به گزارش می متالز، تجارت در عرصههای بینالمللی، دورههای تولید، فروش و بازاریابی را پشت سر گذاشته است. امروزه برندها بهعنوان عصر چهارم تجارت بسیار مورد توجه و تاثیرگذار هستند. اما کشور ما هنوز در عصر سوم تجارت مانده است. در ایران برندی وجود ندارد. در این میان صنایع معدنی و فلزی نیز، از قافله یاد شده بسیار عقب هستند. این عقبماندگی نیز لطمات جبرانناپذیری را بر حضور محصولات آنها در بازارهای جهانی و کسب مزیتهای رقابتی وارد میکند.
هنوز هیچ برندی در حوزه صنایع فلزی، معدنی و فولاد کشور وجود ندارد. حتی واحدهای موفق این حوزه با تکیه بر نام شرکت و کیفیت تولیدات خود عملکرد موفقی را ارائه میدهند اما در ایران حتی تفاوت میان نام شرکت و برند جا نیفتاده است. اما نکته مهم اینجاست که برند با نام شرکت تفاوتهای بنیادی دارد. برند نامی است که در یادها میماند. در واقع برند شاخصی است که مشتری را جذب میکند. بهعنوان مثال، ایران خودرو، برند معروفی در کشور بهشمار میرود اما فاقد جذابیتهای لازم است و تنها در بازاری که بهتنهایی فعالیت میکند؛ موفق خواهد بود.
صادرات محصولات از ایران بهصورت مقطعی و موجی انجام میشود. به این معنی که گاهی به کیفیت و تحویل بهموقع تولیدات توجه میشود؛ و در برخی موارد این پارامترها، نادیده گرفته میشوند. در مجموع باید گفت که برای بلند مدت برنامهریزی نمیشود. تولیدکنندگان در مواردی بهصورت مثبت در بازارهای رقابتی حضور پیدا میکنند؛ اما در موارد دیگری از کیفیت تولید خود میکاهند یا در زمان تحویل محصول، خلف وعده میکنند. اما چنین مشکلاتی از یک برند بسیار بعید بهنظر میرسد؛ زیرا یک خطا از سوی آن، شکست و جدایی از بازار را بهدنبال خواهد داشت.
صنایع فعال در حوزه صنعت و معدن ایران، قصد دارند بهسوی تجارت جهانی حرکت کنند اما در واقعیت، منطقهای عمل میکنند. زیرا بسیاری از تعاملها همچون تعهد، احترام به مشتری و .... را یاد نگرفته و رعایت نمیکنند. در بازار جهانی برندها شناخته شده هستند؛ محصولات آنها همواره با کیفیت هستند و تحویل سفارشات در زمان قرارداد انجام میشود. همه این موارد یاد شده در نهایت موجبات رتبهبندی یک برند را فراهم میآورد و به آن اعتبار میبخشد یا اعتبار را از آن سلب میکند.
در چنین شرایطی نبود این مفهوم موجبات متضرر شدن صنایع داخلی را فراهم میآورد. در این میان تولیدکنندگان بدون شناسنامه و هویت، هیچ حقی برای تعیین قیمت در بازار نخواهند داشت و در نهایت بهسمت خامفروسی پیش خواهند رفت. در این رقابت، حضور شرکتها برای معرفی محصولات معنا ندارد و نتیجه موفقیتآمیزی را بهدنبال نخواهد داشت.
اولین گام برای حرکت بهسوی جهانی شدن این است که تولیدکنندگان و فعالان در حوزه صنایع معدنی و فلزی، نیاز به این مفهوم را احساس کنند و مزیتهای استفاده از آن را بشناسند. بسیاری از فعالان و مدیران صنایع، هنوز تفاوت میان برند و تریدمارک را نمیدانند و در مباحثات ادعا میکنند، تولیدات ما، برند ما هستند. در حالی که مفهوم مورد بحث ثبت شدنی نیست؛ بلکه در اذهان بازار جهانی جای دارد و نقش میبندد.
دولت برای توسعه این نگاه، میتواند اقدامات متعدد و حمایتگرانهای را انجام دهد. اما متاسفانه در طول سالهای گذشته نهتنها در این زمینه، کمکی نکرد؛ بلکه در مسیر اشتباه پیش رفت. در سالهای گذشته کمیته ملی برند براساس برنامه توسعه در کشور شکل گرفته بود. متاسفانه در دوران فعالیت دولت یازدهم، این کمیته تعطیل شد. یعنی دولتی که سردمدار تفکر عضویت در سازمان تجارت جهانی wtoمحسوب میشود، در اولین گام فعالیت کمیته ملی برند را متوقف میکند. در ادامه دفتر تام الختیار wto و سپس مرکز ملی مطالعات جهانی شدن، تعطیل شدند. در واقع تمامی مقدمات جهانی شدن، از بین میروند.
اغلب کشورهای همسایه ایران و حوزه خلیج فارس، در سالهای اخیر بهعنوان عضو فعال به سازمان تجارت جهانی ملحق شدهاند. تنها چند کشور همچون عراق ماندهاند. اگر این کشورها نیز به عضو فعال wto تبدیل شوند؛ بدون شک، بسیاری از صنایع کشور با مشکلات جدی مواجه خواهند شد. در چنین شرایطی، مباحثی چون تعرفه برای صادرات مطرح میشود و این موضوع، از قدرت رقابتپذیری صنایع داخلی میکاهد. درواقع، دولتمردان در مبحث ورود به سازمان تجارت جهانی، طی سالهای اخیر اشتباهات مکرری را مرتکب شدند که درنهایت به ضرر صنایع کشور و بخش خصوصی تمام خواهد شد. این مشکلات موقعیت تجاری ایران را در فضای جهانی، روز به روز ضعیف تر میکند.
موارد یاد شده به بهبود فضای رقابتی محصولات تولید شده از سوی واحدهای داخلی کشور در بازارهای جهانی منجر خواهد شد. کیفیت و رعایت استانداردهای معتبر جهانی مقدماتی هستند که تولیدات واحدهای مختلف را به برندی معتبر تبدیل کنند. این مقدمات زمینههای ماندگاری برند را در فضای رقابتی فراهم میکنند.
برای تبیین دقیقتر موضوع میتوان از مثال زعفران استفاده کرد. مرغوبترین زعفران دنیا در ایران تولید میشود و با قیمت 1000 تا 1200 یورو در بازار جهانی به فروش میرسد. درحالی که همین محصول براساس اطلاعات سایت wto، با قیمت 7800 یورو توسط اسپانیا به فروش میرسد. این موضوع تفاوت میان مزیت نسبی و رقابتی را نشان میدهد. اسپانیا برند ویکتوریا را دارد و با بهرهگیری از این نام، بیشترین سود را میبرد.
لازم به ذکر است که ایران در صنایع گوناگونی، مزیتهای نسبی را دارد. بنابراین شایسته است که از این موقعیت برای کسب موفقیت در بازارهای جهانی استفاده کند. اما توجه به این نکته ضروری بهنظر میرسد که در بحث رقابتی، نمیتوان صرفاً فقط به تولید محصول پرداخت. تولید یک مزیت نسبی محسوب میشود. برای نمونه ایران از منابع عظیم معدنی برخوردار است. حال اگر این منابع استخراج و به محصولی تبدیل شوند؛ مزیت رقابتی ایجاد میکنند. یعنی محصولی تولید میشود که ارزش افزوده ایجاد کند.
همچنین ضروری بهنظر میرسد که برای حل مشکلات موجود و از دست ندادن همین بازار فروش در آینده، واحدهای تولیدی، از حرکت بهسوی عصر چهارم تجارت غافل نشوند. از هزینههای خود در حوزه فروش و بازاریابی بکاهند و با سرمایهگذاری روی چنین مفاهیمی، از مزیتهای آن در بلندمدت بهرهمند شوند.