها احتمال افزایش نرخ را جدی گرفته و بر این اساس خریدهای خود را بهصورت واقعی برای تحویل فیزیکی انجام دادهاند. اینکه در این شرایط مس و آلومینیوم با رشد تقاضا روبهرو شده و به یک دارایی امن تبدیل شده است را باید جدی گرفت آنهم در شرایطی که محصولات کشاورزی همچون گندم هم حال و روز قیمتی خوبی ندارد، گویی بازهم معاملهگران به کالاهایی دست انداختهاند که از امکان ثبت تقاضای قطعی در کشورهای شرقی با محوریت چین برخوردار هستند گویا سرمایهگذاران غربی به آرامش بازارهای شرقی روی آوردهاند. سیگنال مهمی که بازهم اهمیت بخش واقعی اقتصاد را در معادلات قیمتی برجسته میکند. اینکه شاهد رشد جذابیت مس و آلومینیوم در برابر افت قیمت طلا هستیم نیز یکی از دادههای عجیب این روزهای بازارهای کالایی است، اگرچه از توجیه مالی برخوردار است و بیارتباط با قله قیمتی آن نیست.
در کنار این موارد شاهد رشد قیمتها در بازار زغالسنگ و سنگآهن هستیم که بازهم به امیدواریهای موجود در بازارها دامن میزند که این جرقههای رشد نرخ نیز در بازار چین به ثبت رسیده است. این آمارها نشان میدهد توجه معاملهگران به دادههای واقعی اقتصادی با تکیه بر تقاضای فیزیکی چین جلب شده است که این ذهنیت بازیهای قیمتی جدیدی را به همراه خواهد داشت. ذات اعتماد به یک بازار خاص در شرایط بحرانزده فعلی هم مطلب مهمی است که به مرور زمان برای بازارهای شرقی با محوریت چین به یک موفقیت مهم و حتی یک ابزار جدید تبدیل خواهد شد. اینکه معاملهگران به یک بازار اعتماد کنند به معنی جذب بیشتر سرمایه به آن بازار خاص خواهد بود که با توجه به جایگاه خاص چین در معادلات اقتصادی بر پایه حجم تولید واقعی میتواند شرایط جدیدی را به همراه داشته باشد؛ گویی اینبار چین قرار است ناجی اقتصاد جهان با محوریت بازارهای کالایی باشد.