به گزارش می متالز، وقتی با پروفسور پرویز کردوانی گفتوگو میکنیم او دلسوزانه عمق فاجعه را برای ما به تصویر میکشد و از بیتدبیریهای مدیران و مسئولان در مدیریت آب طی دورههای مختلف میگوید که چگونه اولویت بخشیدن به شهر و صنعت، موجب نابودی کشاورزی، اقتصاد روستایی و مهاجرت روستاییان به شهرها، باعث تشدید بحران آب در کشور شده است. این چهره سرشناس محیطزیست کشورمان از عبارت «جنگ علیه کشاورزی» سخن میگوید:
هر برنامهای که تاکنون در زمینه مدیریت آب در کشور به اجرا در آمده، باعث بدتر شدن بحران آب شده است؛ همه از مسائل و مشکلات حرف میزنند اما سخنی از راهحلهای مشکلات گفته نمیشود. ما باید دقت داشته باشیم که هزینههای ما باید بهاندازه درآمدمان باشد؛ مسئله آب هم به همین شکل است. درحالیکه جمعیت هر سال رو به افزایش است اما منابع آبی رو به کاهش است. علاوه بر این ما با مسئله خشکسالی مواجه هستیم؛ این خشکسالی در 2شکل مشهود است: یکی خشکسالی ناشی از کاهش بارندگی و دیگری خشکسالی آبی است؛ برای مثال هماکنون تهران که دارای 250میلیمتر بارندگی است اگر 1000میلیمتر هم بارندگی داشته باشد باز هم با کمبود آب مواجه است؛ بهدلیل ساختوسازهای بیرویه، ایجاد فضای سبز و افراط در مصرف آب.
مسئله آب در کشور ما مشخصا از زمانی شکل گرفت که توسعه کشاورزی، صنعت و شهرها در دستور کار مسئولان قرار گرفت. تعیین اولویتهای مصرف آب توسط وزارت نیرو، موجب شد که نابسامانی در مصرف آب روزبهروز بدتر شود. اولویت یافتن آب شرب یا همان آب شهری، به این معنا که اگر سدی تأسیس شد تأمین آب شهرها در اولویت بود و اگر آب چاهی وجود داشت باز هم تأمین آب شهری در اولویت قرار داشت. اولویت بعدی به بخش صنعت و سپس به کشاورزی داده شد؛ حقابه تالاب و باتلاق هم به بهانههایی مانند هدررفت آب و شکلگیری پشه مالاریا به کلی از اولویت خارج شد. بر این اساس، تأمین آب برای بخشهای شهری و صنعتی در اولویت قرار گرفت. بهتدریج تأمین آب بخش کشاورزی از اولویت خارج شد و همین مسئله موجب تضعیف کشاورزی و اقتصاد روستایی و بالطبع مهاجرت روستاییان به شهرها شد. درحالیکه محاسبه مهاجرت روستا به شهر در دورههای پنجساله در کشور صورت میگیرد اما در جایی مثل یزد این محاسبه بهصورت ماهانه انجام میشود. هماکنون بیش از 90درصد روستاهای یزد خالی از سکنه شدهاند. چرا؟ چون آبی که به یزد دادند صرفا برای مصرف شهری و صنعتی مورد استفاده قرار گرفت و کشاورزان سهمی از این آب نداشتند.
ماشینهای حفر چاه یکی از تکنولوژیهای غربی بود که از دهه1340 و در جریان اصلاحات ارضی، در مناطق روستایی بهعنوان عاملی برای توسعه، بدون توجه به ابعاد و پیامدهای ناگوار آن در کشور رواج پیدا کرد.
حفر چاه باعث بیتوجهی به اهمیت قناتها و از بین رفتن آنها شد. ماشینهای حفر چاه در مدت زمان کوتاه شروع به حفاری در مناطق مختلف کردند. ابتدا چاهها نیمهعمیق بود و بعدها چاههای عمیق در دستور کار قرار گرفت. یک زمانی در شهریار در عمق 15متری به آب میرسیدیم اما الان در عمق 150 تا 200متری به آب میرسیم یا در رفسنجان و ابرقو در عمق 400متری به آب میرسیم. با پایین رفتن سطح آب تصمیماتی گرفته شد که حفر چاه در دشتها ممنوع اعلام شد؛ درحالیکه حفر چاه در شهرها آزاد بود اما در روستاها ممنوع شد و چاههایی که برای امرار معاش روستاییان وجود داشت، پلمب شد و با نصب کنتورهای هوشمند، آب کشاورزان روستایی را سهمیهبندی کردند. این رویه موجب از بین رفتن تدریجی اقتصاد روستایی شد و با مهاجرت روستاییان به شهرها، آنها از تولیدکننده به مصرفکننده شهری تبدیل شدند. وقتی کشاورزی در کشور به این شکل تضعیف شد ما بیش از گذشته برای تأمین غذا به خارج از کشور وابسته شدیم. اولویت یافتن تأمین آب کلانشهرها و مراکز استانها و انتقال آب به این مراکز اوضاع را وخیمتر از گذشته کرد. این در حالی است که بنابر اعلام وزیر نیرو در آیندهای نزدیک حدود 14فقره سد افتتاح خواهد شد که آب حاصل از آنها عمدتا برای مصرف شهری و شرب درنظر گرفته شده است و باز هم کشاورزی هیچ سهمی از آب این سدها ندارد.
ادعای غیرواقعی مسئولان زمانی که با کمبود آب مواجه میشوند فرافکنی و طرح این ادعاست که کشاورزی 90درصد آب کشور را مصرف میکند. با این بهانه سهم آب کشاورزی را کاهش میدهند یا حتی آن را قطع میکنند تا بتوانند آب شهری را تأمین کنند. این در حالی است که در تهران و البرز کمتر از 10درصد آب برای کشاورزی مصرف میشود. در جایی مثل اصفهان با اجرای طرح «نکاشت» سهمیه کشاورزان از آبهای سطحی را قطع کردهاند. براساس این طرح، کشاورز به ازای نکاشتن و عدمکشت زمینهایش، مبلغی را از سازمان مربوطه دریافت میکند! ما در سالهای گذشته شاهد یک جنگ تمامعیار علیه کشاورزی بودهایم؛ آب بخش کشاورزی را که نقش کلیدی در تولید مواد غذایی داشت، به شهرها منتقل کردهاند که به مصارف غیرتولیدی و غیرضروری مانند کارواش و آبیاری چمن و... میرسد. اینکه میگویند بهرهوری کشاورزی در ایران بسیار پایین است، کاملا درست است. اما چرا؟ مقصر کیست؟ مقصر اصلی وزارت جهاد کشاورزی است. درحالیکه محصولات کشاورزی بهدلیل کمبود آب و سهمیهبندیها کاهش یافته است، وزارت جهاد کشاورزی میتوانست از طریق تأمین بذر اصلاح شده، تجهیزات آبیاری مکانیزه و کودهای مناسب برای کشاورزان، مانع از کاهش بهرهوری ناشی از کمبود آب شود و حتی محصولات کشاورزی را بهواسطه تأمین صنایع پیشرفته به چندبرابر افزایش دهد. مسئلهای که اتفاق نیفتاده است.
دقیقا همینطور است. در حدود دهه1330 برای آبرسانی به 360پارچه آبادی در منطقه ورامین، به تأسیس سد لتیان روی رودخانه جاجرود اقدام کردند. در تأسیس این سد هدفگذاری اولیه این بود که 10درصد برای آب شهری تهران و مابقی برای روستاهای ورامین باشد. اما چیزی که الان میبینیم در حدود 8سال گذشته حتی یک قطره آب به ورامین داده نشده است. یعنی صد در صد آب لتیان برای تهران مصرف میشود. سد «ماملو» هم به همین شکل بود و ورامین تنها بهانه بود اما هیچ سهمی از آب ماملو ندارد. سد طالقان و سد کرج هم به همین سرنوشت دچار شد و تمام آبهای آن به مصرف تهران درآمد. از طرفی نحوه نگهداری از سدها بهگونهای است که بخش قابلتوجهی از ظرفیت سدها با رسوبات و گِل پر شده است و اگر بارندگی هم داشته باشیم امکان ذخیره آب بهاندازه کافی نخواهیم داشت. مشابه سال گذشته که در فصل بهار با بارشهای زیاد مواجه بودیم بهدلیل عدمظرفیت کافی، لاجرم آب سد کرج را باز کردند و آب را هدر دادند. با این حال، مسئولان هیچ اقدامی برای لایروبی سدها و خارج کردن رسوبات نمیکنند.
اینکه دولت بر تغییر الگوی مصرف و عزم عمومی برای صرفهجویی آب تأکید میکند، به تنهایی کافی نیست؛ چرا که دولت باید امکانات صرفهجویی مانند شیر و شیلنگ کممصرف را در اختیار مردم قرار بدهد؛ رسانهها اعم از رادیو، تلویزیون و مطبوعات باید الگوهای بهینه صرفهجویی در مصرف آب را به مردم معرفی کنند. از طرف دیگر مردم نسبت به هشدارهای مسئولان نسبت به بیآبی بیتوجه و بیتفاوت هستند چرا که آنها روزانه شاهد هدررفت حجم زیادی آب توسط ادارات، فضای سبز و خیابانها در نتیجه شکستگی یا ترکیدگی لولههای آب هستند که با بیتوجهی متقابل مسئولان همراه است؛ بنابراین مسئولان باید در زمینه مدیریت آب پیشقدم و الگو باشند و به شعارهایی که میدهند بهصورت عملی پایبند باشند.
موضوع بعدی پوسیدگی لولهها و شبکههای آبرسانی است که حدود 30درصد از آب از این طریق هدر میرود؛ به گفته یکی از مقامات در استان همدان، بیش از 90هزار کیلومتر لولههای پوسیده در شهرها و روستاهای این استان وجود دارد. درخصوص مصرف آب در فضای سبز شهری، کاشت چمن بهدلیل مصرف آب زیاد قابل توجه است؛ تردیدی وجود ندارد که بخش زیادی از آب مورد استفاده شهرداری صرف آبیاری چمن میشود که هیچ فایده قابل توجهی برای محیطزیست شهر ندارد. بهجای چمن میتوان به کاشت درختانی مانند سرو و کاج اقدام کرد که به آب کمتری نیاز داشته و در کاهش آلودگی هوا و نیز در زیبایی شهر نقش مهمی دارند. موضوع آب هم مانند آلودگی هواست؛ مسئولان به جای برخورد با عوامل مشخص آلودگی هوا به تعطیلی مدارس رو میآورند. در بحث آب هم، مسئولان بهجای ملزم کردن مصرفکنندگان به صرفهجویی و بازیافت آب و واگذاری تجهیزات لازم، سادهترین و دم دستیترین راه، قطع و سهمیهبندی آب کشاورزی و تخصیص آن به بخش صنعت و شهری را انتخاب میکنند.