به گزارش میمتالز، آنچه که امروز در خوزستان شاهد آن هستیم نه یک پدیده غیر قابل پیشبینی بلکه بسیار قابل پیشبینی بود.
در این نوشتار سعی میشود به دور از هر گونه مقدمه چینی و گزافه گویی در دو بخش علل تشدید بحران آب در خوزستان و راه حل رفع این مشکل تشریح شود.
استان خوزستان ازدیرباز دارای روان آبهایی با مقیاس وسیع و حجم قابل توجهی بوده است که بخشی از آناز خود استان و بخش قابل توجه و عمدهی این آبها از بالا دست این استان یعنی استانهای لرستان، همدان، ایلام، چهار محال و بختیاری و کهگیلویه و بویر احمد تامین میشد در نتیجه بحران نبود آب را باید در بالا دست آن جویا شد.
در استان خوزستان برای کنترل آب سدهای بزرگی همچون دز، کرخه، کارون و ... احداث شده اند که مازاد ظرفیت این سدها در پایین دست رها سازی میشد.
طبعا خشک شدن رودهای معروف این استان ناشی از نبود آب مازاد سدها و کاهش ذخایر آنها است، اما چرا این اتفاق رخ داده است؟
در سالهای اخیر پروژههای انتقال آب با محوریت انتقال آب شرب مناطق مرکزی از غرب کشور کلید زده شد، اما انچه در نهایت رخ داد انتقال حجم نامتعارفی از آب برای مصارفی غیر از آب شرب مانند کشاورزی محصولات آب بر مانند برنج و هندوانه و ...، تولید ماهیهای سردآبی در دل بیابان با آب انتقالی و احداث صنایع متعدد آب بر مانند کارخانجات خصوصی فولاد در بی آبترین نقاط کشور بود.
برای اینکه یک معیار دستمان بیاید، باید بدانیم تنها یکی از واحدهای تولید فولاد که از طریق انتقال آب از استان چهارمحال و بختیاری به عنوان بالادست حوزه آب خیز خوزستان، در ۵ سال به اندازه یک سد کرج مصرف آب دارد.
از سوی دیگر پروژه انتقال آب بالا دست سد دز تحت پروژه قمرود به جز مصرف آب شرب در بخش کشاورزی دو استان مورد استفاده قرار گرفته است تا جایی که با بالاترین هزینه یکی از استانهای کم آب کشور به قطب تولید خاویار تبدیل شده است.
عدم به سرانجام رسیدن پروژههای آب خیز داری و سدهای مخزنی در بالادست کرخه و دز (یعنی لرستان) خود یکی از مشکلات اخیر خوزستان است چراکه این پروژهها با قابلیت ذخیره آب سیلابها برای چنین روزهایی پیشبینی شده بودند که در نهایت عدم اجرای آنها باعث هدر رفت بارندگیها و خسارت آن به زندگی مردم در چندین شهرستان شد.
ازسویی سد سیمره واقع در مرز ایلام و لرستان با جانمایی غیر کارشناسی با میانگین تبخیر بالا به عنوان پروژهای ناموفق در نگهداشت آب بالادست کرخه، بحران را تشدید کرده است.
کاهش بارندگی هاو وقوع خشک سالی در لرستان، ایلام و همدان نیز باعث عدم خروج آب به پایین دست شده است.
ادامه روندی ک تشریح شد به سرعت چندین استان سرسبز کشور را به سمت بیابان شدن میبرد لذا یک جراحی بزرگ در مدیریت آب کشور باید در اسرع وقت صورت بگیرد و موارد زیر را در اولویت قرار دهد:
۱- کاهش تولید برق ازطریق سدهای برق آبی در یک بازه زمانی میان مدت
۲-تعطیلی تدریجی کارخانجات فولاد واقع در استانهای کم آب. (واقعیت این است که این کارخانجات ملی نیستند و درآمد آن به جیب عده قلیلی میرود)
۳-احداث خط راه آهن مخصوص انتقال سنگ آهن به نقاط همجوار خلیج فارس و انتقال زیرساختهای صنایع آب بر به آن نقاط و الزام بخش خصوصی برای ادامه فعالیت خود در جنوب کشور.
۴-تغییر الگوی کشت در حوزه آب ریز منابع آبی غرب کشور در پایین دست
۵-ممنوعیت کشاورزی محصولات آب بر و تولید ماهی سردآبی در نقاط کم آب کشور
۶- اهتمام به اقتصاد توریست محور در استانهای کم آب
۷-واگذاری مالکیت معادن استانهای مقصد پروزههای انتقال آب به اهالی همان منطقه جهت توزیع ثروت و جلوگیری از بیکاری و فقر