به گزارش می متالز، صرف نظر از این که نیاز واقعی این سازمان چقدر است، و چه سهمی از صندوق توسعه ملی باید برای آن درنظر گرفتهشود، این شیوه حک و اصلاح لایحه بودجه را میتوان بهعنوان یک خطای راهبردی در نظام بررسی و تصویب بودجه موردتوجه قرار داد.
در یک نظام سالم تدوین و تصویب قانون بودجه، دستگاههای دریافتکننده بودجه با مراجعه به نهاد متولی آن (سازمان برنامه و بودجه) طرحهای خود را برای سال آینده ارائه داده، و دلایل و توجیهات خود را با استناد به اعداد و ارقام به تیم کارشناسی سازمان ارائه میکنند. رقم بودجهای که در لایحه برای آن دستگاه درنظر گرفتهمیشود، درواقع نشاندهنده این است که نمایندگان دستگاه تا چه میزان توانستهاند تیم کارشناسی سازمان برنامه و بودجه را متقاعد کرده، و با خود همداستان سازند.
در چنین فضایی، وقتی پیشنهاد برداشت از صندوق توسعه ملی به مجلس میرسد، چه در کمیسیون تلفیق و چه در صحن مجلس، ممکن است نمایندگان مثلاً این میزان برداشت از صندوق را مغایر با اهداف بلندمدت کشور بدانند، و آن را تا حد معینی کاهش بدهند؛ یا حتی ممکن است میزان برداشت یک سازمان خاص را کاهش بدهند، زیرا از نظر آنان سازمان برنامه در بررسی اهمیت طرحهای دستگاه موردنظر دچار اشتباه شده، و آنها را بیش از حد مهم تلقی کردهاست. در چنین مواردی نمیتوان اصل کار مجلس را زیر سؤال برد، هرچند ممکن است قضاوت درستی در مورد فلان طرح و اهمیت آن نداشتهباشد.
اما آنچه درباب میزان برداشت ارزی صداوسیما مطرح شده، از این قبیل موارد نیست، و دراصل ضربهای کاری به نظام بودجهنویسی کشور محسوب میشود:
مسؤولان ذیربط در صداوسیما طی جلسات متعدد و نفسگیر با تیم کارشناسی سازمان برنامه و بودجه وارد مذاکره شدهاند. آنان باید به این پرسش جدی پاسخ بدهند که چه برنامههایی برای سال آینده دارند، چرا اجرای این برنامهها اولویت دارد، با اجرای این برنامهها کدام مشکل کشور حل خواهدشد، هزینه اجرای این برنامهها چقدر است و چگونه برآورد شدهاست، و ... . آنان باید با ارائه پاسخهای مستدل طرف مقابل را متقاعد کنند که کارشان مهم است و باید بودجه لازم را بگیرند.
حال فکرش را بکنید. صداوسیما نمیتواند سازمان برنامه را متقاعد کند که ارزی بیش از 100میلیون دلار نیاز دارد. به همین دلیل لابی با نمایندگان مجلس را آغاز میکند، و با متقاعد کردن آنان، بودجه خود را 50درصد افزایش میدهد. این بدانمعنی است که مجلسیان اهمیتی به بررسی کارشناسی سازمان برنامه و بودجه نمیدهند، و به علل عدمتوفیق صداوسیما در متقاعد کردن آنان کاری ندارند.
در چنین شرایطی اصلا لازم نیست نمایندگان صدا و سیما اهمیتی به جلسات بررسی بودجه در سازمان برنامه و بودجه بدهند، و فقط کافی است با نمایندگان ارتباط بگیرند. شاید حتی زمانی که کارشناسان سازمان برنامه و بودجه نظر قطعی خود را در مورد میزان برداشت ارزی صدا و سیما (100میلیون دلار) اعلام میکردند، نماینده صداوسیما با پوزخندی معنیدار نگاهشان کرده، و به بیان عامیانه به ریششان خندیدهباشد که: شماها که کارهای نیستید!
در سالیان گذشته سازمان برنامه و بودجه بهعنوان یک نهاد فوقتخصصی متولی بودجه بارها و بارها مورد حمله بیرحمانه قرار گرفته، و تضعیف شدهاست، تضعیفی که مقدمات تحمیل خسارتهای سنگین را به اقتصاد کشور فراهم آوردهاست. ازجمله میتوان به تعطیلی سازمان در دوران ریاستجمهوری آقای احمدینژاد اشاره کرد، که مسبب اتلاف منابع کشور در مقیاس وسیع و فراتر از حد تصور شد.
این شیوه تخصیص ارز به سازمانهای خاص، و بهاصطلاح دور زدن سازمان فوقتخصصی متولی بودجه، اولین مورد نیست و متأسفانه شاید آخرین مورد هم نباشد. اما تردیدی نداریم که حکم تیر خلاص به جریان حاکمیت مجدد اندیشه و تفکر کارشناسی و نظارت هوشمند بر شیوه تخصیص منابع کشور است.
یکبار دیگر تأکید میکنم، اصلاً مهم نیست نیاز واقعی صداوسیما 100، 150 یا حتی 200 میلیون دلار باشد. مهم این شیوه غیرکارشناسی حک و اصلاح سلیقهای لایحه بودجه است که بهتدریج بررسی کارشناسی بودجه در سازمان برنامه را به اقدامی بیاثر و بهاصطلاح محض خالی نماندن عریضه مبدل خواهدکرد.