
به گزارش میمتالز، «وحید یعقوبی» معاون اجرایی انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران در نشست اعضای هیات مدیره انجمن فولاد گفت: وضعیت تولید در ۴ ماهه امسال به ۱۰ میلیون و ۸۰۰ هزار تن رسیده که نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۵ درصد کاهش نشان میدهد.
یعقوبی افزود: این کاهش تولید در برخی محصولات مانند تیرآهن چشمگیرتر بوده که تحلیل دقیقتر آن توسط کارشناسان ارائه خواهد شد.
یعقوبی در ادامه به وضعیت صادرات اشاره کرد و گفت: صادرات مقاطع طویل با کاهش ۳۰ درصدی مواجه شده و در کل، صادرات محصولات فولادی کشور ۱۴ درصد کاهش یافته است.
وی با اشاره به افزایش صادرات مواد اولیه افزود: صادرات کنسانتره سنگ آهن رشد داشته و کل ارزش صادرات زنجیره فولاد کشور در این مدت به ۲.۳ میلیارد دلار رسیده است.
معاون اجرایی انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران در بخش دیگری از سخنان خود گفت: واردات محصولات فولادی با کاهش ۳۶ درصدی همراه بوده که نتیجه سیاستهای وزارت صمت در تخصیص ارز و اولویتدهی به واردات است.
یعقوبی با اشاره به شاخص مصرف ظاهری فولاد (با فرمول تولید به اضافه واردات منهای صادرات) گفت: مصرف ظاهری فولاد در کشور ۵ درصد کاهش یافته که نشاندهنده نیاز به سیاستهای محرک مصرف در این بخش است.
وی همچنین گفت: به دلیل تحریمها، قیمت فروش محصولات فولادی ایران همچنان پایینتر از نرخ جهانی است و جزئیات بیشتر این گزارش از طریق روابط عمومی منتشر خواهد شد.
«بهرام سبحانی» رئیس انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران در این نشست با انتقاد از تصورات نادرست درباره صنعت فولاد ایران خاطرنشان کرد: با وجود آنکه فولاد بار اقتصادی کشور را به دوش میکشد متاسفانه توسط برخی افراد ناآگاه به این صنعت جفا میشود. در کشور با کمبود گاز و برق و آب روبهرو هستیم، صنعت فولاد را مقصر میدانند. بدون آنکه اعداد و ارقامی اعلام کنند، برای نمونه یک اقتصاددان عنوان میکند که برای هر تن فولاد ۸۳۰ میلیون دلار یارانه داده میشود من نمیدانم این ارقام به کدام استناد است. یا برخی عنوان میکنند فولادسازی یک اقیانوس آب لازم دارد چرا فولاد را به کویر بردهاند؛ در حالی که اعداد و ارقام برای مردم عادی معنایی نداشته باشد برای کارشناس معنا دارد. هم اکنون زایندهرود خشک شده است، اما فولاد مبارکه با ۱۰ میلیون تن تولید کار میکند. اگر آبخور بود که باید کارخانه تعطیل میشد ضمن اینکه فولاد مبارکه با هزینههای سنگین آب مورد نیاز خود را از طریق خلیج فارس یا پساب تامین میکند. یا در برق، در کل زنجیره صنعت فولاد زیر ۶ مگاوات برق مصرف میکند؛ در حالی که در کشور ۸۰ هزار مگاوات برق تولید میشود. در زمینه گاز نیز همین موضوع صادق است ۸۳۰ تا ۸۵۰ میلیون مترمکعب گاز روزانه در شبکه تزریق میشود کل صنعت فولاد ۴۰ میلیون مترمکعب در روز گاز مصرف میکند که زیر ۵ درصد میشود. صنعت فولاد اشتغالزایی بالایی دارد به ازای یک میلیون تن فولاد از معدن تا گندله و آهن اسفنجی تا فولادسازی و حملونقل زمینه اشتغالزایی را فراهم میکند. در بحث اقتصاد ملی و جیدیپی و ارزآوری سهم قابلتوجهی دارد. چرا همه نیمه خالی لیوان را میبینند.
در نشست تخصصی بررسی وضعیت صنعت فولاد ایران، یعقوبی معاون اجرایی انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران با اشاره به جایگاه دهم ایران در تولید جهانی فولاد گفت: ۷ سال متوالی است ایران در رتبه دهم تولید فولاد جهان قرار دارد و تنها ۵.۸ میلیون تن با آلمان که رتبه هفتم را دارد فاصله داریم.
وی افزود: صنعت فولاد ۵.۵ درصد از تولید ناخالص ملی، ۸ درصد اشتغال کشور (۲ میلیون شغل مستقیم و غیرمستقیم) و ۱۱ درصد درآمد ارزی کشور را تأمین میکند (در سال ۱۴۰۳) در صورتی که در سال ۱۴۰۲ میزان آن ۱۶ درصد بود. تراز تجاری ۵ میلیارد دلاری را در صنعت فولاد داریم. متاسفانه در ۴ سال گذشته، حدود ۱۴ میلیارد دلار ارزش تولید از دست رفته در صنعت فولاد را داشتهایم. ما در سال ۱۴۰۳، فقط فروردینماه را محدودیت انرژی (برق و گاز) را برای تولید نداشتیم. اگر همان تولید فروردینماه را تعمیم بدهیم به کل سال، در سال ۱۴۰۳ بایستی ۴۰ میلیون تن فولاد تولید میکردیم که فقط ۳۰ میلیون تن تولید کردهایم که ۱۰ میلیون تن تولید فولاد را عقب افتادهایم و ارزش تولید از دست رفته آن حدود ۱۴ میلیارد دلار است. صنعت فولاد در همه ماهها با چالش محدودیت برق (انرژی) مواجه بوده است و در برخی از ماهها توامان با چالش برق و گاز نیز مواجه بوده است.
یعقوبی گفت: متأسفانه هرگاه کمبودی در منابع انرژی پیش میآید، صنعت فولاد را مقصر میدانند، در حالی که آمار نشان میدهد سهم این صنعت از مصرف برق کشور تنها ۷ درصد (۵۵۰۰ مگاوات) است که ۷۳ درصد (۴۰۰۰ مگاوات) برق مورد نیاز را خود واحدهای فولادی تولید میکنند. متاسفانه بالای ۶۰ درصد محدودیتها برای صنعت فولاد اعمال میشود.
یعقوبی افزود: در مورد مصرف گاز نیز سهم صنعت فولاد تنها ۵ درصد از مصرف ملی است، صنعت فولاد سوخت جایگزین برای گاز ندارد (مثل مازوت برای سایر صنایع)، در صورتی که صنعت فولاد به لحاظ تکنولوژیکی فقط از گاز میتواند استفاده کند. ۵ درصد گاز را صنعت فولاد مصرف میکند در صورتی که ۶ برابر سهم خودش درآمد شرکت ملی گاز ایران را تامین میکند.
در ادامه «بهرام سبحانی» گفت: صنعت فولاد با مصرف ۵ درصد گاز کشور، ۳۱ درصد بودجه شرکت ملی گاز ایران را تأمین میکند، یعنی عملاً به دیگر مصرفکنندهها یارانه میدهد، وقتی میگویند صنعت فولاد یارانه میگیرد در صورتی که صنعت فولاد یارانه میدهد. شرکت ملی گاز ایران مبلغی که از صنعت فولاد میگیرد ۶ برابر مبلغی است که از دیگران گرفته میشود.
یعقوبی به بررسی قیمتهای انرژی پرداخت و گفت: از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۳ در ۶ سال، نرخ برق برای صنعت فولاد ۲۳ برابر شده است – در هیچ جای دنیا سابقه نداشته که چنین اتفاقی افتاده باشد - و در همین مدت قیمت فولاد حدود ۵۱۱ درصد رشد داشته است تقریبا ۶ برابر. در نرخ گاز هم همین طور و اگر نرخهای گاز امسال را در نظر نگیریم که حدود ۱۰ هزار تومان در هر مترمکعب بوده، نرخ گاز میانگین سال ۱۴۰۳ را در نظر بگیریم از فروردین و خرداد آن هم کمتر بوده حدود ۴ هزار تومان نرخ گاز صنعت فولاد در سال ۱۴۰۳ بوده یعنی از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۳ نرخ گاز صنعت فولاد ۱۴ برابر شده، در حالی که قیمت فولاد تنها ۶ برابر افزایش یافته است و این با یکدیگر همخوانی ندارد.
وی افزود: نرخ رسمی مصوبی که برای برق و گاز صنعت فولاد اعمال میکنند در برق ۱۶۷۷ تومان هست و در گاز ۸۰۰۰ تومان است، اما با عوارض و هزینههای جانبی مثل ترانزیت و ... که در قبوض برق و گاز اضافه میشود بهای تمامشده برق برای فولادسازان حدود ۲۱۵۰ تومان و در گاز ۱۰۵۰۰ تومان است. به نرخ روز ارز اگر بخواهیم تقسیم کنیم برای میانگین سال ۱۴۰۳، حدود ۳.۵ سنت هزینه برق و ۱۷ سنت هزینه گاز صنعت فولاد خواهد بود.
وی با مقایسه قیمت انرژی در منطقه افزود: در مقایسه با کشورهای منطقه ۳ برابر کشورهای منطقه هزینه گاز میدهیم. در عمان، عربستان و قطر گاز را به مبلغ ۶ سنت به صنایع میدهند در صورتی که هزینه گاز صنعت فولاد ایران ۱۷ سنت به ازای هر مترمکعب است. حقیقتا صنعت فولاد مظلوم واقع شده است. در مورد برق نیز با نرخی معادل صادرات به عراق (۴ سنت) برق خریداری میکنیم و اگر مبلغ خریداری برق آزاد را هم لحاظ کنیم حتی آن را با مبلغ بیشتری هم خریداری میکنیم.
«وحید یعقوبی» گفت: بین نرخ برق مصوب برای صنعت فولاد و نرخ بهای تمامشده برق بین ۳۰ تا ۴۰ درصد اختلاف است. این صنعت نه تنها یارانه دریافت نمیکند، بلکه هزینه گاز آن نیز سه برابر متوسط منطقه است.
در بخش دیگری از این نشست، یعقوبی به موضوع آب اشاره کرد و گفت: کل مصرف سالیانه آب کشور ۱۰۰ میلیارد مترمکعب است. ۱۵۴ میلیون مترمکعب نیز مصرف آب سالانه در صنعت فولاد کشور است. مصرف آب صنعت فولاد تنها ۰.۱۵ درصد از کل مصرف آب کشور است که ۷۰ درصد آن از تصفیه پسابها و بازچرخانی آب و ۴۰ درصد دیگر از آبشیرینکنهای خلیج فارس (انتقال آب خلیج فارس) تامین میشود. میزان تامین آب صنعت فولاد از سرمایهگذاری فولادسازان ۱۱۰ میلیون مترمکعب است بنابراین سهم مصرف آب صنعت فولاد از منابع آبی کشور فقط ۰.۰۴ درصد است.
یعقوبی خاطرنشان کرد: روند حاشیه سود شرکتهای بزرگ فولادی روند نزولی را طی میکند. در گاز نه تنها یارانه نمیگیریم بلکه سه برابر قیمت آن هزینه را پرداخت میکنیم، در برق به نرخ صادراتی ایران پول برق میدهیم. با توجه به عرضه سنگ آهن در چند سال گذشته در بورس کالا، سنگ آهن نیز نرخ جهانی شده و صنعت فولاد بابت آن یارانه نمیگیرد. همیشه مرسوم بوده که صنعت فولاد ایران در دو مورد یارانه میگیرد یکی در مواد اولیه یارانه میگیرد یکی هم در انرژی. اما اکنون مشخص شده نه تنها یارانه نمیگیرد بلکه نرخ هزینهها از منطقه هم بیشتر شده و به صنعت فولاد ایران هزینههای بالاتر تحمیل شده است.
یعقوبی افزود: صنعت فولاد صنعت سرمایهبری است و نرخ تامین مالی برای این صنعت خیلی اهمیت دارد. نرخ دلاری تامین مالی این صنعت متوسط در دنیا ۵ درصد است و در ایران ۱۰ درصد است. دو برابر دنیا هزینه تامین مالی برای فولادسازی میدهیم که ۲۵ دلار به ازای هر تن میشود. نیروی انسانی صنعت فولاد، ۱۰ برابر نرخ سرانه هر نفر نسبت به میانگین دنیا است. هزینههای ناشی از تحریم را هم اگر در نظر بگیریم مجبور شدهایم ۲۰ دلار کمتر بفروشیم. در تحلیل داده و ستاندهای، بر خلاف تصور عمومی که گمان میکنند صنعت فولاد یارانه میگیرد. برعکس است و ۱۰۰ دلار به ازای هر تن تولید فولاد، هزینه به این صنعت تحمیل شده است و یارانهای هم نمیگیرد.
«سیدرسول خلیفهسلطانی» دبیر انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران نیز گفت: هزینهای هم چند سال گذشته مثل ناترازی انرژی برای آن اضافه و تحمیل شده است. این تحلیلی که ارائه شد در شرایطی بود که اگر ناترازی وجود نداشت. ناترازی وقتی پیش میآید ۳۰ درصد ظرفیت تولید فولاد زمین میماند و غیرفعال میشود. ۳۰ درصد در مجموع به این هزینهها اضافه میشود و مبلغی بالغ بر ۱۰۰ دلار به ازای هر تن تولید فولاد، هزینه به این صنعت تحمیل میشود.
وی افزود: اینجا صحبت از یک مساله ملی است. باید مسوولانه بر روی این مسایل کار کنیم. وقتی صحبت از آب میشود باید بدانیم چه کسی مصرفکننده آب است، چه کسی تولیدکننده آب است. باید بدانیم فولادیها چقدر آب تولید میکنند، فولادیها چقدر در بازچرخانی آب، استفاده از پسابها، استفاده از آبشیرینکنها و انتقال آب از دریا با آن هزینههای گزاف برای مشروب کردن استانها نقش دارند.
سبحانی در پاسخ به سوالی درباره مصرف آب در صنعت فولاد توضیح داد: صنعت فولاد یک زنجیره است. زنجیرهای که از معدن شروع میشود و در کارخانجات مختلف این سنگ آهن فرآوری میشود و محصول نهایی آن فولاد میشود. فولاد مبارکه با تولید ۱۰ میلیون تن فولاد در سال، تنها ۱۶ تا ۱۷ میلیون مترمکعب آب در سال مصرف میکند که بخش عمده آن بازیافت میشود یعنی هر تن فولاد حدودا زیر ۲ مترمکعب آب مصرف میکند.
وی افزود: تمام آبی که در این فرآیند مصرف میشود، تصفیه میشود، رسوبگیری میشود و بازچرخانی میشود. در صنعت فولاد بخش عمدهای از بازچرخانی آب به صورت سیکل بسته است. مثلا در واحد نورد گرم فولاد مبارکه از شمش قرمز فولادی که از کوره بیرون میآید تا زمانی که نورد و ورق شود همان طور آب بر روی ماشینآلات میریزد و تصور آن است که آب زیادی مصرف میشود در صورتی که زیر دستگاهها و ماشینآلات کانالی وجود دارد که آبها جمعآوری میشود، سپس در بخش فیلتراسیون رسوبگیری میشود و در کولینگ تاورها (برجهای خنککننده) خنک میشود و دوباره وارد سیستم میشود. آنچه که از دست میرود، آبی است که در برج خنککننده به صورت بخار بالا میرود که مقدار بسیار کمی است که آن هم هدر نمیرود. تمام شرکتهای فولادی با وجود بحران آب با بازچرخانی مصرف را پایین آوردهاند و، چون مصرف آب برای آنها گران تمام میشود به این سمت رفتهاند.
وی ادامه داد: در صنعت فولاد از سیستم آب چرخشی (بازچرخانی) استفاده میشود و تصور هدررفت آب نادرست است. آب مورد استفاده در فرآیند تولید پس از تصفیه مجدداً مورد استفاده قرار میگیرد.
سبحانی به پرسشی در مورد ارائه آمار و اطلاعات انجمن به کدام بخش است مخاطب مردم است یا دولت، گفت: هر دو مورد مخاطب ما هستند، اما ممکن است شیوههای برخورد با آنها متفاوت باشد. باید همه ارکان جامعه از استاد دانشگاه، دانشجویان و بخش دولتی و همه از این موضوع مطلع شوند تا بتوانند تحلیل درستی داشته باشند. اگر این قشر متوجه این موضوع شوند خیلی از افراد جامعه را میتوانند متوجه کنند. در واقع تصور دولت این است که آن قدر سود در فولاد زیاد است که میتواند برق و گاز را گران کند. ما انرژی را ارزان خریداری نمیکنیم. از سویی دیگر نرخ بهره و افزایش نرخ ارز نیز توانست سوددهی در صنعت فولاد را تحت تاثیر قرار دهد.
«احسان دشتیانه» عضو هیات مدیره انجمن فولاد نیز در این نشست با رد تصورات نادرست در مورد مصرف آب گفت: بر خلاف تصور عمومی، صنعت فولاد سهم ناچیزی در مصرف آب دارد. بر اساس آمار وزارت نیرو، مصرف آب کل صنعت ۳.۳ درصد است، چیزی حدود ۸ درصد مصرف شرب خانگی و مابقی در بخش کشاورزی مصرف میشود و بدون بازدهی لازم. ما از ۱۰۰ میلیارد مترمکعب مصرف آب این میزان را به خود اختصاص دادهایم.
وی افزود: جالب است بدانیم که چیزی حدود ۴۰۰ میلیارد مترمکعب آب ناشی از بارش داریم که به این معناست که قابلیت استفاده از بخشی از آن را نداریم. اگر کشاورزی ما صنعتی بود همین کاری را که مبارکه انجام داده است را میتوانست انجام دهد. فولاد مبارکه از یک میلیون تن تولید فولاد که به هفت میلیون تن رسیده است حتی مصرف آب خود را کاهش هم داده است. جالب است که صنعتی که مصرف خود را بهینه کرده حالا در جایگاه متهم قرار میگیرد در حالی که بخشی از اقتصاد (کشاورزی) به شیوه سنتی و اشتباه پیش میرود و هیچ اقدامی برای آن انجام نمیگیرد. به عنوان مثال در مناطق کمآب برنج میکاریم و میزان اشتغال متناسب آن را ملاحظه کنید. حتی آب مصرفی یونجه برابر با مصرف کل آب شرب کشور چیزی حدود ۹ میلیارد مترمکعب است. همچنین شش برابر بالاتر از متوسط دنیا برنج مصرف میکنیم و خود همان مصرف هم اشتباه است و این یعنی اشتباه در اشتباه در اشتباه. ادامه دار شدن این موارد یعنی آنکه نمیخواهیم با مردم صادقانه صحبت کنیم و فقط دوست داریم چیزی بگوییم و تنها به صنعت مادر حمله شود.
سبحانی با اشاره به یک ویدئو آماری گفت: در حالی که مردم هندوانه را محصول پرمصرف میدانند، تولید هر کیلو گندم ۱۰ برابر بیشتر از هندوانه آب مصرف میکند.
سبحانی با انتقاد از برخی اظهارنظرها گفت: متاسفانه برخی بدون آگاهی از واقعیتها، صنعت فولاد را متهم به مصرف زیاد آب میکنند، در حالی که آمارها خلاف این ادعا را ثابت میکند. طی هفتههای گذشته نیز در دانشگاه تهران در یک نشست بنری را زده بودند که برای تولید فولاد یک اقیانوس آب احتیاج است که این واقعا خلاف واقع است.
«احسان دشتیانه» در ادامه نیز در ارتباط با کاهش سود شرکتها نیز گفت: متوسط از ۴۰ تا ۶۵ درصد شرکتهای مختلف در عملکرد سه ماهه کاهش سود قابل توجه داشتهاند و این بدون در نظر گرفتن تورم است. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت آن است که سه ماهه اول سال گذشته، نسبت به سه ماهههای بعدی همان سال، سودها کاهشی بوده است. اگر مقایسه را شش ماهه انجام دهیم، وضعیت حتی بدتر هم خواهد شد. این یک زنگ خطر جدی است و اگر مسوولین به فکر نباشند و تصمیمات کلان و استراتژیک اتخاذ نکنند، این صنایع خدای ناکرده نابود خواهند شد و بخش غیرنفتی، تولید ناخالص داخلی (GDP) و اشتغال را از دست خواهیم داد.
«وحید یعقوبی» نیز اظهار کرد: میانگین حاشیه سود ۱۲ شرکت بزرگ فولادی و معدنی بورسی از ۳۸ درصد در سال ۹۹ به ۱۱ درصد در دوره منتهی به ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ کاهش یافته و پیشبینی میشود این رقم در سال جاری حتماً به زیر ۱۰ درصد نیز برسد.
دشتیانه افزود: حتماً باید شرکتهای معدنی و فولادی را از یکدیگر تفکیک کنیم. بررسی شرکتهای بورسی نشان میدهد حاشیه سود در بخش فولاد به شدت کاهش یافته است، در حالی که سود شرکتهای معدنی روند افزایشی داشته، تمامی شرکتهای فولادی با کاهش سود مواجه شدهاند.
یعقوبی ادامه داد: وضعیت در بخش خصوصی به مراتب بدتر است و حتی بسیاری از واحدهای تولیدی بخش خصوصی، همانند واحدهای القایی در استانهایی مانند یزد و اصفهان، تعطیل شدهاند.
سبحانی در این باره توضیح داد: از ۶ هزار مگاوات برق مورد نیاز زنجیره فولاد، حدود ۴ هزار مگاوات توسط نیروگاههای خود واحدهای تولیدی تأمین میشود. متاسفانه حتی این نیروگاهها نیز با محدودیت مواجه هستند و برق تولیدی آنها به طور کامل در اختیار خود واحدها قرار نمیگیرد. بخشی از برق را هم شرکتها به عنوان برق قطعنشو از بورس انرژی با قیمت بالایی خریداری کردند که در قرارداد صراحتا آمده است که این برق قطع نشود، اما در اوج مصرف نیز این هم قطع میشود.
وی افزود: این روند تا زمانی که ناترازیها وجود داشته باشد، تمام نخواهد شد. در واقع تا زمانی که حداقل ۱۵ تا ۲۵ هزار مگاوات به ظرفیت تولید برق کشور اضافه شود، ادامه خواهد داشت. در شرایط فعلی وزارت نیرو در تلاش است تا بین مصرف خانگی و صنعتی توازنی را برقرار کند. در اصفهان مدت زمان قطعی برق از ۲ ساعت به ۴ ساعت در روز افزایش یافته است. این فشار تا زمان حل مشکل ناترازی برق ادامه خواهد داشت. اگر صنعتی که نیروگاه احداث میکند برق را به او بدهند این موضوع منجر به افزایش انگیزه در سرمایهگذاری میشود.
«محسن مصطفیپور» عضو هیات مدیره انجمن فولاد نیز درباره ناترازی انرژی بیان کرد: متولی موضوع تامین انرژی بخش دیگری است که باید پاسخگو باشد. در سند چشم انداز ۱۴۰۴ قرار بود فولادسازان ۵۵ میلیون تن فولاد تولید کنند نه آن که میزان آب و برق مورد نیاز را هم تامین کنند. این موارد تکالیف دیگران است، اما صنعت فولاد خود را موظف به تحقق برنامه میداند و به همین دلیل در این موارد نیز سرمایهگذاری کرده است.
وی ادامه داد:، اما حتی برای بهرهبرداری از نیروگاههای احداث شده نیز با محدودیت همراه شده است. اما امروز در کنار اینکه بخشی از ۴ ماهه ابتدایی سال صنعت فولاد درگیر جنگ تحمیلی ۱۲ روزه بود، اما صنعت فولاد کشور در تلاش است تا تولید متوقف نشود. اما فولادیها بیش از این نمیتوانند خود را با شرایط هماهنگ کنند تا تابآوری بیشتری داشته باشند.
سبحانی همچنین در ادامه و در پاسخ به سوالی درباره روند تولید اظهار کرد: بررسی تولید در چهار ماهه نمیتواند نشاندهنده روند کلی سال باشد. ممکن است واحدها تعمیرات را به تعویق انداخته باشند تا در ماههای اول با حداکثر ظرفیت تولید کنند. اما باید دید در طول سال شرایط به چه صورت خواهد بود.
خلیفهسلطانی همچنین ادامه داد: متوسط رشد سالانه تولید فولاد در ۲۰ سال گذشته حدود ۵.۷ درصد بوده، اما امسال این رقم به ۰.۷ درصد رسیده که در واقع به معنای رشد منفی حدود ۵ درصدی است. البته دوره learning curve واحدهایی که سال گذشته وارد تولید شدهاند را هم باید حساب کرد، در نتیجه نمیتوان این عدد را رشد تلقی کرد.
سبحانی همچنین درباره پروژه انتقال آب خلیج فارس گفت: دو راهکار وجود داشت، یا انتقال سنگ آهن به کنار دریا یا آوردن آب به معادن، که در این باره برخی کارخانهها گزینه دوم را انتخاب کردند. در فاز اول انتقال آب از بندرعباس به سیرجان، شهربابک و یزد رسید و این پروژه برای واحدهای کویری مانند گلگهر و چادرملو ضروری بود. در واقع آب را منتقل کردند بدون آنکه از آبهای زیرزمینی استفاده کنند هرچند هزینه شیرینسازی و انتقال آب بالاست، اما از تعطیلی واحدها جلوگیری کرد. با توجه به لولهگذاری مسیر برای ۲۰۰ میلیون مترمکعب، اصفهان نیز تصمیم گرفت تا در این کریدور شرکت و آب را منتقل کنند چرا که چاره دیگری نبود.
وی اعلام کرد: هزینه هر مترمکعب آب انتقال یافته حدود ۴ یورو تمام میشود که برای صنعت در هزینههای تمامشده قابل توجیه است، اما برای مصارف خانگی مقرون به صرفه نیست.
دشتیانه نیز با انتقاد از پروژه انتقال آب اظهار کرد: این پروژه از نظر اقتصادی توجیه ندارد. آیندگان قطعاً این تصمیم را غیرعاقلانه خواهند دانست، اما صنعت چارهای جز این انتخاب نداشت. اگر بر روی صرفهجویی یا حتی اصلاح قیمت کار شود میتوان نیاز صنعت را تامین کرد.
سبحانی درباره هدف تولید ۵۵ میلیون تن نیز بیان کرد: در سال ۸۴ اعلام شد تا در افق ۱۴۰۴، ۵۵ میلیون تن فولاد تولید شود، زیرا در آن سال میخواهیم رشد ۸ درصد در سال داشته باشیم و قرار بود مصرف داخلی حدود ۳۰ میلیون تن باشد. اما هیچ کدام از این اتفاقات رخ نداد. سرمایهگذاران فولادی از همان زمان شروع به کار کردند امروز برنامه محقق شده است، اما به موازات باید زیرساختها تامین میشد.
وی ادامه داد: متاسفانه وزارتخانههای مربوطه به تعهدات خود برای تامین زیرساختهای انرژی عمل نکردهاند. این در حالی است که سرمایهگذاران بخش خصوصی در طی این سالها ظرفیتها را تا ۵۵ میلیون تن گسترش داده و به تعهدات خود عمل کردهاند. متاسفانه در حالی که این ظرفیت محقق شده و زیرساختها وجود ندارد، اما همچنان مجوزهای احداث واحدهای فولادی صادر میشود. آیا این مجوزها مشاوران اقتصادی دارد؟
وی هشدار داد: صدور مجوزهای جدید برای واحدهای فولادی بدون تأمین زیرساختهای انرژی، فقط باعث انتقال محدودیتها از یک واحد به واحد دیگر میشود و کمکی به افزایش تولید نمیکند. البته وزارتخانه از صدور مجوزهای بیرویه جلوگیری کرده و همچنین مجوز اخذشده واحدهایی که پیشرفت چندانی ندارند را به منظور جلوگیری از ایجاد چالش در این حوزه باطل میکند، زیرا ۵۵ میلیون تن سرمایهگذاری فولاد را نمیتوانیم بهرهبرداری کنیم.
سبحانی از برنامههای صنعت فولاد برای استفاده از هوش مصنوعی خبر داد و گفت: شرکتهای بزرگ و پیشرو مانند فولاد مبارکه و فولاد خوزستان در حال دیجیتالیشدن هستند و چارهای جز این ندارند. این تغییرات برای بقا در بازار ضروری و ناگزیر است. زیرا این موضوع در قیمت تمامشده بسیار موثر است.
«احمد دنیانور» عضو هیات مدیره انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران نیز در پاسخ به خبرنگار «میمتالز» که آیا موضوع گازکشی به کل کشور و حتی روستاها ما را به چنین جایگاهی در زمینه تامین گاز رسانده است، گفت: کاملا درست است البته ما صنعتگران سیاسی نیستیم. اما بردن گاز به روستاها بدون کنترل صورت گرفت و حتی در برخی روستاها در طویلهها برای چهارپایان هم گاز روشن میکنند، در حالی که در هیچ جای دنیا گاز را به روستا نمیبرند بلکه به کنار آب برده و تبدیل به برق میکنند. در این زمینه سیاستمداران ما در دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ دانش این کار را نداشتند و این اقدام اشتباه را انجام دادند.
وی افزود: همین مساله در مورد آب نیز صدق میکند و ۷۰ میلیون مترمکعب آب را از خلیج فارس انتقال میدهیم که هر مترمکعب آن ۴.۵ یورو هزینه دارد که جمع آن ۳۱۵ میلیون یورو در سال میشود که هزینه انتقال آب را به صنعت فولاد تحمیل میکند، در حالی که در مجاورت اصفهان استان چهارمحال و بختیاری ۴.۶ میلیارد مترمکعب تولید آب سالیانه دارد. اگر سالیانه ۱۰۰ میلیون یورو به استان چهارمحال و بختیاری بدهید و آب ۱۰۰ میلیون مترمکعب صنعت را تامین کنید، هم چهارمحال بختیاری آباد خواهد شد و هم صنایع اصفهان مجبور به پرداخت این حجم پول برای آب نخواهد بود. مشکل این است که حکمرانان متناسب با استراتژی سیاسی عمل میکند.
وی ادامه داد: باید دید آیا این کار را برای مردم انجام میدهیم یا آنکه یک راهبرد داریم. مشکل آن است که حکمرانان ما تنها برای خوشایند مردم این کار را انجام میدهند. در واقع حکمرانی ما متناسب با استراتژیهای سیاسی است.
دنیانور همچنین در پاسخ به این پرسش خبرنگار «میمتالز» که موضوع اسنپبک (مکانیسم ماشه) چه تاثیراتی بر بازار فولاد دارد، گفت: مکانیزم ماشه یک نگرانی بیش از اندازه است. البته قصد کوچکسازی آن را ندارم. زمانی که برجام به امضا رسید، طرفین برجام به دنبال ضمانت اجرایی بودند. نماینده کشور روسیه پیشنهاد داد که یک مکانیسمی در اینجا پیشبینی کنیم که اگر هر یک از طرفین به تعهد خود عمل نکردند، طرف مقابل حق دارد به قبل از برجام بازگردد. پیش از برجام ۶ قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تصویب کرده بود که ۵ قطعنامه پایدار و ۲۳۱۹ آخرین قطعنامه ملغی شود. آمریکا از برجام خارج شد و سه ماه بعد تقاضای اسنپبک داد که شورای امنیت با آن مخالفت و عنوان کرد که آمریکا از برجام خارج شده و امکان استفاده از آن را ندارد. ایران سه سال پیش اسنپبک داد و غنیسازی را آغاز کرد و آن را به ۶۰ درصد رساند. پس ما زودتر از آنها از اسنپبک استفاده کردیم. هم اکنون اتحادیه اروپا میخواهد از اسنپبک استفاده کند و دو هفته دیگر نیز وقت ندارد و روش آن این است که یک قطعنامه به شورای امنیت پیشنهاد میدهد که تحریمهای ایران به قوت خود باقی است و اگر سه کشور آن را نقض و وتو میکند و ۲۳۱۹ ملغی شود، ۶ قطعنامه برمیگردد. اثر اقتصادی اسنپبک تا حدی محسوس است، اما بیشتر اثر روانی روی نرخ ارز و ناامنی سرمایهگذاری دارد و بخشی از تحریمهای سازمان ملل را برمیگرداند، اما تحریمهای اصلی مربوط به آمریکا است امروز هم وجود دارد. در کل تحریمهای سازمان ملل بیشتر جنبه سیاسی - امنیتی دارد تا اقتصادی، هرچند اثر اقتصادی آن طولی و حاشیهای است، بنابراین صنعت فولاد در اسنپبک آسیب آن چنانی نخواهد دید.
«جهاندار شکری» عضو هیات مدیره انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران و مدیرعامل ذوب آهن بیستون نیز در پاسخ به پرسش خبرنگار «میمتالز» مبنی بر صادرات و کارتهای بازرگانی عنوان کرد: با توجه به این موضوع که بنده عضو اتاق بازرگانی کرمانشاه هستم، ما در آنجا تصمیم گرفتیم دیگر کارت صادر نشود. در این راستا رئیس اتاق بازرگانی را بازخواست کردند که چرا نمیخواهید کارت بازرگانی صادر کنید. موضوع کارتهای بازرگانی به دو سال پیش باز میگردد آیا هدف ما این بود که صادرات یا ارزآوری را افزایش دهیم یا هدف این بود که بخش ارزشفزودهای که کارخانجات در حال ایجاد آن بودن و حتی با آن تهاتر میکردند را از بین ببریم.
شکری ادامه داد: در حال حاضر با همین کارتهای بازرگانی چند مشکل برای واحدهای تولیدی به وجود آمده است، ذوب آهن بیستون دومین صادرکننده تیرآهن کشور پس از ذوب آهن اصفهان بود که صادرات آن سال گذشته به صفر رسید. به دلیل اینکه ما یک تفاوت نرخ ارز داریم و تا زمانی که این تفاوت نرخ ارز خیلی بالاست انگیزهای مانند قاچاق سوخت به وجود میآید که برخی افراد با کارتهای اجارهای صادرات انجام دهند. حتی در آماری که نشان از افزایش صادرات دارد باید این موضوع را دید که تا چه اندازه کارخانهها افزایش صادرات داشتند، چراکه هیچ کارخانهای نمیتواند صادرات داشته باشد و ارز آن را به دولت تحویل ندهد، بنابراین ۶۵ درصد بازرگانان و ۳۵ درصد کارخانهها صادرات فولاد انجام میدهند.
شکری افزود: البته ما تمایل داریم که بازرگانان نیز در بخش صادرات به فولادسازان کمک کنند، اما در این میان افرادی هستند که بازرگان هم نیستند و تنها با این کارتهای بازرگانی و اجاره اقدام به صادرات میکنند. ما تلاش میکنیم که جلوی این کار را بگیریم تا هم ارز آنها به کشور بازگردد و دوم برندسازیهایی که انجام شده است به درستی صورت بگیرد و با یک نام و نشان دیگر کالای دیگری صادر نشود. چرا میلگرد ایران با قیمت ۳۸۵ دلار باید به فروش برسد. ما این سیاستها را در پیش گرفتیم که یکی از بازارهای اصلی ما که کشور عراق است، تعرفههای سنگین روی میلگرد ما گذاشته است.
وی ادامه داد: اگر نرخ ارز آزاد و نیمایی به هم نزدیک شود و این انگیزه برای کارتهای بازرگانی از بین برود، صادرات سامان پیدا میکند.
شکری گفت: از طرف دیگر چرا شمش ما با قیمت ۴۲۰ دلار به بازار عراق میرود به این دلیل که هیچ عوارضی ندارد. آنها برای کارخانههای خود مواد اولیه را بدون عوارض و محصول را با عوارض وارد میکنند. دلیل اصلی این موضوع خود ما هستیم.
وی همچنین یادآور شد: ما در داخل دچار سیاستهای اشتباه تامین داخلی به صورت صد درصد هستیم و شعار حامی مصرفکننده را میدهیم، اما نمیدانیم چه کسی حامی تولیدکننده است. ما هر چه به سمت جلو حرکت میکنیم دغدغههایمان بیشتر میشود.
شکری بیان کرد: اگر ما امروز خواهان تک نرخی شدن ارز هستیم، برای این است که دست دلالان را کوتاه کنیم. دغدغه اصلی ما اختلاف قیمت نرخ ارز است که باعث سوءاستفاده شده است تا زمانی که نرخها را واقعی نکنیم مانند قاچاق سوخت (بنزین و گازوئیل) شاهد قاچاق فولاد نیز خواهیم بود. هماکنون نیز فولاد قاچاق میشود با همین کارتهای بازرگانی که ارز آن بسیار اندک به کشور بازمیگردد. دغدغه اصلی ما محاسبه نرخ است اگر نرخها واقعی نشود همچنان شاهد قاچاق فولاد خواهیم بود. امیدواریم هر چه سریعتر مساله کارتهای اجارهای حل شود چرا که کارخانهها نمیتوانند کار کنند.
شکری نیز درباره کارتهای بازرگانی گفت: ما تولیدکننده و متعهد به این تولید هستیم، اما مشکل اصلی ارز چندنرخی است که رانت به وجود میآورد.
مدیرعامل ذوب آهن بیستون همچنین درباره کارخانههایی با کوره القایی تصریح کرد: یک روزی دغدغه کورههای القایی مواد اولیه بود، اما هم اکنون دغدغههای آنها مواد اولیه، تامین انرژی و تولید و ... است که اکثر این واحدها تعطیل شدهاند. ظرفیت القاییها ۷ میلیون تن فولاد در کشور است، اما امروز واحدهای بزرگ این روش دچار چالش شدهاند چه برسد به واحدهای کوچک. با وجود ناترازی انرژی این واحدها حال و روز خوبی ندارند به ویژه با دستوری عرضه کردن کالا در بورس برای کالایی که چندین برابر عرضه دارد و تقاضایی نیز ندارد و قیمت محاسبهای با دلار ۷۰ هزار تومان که دولت آن را تعیین کرده است، در حالی که ما چنین دلاری را ندیدهایم به جز زمانی که ارز خود را به بانک مرکزی تحویل میدهیم و پس از انتظار طولانی به ما بخشی از آن را پس میدهند. در کل انجمن پیگیر موضوعات کورههای القایی چه در زمینه انرژی و چه در زمینه تامین مواد اولیه است. وضعیت واحدهای القایی خوب نیست و انجمن پیگیر حل این مسائل است.
شکری همچنین بیان کرد: تولیدکننده باید تولید خود را انجام دهد، زیرا تعهدی در قبال تولید فولاد دارد. راهکار اگر ارز تک نرخی است ما تشکر میکنیم از کسی که این کار را انجام دهیم. در واقع مشکل اصلی ما چند نرخی بودن ارز است. اگر ارز دو نرخی باشد رانت ایجاد میشود.
یعقوبی نیز درباره صادرات عنوان کرد: در سال ۱۴۰۲ حدود ۳۲ درصد صادرات میلگرد کشور توسط تجار و ۶۸ درصد مابقی نیز توسط واحدهای تولیدی صادر شد. در سال ۱۴۰۳ همین کارتهای بازرگانی یک بار مصرف باعث شد که سهم این دو بخش برعکس شود و صادرات واحدهای تولیدی به ۳۵ درصد سقوط کرده و صادرات تجار به ۶۵ درصد صعود کرد.
همچنین «سیدرسول خلیفهسلطانی» دبیر انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران در پاسخ به این پرسش خبرنگار «میمتالز» که سرمایهگذاری فولادسازان زمینه گاز به کجا رسید، گفت: حدود سه سال پیش با همکاری ایمیدرو و وزارت نفت مطالعات این موضوع آغاز شد و مطالعه فاز صفر روی چند میدان گازی شروع و کنسرسیومی نیز تشکیل شد. به هر حال اگر کاری آغاز شود به نتیجه خواهیم رسید.
سبحانی نیز در این زمینه عنوان کرد: ممکن است چند سال دیگر این موضوع را مطرح کنیم که آیا درست بود صنعت فولاد وارد حوزه گاز شود؟ مساله این است که ما باید کار بخشهای دیگر را هم انجام دهیم. به فولادساز چه مربوط است که میدان نفتی بگیرد و حفاری انجام دهد، زیرا اصولا او در این راستا تخصص ندارد، البته در این راستا دو نوع شرکت وجود دارد، شرکتهایی که کاملا خصوصی هستند و امکان ندارد که دنبال چنین موضوعی را بگیرند، اما مدیران دولتی مجبور به همکاری میشوند. هر چند ساخت نیروگاه و سرمایهگذاری در میادین گازی کار فولادساز نیست. وقتی رقیب ما در خارج از کشور کارخانه احداث میکند، نیروی انسانی مورد نیاز او پشت فنس پیاده میشوند و شروع به کار میکنند، در حالی که ما در ایران یک فنس را که میگیریم، ابتدا باید ۳۰۰ دستگاه برای حملونقل راهاندازی کنیم. ممکن است حتی فولادساز را مجبور به ساخت مترو هم بکنند. با تمام این شرایط فولادسازان اقدام به ساخت نیروگاه کردند، اما میادین گازی به این سادگیها نیست و نیاز به حفر چاه دارد که فولادساز به این کار آگاهی ندارد. حتی نمیتواند پیمانکار بگیرند، چون این موضوع کاملا انحصاری و در اختیار دولت بوده است.
همچنین سبحانی در پاسخ به این پرسشی که واحدهای فولادسازی پس از جنگ چه سیاستهایی را در پیش رو گرفتند، عنوان کرد: واحدهای فولادسازی وضعیت یکسانی نداشتند، برخی واحدهای فولادسازی که به دلیل موقعیت جغرافیایی در وضعیت خطرناکی قرار داشتند به صورت کامل تعطیل کردند، مانند واحدهای فولادسازی در کرمانشاه. هر چند طی جنگ خوشبختانه حملهای به شرکتهای فولادی صورت نگرفت. سایر شرکتها نیز کماکان به تولیدات خود ادامه دادند و از آنجا که در دوران جنگ قطعی برق کمتر شد قادر به تولید بیشتری شدند.
شکری نیز در این راستا عنوان کرد: البته با قطعی اینترنت و ماینرها برق فولاد بیشتری تولید شد و واحدها قادر به تولید فولاد بیشتری شدند.
سبحانی همچنین درباره جنگ ۱۲ روزه و آمادگی برای جنگ عنوان کرد: دو مساله در جنگ مطرح میشود یک مساله درون بنگاهی است. شرکتهای فولادسازی در مسائل درون بنگاهی به دلیل ریسکهایی که دارند خود آنها در قالب پدافند غیرعامل مانورهایی را مرتب برگزار میکنند تا نیروگاهها آمادگی لازم را داشته باشند. یا دستورالعملهایی دارند که اگر آتشسوزی رخ داد، در آن صورت چه اقداماتی انجام دهند. اما مسائل بیرونی آنها به تجارت و بازار و حملونقل برمیگردد. برخی شرکتها که خوراک آنها به صورت روزانه تامین میشد، دچار مشکل تامین مواد اولیه شدند. دولت در کمک به صنایع کار خاصی انجام نداد، چراکه دولتمردان بسیار غافلگیر شده بودند. همان طور که حادثه بندرعباس اتفاق افتاد بسیاری از واحدها دچار کمبود لوازم یدکی شدن یا برخی فولادسازان مانند ذوب آهن اصفهان و فولاد زرند ایرانیان در گمرک کک و زغال سنگ داشتند که ترخیص و حملونقل آنها متوقف شد. به هر حال یک شرایط فوق العاده بود.
سبحانی همچنین درباره دامپینگ کشورهای مختلف عنوان کرد: قوانین و مقررات ما پویایی لازم را ندارد و قوانین آنتی دامپینگ ما عمل نمیکند. در سال ۱۳۸۰ ما به وزارتخانه اعلام کردیم که از روسیه و اوکراین به شدت میلگرد وارد میشوند بنابراین تعرفه ۱۰درصدی برای میلگرد اعلام کردیم تا زمانی که این تعرفه اعمال شود ۲ تا ۳ هفته طول کشید و زمانی که آن را اعلام کردیم ۴ روز بعد اتحادیه فولادسازان روسیه و اوکراین اعلام کردند که، چون ایران تعرفه ۱۰ درصدی اعلام کرده، ما نیز ۱۰ درصد قیمت خود را کاهش میدهیم و این گونه بود که تعرفهگذاری ما را خنثی کردند. ما اگر بخواهیم تعرفه بگذاریم ممکن است روسیه و اوکراین دامپینگ کنند. ایران دامپینگ نمیکند، اما با کارتهای بازرگانی ممکن است این اتفاق روی دهد.
وی ادامه داد: قیمت شمش در دنیا ۴۵۰ دلار است که در ایران با ۴۳۰ به فروش میرسد که میلگرد باید ۵۰ دلار گرانتر از شمش باشد. اما با کارت بازرگانی میلگرد را با ۳۸۰ دلار صادر میکنند و علت این مساله ناشی از ارز دونرخی است. در حالی که شمشی که ۴۲۰ دلار صادر میشود باید ارز آن به صورت شفاف به بانک مرکزی عرضه شود، اما کسانی که با کارت بازرگانی صادرات انجام میدهند ارزی به بانک مرکزی ارائه نمیدهند و ممکن است در قبال آن خودرو وارد کرده و سود نیز ببرند، بنابراین زمانی که میلگرد با ۳۸۰ دلار صادر بازار میشود معنای دامپینگ پیدا میکند که ترکیه تعرفه آنتیدامپینگ برای آن گذاشت.
«بهادر احرامیان» دیگر عضو هیات مدیره انجمن فولاد نیز عنوان کرد: دامپینگ زمانی مدعی پیدا میکند که تولیدکنندگان کشور ثالثی ناچار به محصول خود درب مرز با FOB پایین است. در این راستا تاجرها سود منصفانه روی محصول نمیگذارند آنها به قیمتهای محصول در بازار نهایی نگاه میکنند و ممکن است محصولی که از ایران خارج میشود با یک برند دیگر به یک کشور دیگر نیز صادر شود و در واقع محل تولید آن گم شود و این موضوع به ضرر محصول ایرانی است. ما نیز دامپینگ میکنیم، چون مجبور به این کار هستیم، اما در نهایت محصول نهایی ایرانی در بازار نهایی با قیمت پایین به دست مصرفکننده نمیرسد.
سبحانی در ادامه درباره این موضوع که مزیتهای فولادسازی در حال از دست رفتن است، عنوان کرد: در گذشته در اصفهان تا فروردین و وسط اردیبهشت رودخانه زایندهرود در حال طغیان بود. در چنین شرایطی کارخانه ذوب آهن احداث شد چه کسی فکر میکرد که روزی زایندهرود خشک شود اسم زایندهرود از این جهت است که آب از کوهرنگ که سرچشمه میگرفت، به تدریج زیاد و زیادتر میشد. عین این داستان برای گاز نیز اتفاق افتاده است. یک روز عنوان کردند که ما در حال صادرات گاز هستیم صنایع انرژیبر که سوخت آنها گاز باشد ایجاد کنید که در آن زمان بالاترین ارزشافزوده تولید آهن اسفنجی بود، از این رو منطقه صنایع انرژیبر لامرد بدین منظور تعریف شد تا در آنجا تولید آهن اسفنجی و در نهایت میلگرد داشته باشیم. حالا عنوان میکنند که گاز نداریم چرا این همه واحد احیای مستقیم ایجاد کردید.
«محسن مصطفیپور» نیز درباره تامین آب عنوان کرد: موضوع انتقال آب را باید از چند بعد مورد بررسی قرار داد. اقدام مجریان این طرح جای قدردانی دارد، این مگاپروژه یک روزی تعریف شد و کسی تصور نمیکرد که روزی آب خلیج فارس شیرین شود و به فلات مرکزی ایران برسد تا صنایع بزرگ و متوسط و کوچک نیز از آن بهرهمند شوند. بنا بود از آبهای زیرزمینی استفاده شود بعد حقابه به آنها داده شد، در حالی که تمامی این منابع خشک شدند. وقتی کشاورزی جوابگو نبود، باید شغل جایگزین ایجاد میکردیم که به سمت صنعتی کردن شهرها پیش رفتیم، البته باید اصلاح مصرف الگوی مصرف را در پیش رو بگیریم تا دستاندازی به آبهای زیرزمینی متوقف شود تا رانشهای موجود نیز از بین برود ولو صنعت با آب گرانتر به تولید خود ادامه دهد.
خلیفهسلطان نیز عنوان کرد: ما حدود ۴۰ سال روی عمران روستایی کار کردهایم، اما پس از یک دهه با خشکسالی روبهرو شدیم، آیا ۳۰ سالی که کار روی عمرانی روستایی کار شده، اشتباه بوده است. خیر. این مشکل مختص ایران نیست، نواری از مدیترانه تا چین دچار خشکسالی شدهاند.
«محسن مصطفیپور» در پاسخ به این پرسش که برای رقابت با کشورهایی همچون ترکیه، چین و هند چه سیاستهایی در بازار در پیش رو دارید، گفت: ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تن ظرفیت نصبشده آلیاژی داریم که میران مصرف داخل کشور حدود ۷۰۰ هزار تا ۸۰۰ هزار تن است. از این رو باید بخش عمدهای از محصول باید صادر شود. اساسا اقتصاد را بر مبنای مزیت میشناسند نه صادرات صرف و نه واردات صرف. تا آنجا که مزیتی وجود داشته باشد باید نسبت به آن عمل شود. ما در سختترین شرایط و مدل تحریمی اقتصاد را پیش میبریم. صادرات ضرورتهایی دارد. شرکتهای ما در خارج از کشور چه در پوشش رسمی و چه در پوشش غیررسمی همه شناسایی میشوند. تغییر در بازار بینالمللی نیاز به ارتباط مستقیم با تغییر دیپلماسی عمومی کشور دارد که این موضوع قابل انکار نیست. امیدواریم با تلاشهایی که صورت میگیرد، ارتباط ما با جهان میسر شود. نمیتوان بدون حملونقل و ارتباط بانکی و تعامل مستقیم در بازار حضور مستمر داشت. به نظر با این شرایط همین میزانی که صادر میشود کار بسیار سختی است. امیدواریم شرایط بهتری برای حضور در بازار ایجاد شود.
سبحانی در توضیح تکمیلی درباره صادرات عنوان کرد: زمانی که برجام به امضا رسید هیاتهای خارجی از اتریش ایتالیا و ... به ایران هجوم آوردند. آن زمان بنده مدیرعامل فولاد مبارکه بودم که برای فروش چانهزنی میکردیم. با یک شرکت ایتالیایی چانهزنی میکردیم برای فروش محصول فولاد مبارکه، آنها میگفتند ماهانه ۱۰۰ هزار تن ما میگفتیم ۶۰ هزار تن که نهایتا ۶۵ هزار تن میفروختیم. اما امروز هیچکس به سراغ ما نمیآیند، چون از آمریکا میترسند، مشکل دوم السی است که در شرایط عادی میتوان از آن استفاده کرد، اما بدون السی ریسک وجود دارد. در چنین شرایطی باید دلالی به میان بیاید که روال آن ممکن است دو ماه طول بکشد، همچنین ۱۵ درصد هزینه آن نیز بیشتر میشود.
«احسان دشتیانه» نیز درباره صادرات عنوان کرد: ما در نسبت صادرات به تولید بعد از کشور ترکیه قرار داریم و به نسبت جایگاه خوبی قرار گرفتهایم. اقتصاد ترکیه توسعه صادرات است، اما اقتصاد ما جایگزین واردات و تنبیه صادرات است. ما به اسم محصولات نیمهخام برای کل زنجیره فولاد تعرفه گذاشتهایم و عوارض برخی محصولات از مواد اولیه آن بیشتر شده است. در کشوری که تحریم هستیم و هزاران مشکلات در مسیر صادرات داریم، ما صادرات را تنبیه و برای آن عوارض هم وضع میکنیم. این موضوع هیچ جای دنیا پذیرفته نیست. در کشوری که با تحریم مواجه است نسبت صادرات ما به تولید از تمام کشورهای تولیدکننده فولاد بالاتر است.
مصطفیپور درباره تولید فولاد سبز برای حضور در بازاهای صادراتی نیز عنوان کرد: ما مشکل برای حضور در کشورهای هدف نداریم. موضوع ما بهای تمامشده است. تمامی فولادسازان در حال به روز کردن خود هستند. فولاد آلیاژی ایران برای کشورهای اروپایی صادرات داشته است، اما مدتی است متوقف شده است البته هم اکنون تقاضا نیز وجود دارد. عوارض بخشی از زنجیره محصول از ماده اولیه بیشتر است
همچنین سبحانی در پاسخ به پرسشی درباره میزان صادرات و حرکت دنیا به سمت فولاد سبز و رعایت استانداردهای مرتبط به آن در ایران گفت: میزان صادرات ما در سال ۱۴۰۳ حدود ۶.۶ میلیارد دلار بوده است. درباره موضوع استانداردهای فولاد سبز طبیعتا نگرانیهایی وجود دارد و همه شرکتها به دنبال به روزرسانی و اصلاح روند تکنولوژیکی خود هستند. همه شرکتها بر اساس این موضوع جلو رفتهاند، اما امروز مجموعههای فولاد ما درباره استانداردهای فنی و مطلوبیت برای حضور در بازارهای بینالمللی گرفتاری ندارند. موضوع ما بحث بهای تمامشده و چگونگی ارتباطات در این حوزه است، وگرنه در بخش استاندارد و تولید فولاد سبز محدودیت نیست و همه شرکتها در حال به روزرسانی هستند. ضمن اینکه ایران به کشورهایی اروپایی هم صادرات فولاد داشته منتها هم اکنون قطع شده، با این حال تقاضا همچنان وجود دارد و اینکه چگونه بتوانیم با اعداد و ارقام به این تقاضا پاسخ دهیم مهم است. یکی از موضوعات ما همین بحث نرخ ارز است و در زمینه استاندارد مشکلی نداریم. استاندارد زیستمحیطی در فولاد سبز مطرح است. در دنیا بیش از ۷۰ درصد تولید فولاد به روش کوره بلند است و تولید کربن در فرآیند کوره بلند به مراتب بالاتر از روش احیای مستقیم و کوره قوس است. ما به این دلیل که بیس (پایه) تولید و بیش از ۹۰ درصد تولید فولاد ما به روش احیای مستقیم و کوره قوس است، خودبهخود در تولید فولاد سبز نسبت به دنیا خیلی جلوتر هستیم. به نوعی تولیدکننده فولاد نیمهسبز هستیم.
وی در ادامه در واکنش به پیشنهاد مطرح شده درباره اطلاعرسانی شفاف درباره موضوعات مهم صنعت فولاد با بیان اینکه ما همواره در این مسیر گام برمیداریم بر اهمیت اجرای این پیشنهاد تاکید کرد.
سبحانی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره وضعیت ذوب آهن اصفهان و راه نجات آن از مشکلات کنونی و ممانعت از ادامه زیان آن اظهار کرد: راهکار برای نجات ذوب آهن داریم، اما عملیاتی نیست. ذوب آهن بالای ۲ میلیون تن فولاد تولید میکند، در حالی که ظرفیت و توان تولید حدود ۳.۶ میلیون تن فولاد را دارد. ذوب آهن با ۳.۶ میلیون تن ظرفیت باید کمتر از ۵ هزار نفر نیرو داشته باشد و این در حالی است که در حال حاضر ۱۷ هزار نفر نیرو دارد. در نظر داشته باشید این ۵ هزار نفر بر اساس نرم ایرانی است، به نرم اروپایی این مجموعه در نهایت ۲ هزار نفر نیرو باید داشته باشد. ما باید ذوب آهن را با ۵ هزار نیرو بچرخانیم، این در حالی است که ۱۷ هزار نفر نیرو دارد که حتی یک نفر از آنها را نمیتواند اخراج، بازنشسته یا بازخرید کند، از این رو هزینهای سنگینی بر دوش ذوب آهن میگذارد.
وی افزود: نکته دوم و علت اصلی زیان ذوب آهن در مقطع کنونی این است که ما زغال سنگ ککشو نداریم یا اگر داریم استخراج و اکتشاف نشده است. به هر حال امروز ذوب آهن باید عمده زغال سنگ موردنیازش را با دلار ۷۰ تا ۷۵ هزار تومان وارد کند که سهم انرژی آن در قیمت تمامشده حدود ۴۰ درصد میشود، در حالی که شرکتهای کوره قوس الکتریکی با آهن اسفنجی زیر ۲۰ درصد سهم انرژی پرداخت میکنند. این مشکل اصلی است. یک بحث هم در حال حاضر، موضوع هزینه مالی است. این مجموعه در اثر زیان انباشته و تسهیلات دریافتی هزینه بالای مالی دارد و به نوعی بهره پول پرداخت میکند. نمیتوان آن را تعطیل کرد باید با زیان ادامه بدهد و در نهایت هم مشخص نیست به کجا میرسد. فرقی هم ندارد صاحب این کارخانه وزارت صمت باشد یا وزارت کار و رفاه.
سبحانی در پاسخ به پرسشی درباره وضعیت برق و هزینه احداث نیروگاه توسط صنعت فولاد و چشمانداز صنعت فولاد در این بخش اظهار کرد: تولید هزار مگاوات برق به صورت یکجا و در یک بسته سیکل ترکیبی، به ۵۰۰ میلیون دلار سرمایهگذاری نیاز دارد. یکی از دلایلی که ما مخالف هستیم که تولیدکننده فولاد، برق مورد نیازش را هم خودش تولید کند، این است که برای جایی مانند فولاد مبارکه شاید احداث یک نیروگاه ۵۰۰ مگاواتی به صرفه باشد، اما یک کارخانه فولاد یک میلیون تنی چه میتواند انجام دهد. آیا باید برای ۷۰ مگاوات نیروگاه بزند؟ در اینجا بحث نیروگاههای پراکنده مطرح میشود که هزینههای آن چند برابر است.
وی افزود: موضوع دیگر بحث فنی است اینکه ظرفیت نیروگاهها در جای مانند بندرعباس با کرمان متفاوت است. اگر در بندرعباس ۵۰۰ مگاوات برق تولید میکند در کرمان همان نیروگاه ۳۸۰ مگاوات برق تولید میکند. اگر وزارت نیرو مسوولیت تامین برق را دارد در بوشهر و بندرعباس ۱۰ هزار مگاوات نیروگاه احداث و برق کل فولادیها را تامین کند. وقتی احداث نیروگاه پراکنده شود برای ۱۰ هزارمگاوات باید در شهرهای ارتفاعدار مانند کرمان و یزد ۱۵ هزار مگاوات نیروگاه احداث شود. در این روند هزینهها چندین برابر بالاتر میرود.
سبحانی ادامه داد: نیروگاهها باید در جاهایی که اقتصادی است و با ظرفیت بالاست، احداث شوند. واقعا این وظیفه تولیدکنندههای فولاد نیست که نیروگاه احداث کنند، اما همان طور که اشاره کردم بین بد و بدتر باید بد را انتخاب کنیم. هم اکنون بزرگترین نگرانی این است که بعد از تامین برق و احداث نیروگاه، آیا گاز به آن نیروگاه داده میشود؟ چشمانداز گاز بسیار بدتر از چشمانداز برق است.
«محسن مصطفیپور» نیز با اشار به نیاز صنعت به برق گفت: نیاز صنعت به برق حدود ۵ هزار مگاوات است که ۴ هزار مگاوات هم اکنون تولید میشود، اما به صنعت داده نمیشود. طبق استدلال وزارتخانه این نیروگاهها با ارز یارانهای واگذار شدهاند و شما آن را ساختهاید، اما سوییچ آنها دست بخش دیگری است، پس این ناترازی انرژی برق را محدود به بالای هزار مگاوات نکنیم. نکته دوم اینکه تولیدکننده فولاد موظف است فولاد تولید کند، عوارض صادراتی بدهد، حقوق دولتی و بهره مالکانه به صنایع معدنی بدهد و سایر موضوعات، در نهایت خودش برق تولید کند. مگر چقدر درآمد دارند؟ چقدر منابع بانکی وجود دارد؟ واقعیت این است که تا فرصت استفاده از منابع خارجی سرمایهگذاری فراهم نباشد وضعیت ما حداقل در کوتاهمدت متعادل نخواهد شد. مگر اینکه جای دیگری به کمک صنعت بیایند، برای مثال با انعطاف در نرخ ارز، عوارض صادرات، بهره مالکانه و حقوق دولتی.
سبحانی در پاسخ به پرسشی درباره طرح جامع فولاد و اینکه چرا این طرح به جای کمک به صنعت فولاد صرفا گزارش عملکرد سالانه ارائه میدهد و اینکه در این طرح پویایی و آیندهنگری و پیشنهاد تولید در سطح بالا و با ارزشافزوده دیده نمیشود و در مقابل عدهای به دنبال احداث واحد تولید فولاد با هدف کسب سود هستند این سرمایهای است که سرگردان است و نمیدانند کجای زنجیره فولاد باید سرمایهگذاری کنند، گفت: کارفرمای طرح جامع فولاد ایمیدرو بود که با فولاد قراردادی بست که جایگاه صنعت فولاد، سرمایهگذاری در این بخش و ظرفیت و تکنولوژی و ... آن در قالب یک سند به اطلاع ایمیدرو برسد. کارفرمای طرح ایمیدرو است و سوال این است که آیا کار تشریفاتی بود یا یک سند. توسعه صنعت فولاد باید بر اساس آن سند باشد، اما هیچ سرمایهگذاری با این سند کاری ندارد. برای مثال فولاد مبارکه تصمیم میگیرد نورد شماره ۳ بزند و میزند و کاری به سند ندارد و منطبق بر سند نیست.
وی ادامه داد: طرح جامع فولاد میتواند برای نقشه راه توسعه فولاد کشور سند خوبی باشد، اما کسی به آن توجه نمیکند. به تازگی وزارت صمت آقای اتابک در صنعت فولاد در بحث جلوگیری از توسعه کمی صنعت فولاد و حتی لغو یکسری از مجوزها با توجه به اینکه برق و گاز هم نداریم، مصر شده است. اگر سرمایهگذار مجوز میخواهد با اذعان به این موضوع است که برق و گاز را خودش تامین کند. بعد هم با فشار یک نماینده، نامه وزارت نفت برای تامین گاز و نامه وزارت نیرو را برای تامین برق میگیرد در نهایت هم ۵ سال بعد کارخانه راه اندازی میشود، در حالی که نه گاز دارد و نه برق و مسوولان وقت هم نیستند که پاسخگو باشند. اگر هم برق و گاز آن را تامین کنند باید سهم جای دیگری را کم کنند تا انرژی مورد نیاز این واحد تامین شود.
سبحانی خاطرنشان کرد: بازار منطقه و توسعه آن نیز در طرح جامع فولاد دیده شده، نزدیکی صنایع فولاد به آب و بخشهای کوره بلند و کوره قوس حتی بخش مواد خارجی و داخلی همگی مشخص شده است. هم اکنون ستاد فولاد به آشفتگیهای صنعت فولاد ورود کرده است.
مصطفیپور نیز درباره طرح جامع فولاد اظهار کرد: ضمن اینکه باید تصمیم در ساختار دولت گرفته شود. اما چرا طرحی که زیرساختهای آب، برق و گاز آن تامین نشده باید ادامه پیدا کند؟ باید این موضوعات کنترل شود فعلا فقط در حد گفتن است و امیدواریم جدیتر شود.
«جهاندار شکری» نیز در پایان گفت: چرا هیچ خبرنگاری این سوال را نپرسید که چرا کالایی مثل فولاد که در کشور خیلی اساسی نیست، اما کالایی داریم که اساسیتر بوده و قیمتش دو برابر و سهبرابر و چندین برابر شده چرا فقط باید روی کالایی مثل فولاد این همه بر روی آن نظارت باشد؟ آیا فولاد از شکر، نان، مرغ و گوشت واجبتر است؟ چرا بر روی صنعت فولاد این همه نظارت وجود دارد؟
سبحانی گفت: ما این سوال را پرسیدهایم و برخی از مسوولین میگویند، چون صنعت فولاد صنعتی پیشران است.