به گزارش می متالز، اتفاقا برای بهرهوری نیروی کار، با یک فرصت بکر روبهرو است. تحولات ساختار سنی و افزایش جمعیت در سن کار (بین ۱۵ تا ۶۴ سال)، منجر به فرصت طلایی پنجره جمعیتی در ایران شده است. در این پنجره، تورم جوانی جمعیت وجود دارد که پتانسیلی برای رشد شاخصهای انسانی به حساب میآید. البته نیروی کار بیشتر، سالمتر و با تحصیلات بهتر تنها در حالتی میتواند به نفع اقتصاد تمام شود که حتی کارگران مازاد نیز به کار گرفته شوند.
«جواد حسینزاده» رئیس مرکز آمار ایران، در گفتوگویی با روابط عمومی این مرکز به واکاوی این فرصت طلایی برای اقتصاد ایران به مناسبت روز ملی جمعیت(۳۰ اردیبهشت) پرداخته است. حسینزاده، اقتصاد باز، نیروی کار انعطافپذیر و دسترسی به بازارهای جهانی را از جمله راهکارهای استفاده از این فرصت بیان کرد. به گفته رئیس مرکز آمار، دوران طلایی جمعیت ایران تا سال ۱۴۳۰ طول میکشد و در این دوران نسبت جمعیت در سن کار به حداکثر خود یعنی بالای ۷۰ درصد میرسد. اما شکوفایی این فرصت بهخودی خود رخ نمیدهد و صرفا فرصت بالقوهای است که با سیاستگذاری و برنامهریزی به فعل درمیآید.
جمعیت و ابعاد آن نقطه مرکزى هر نظام اجتماعى محسوب میشود. تحولات جمعیتى تقریبا تمام جنبههاى زندگى انسان و جهان پیرامون وى را تحتتاثیر قرار میدهد و اثرات متعددى بر خردهنظامهاى اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و محیطى وارد مىکند و منشأ تحولات چشمگیرى در این حوزهها مىشود. برای برنامهریزی جهت توسعه همهجانبه یک جامعه، شناخت جمعیت و میزان رشد آن امری حیاتی است. ازجمله راههای کسب توسعه همهجانبه، شناخت و آگاهی کافی از تغییر و تحولات جمعیتی است؛ زیرا تمامی جنبههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر جامعه، با حجم جمعیت و ویژگیهای ساختاری آن پیوند خورده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در «بیانیه گام دوم انقلاب»بر نقش بیبدیل جوانان در مسیر آینده ایران تاکید کردند. آنچه در این بیانیه حائز اهمیت است، کلید واژه «جوانان» است و مقام معظم رهبری در این خصوص میفرماید: جمعیت جوان زیر ۴۰ سال که بخش مهمی از آن نتیجه موج جمعیتی ایجادشده در دهه ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است و مهمترین ظرفیت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. ۳۶ میلیون نفر در سنین میانه ۱۵ تا ۴۰ سالگی، نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبه دوم جهان در دانشآموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیه انقلابی رشد کرده و آماده تلاش جهادی برای کشورند و جمع چشمگیر جوانان محقق و اندیشمندی که به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و... اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای کشور هستند که هیچ اندوخته مادی با آن مقایسه نمیشود.
در سیاستهای کلی جمعیت ابلاغی از سوی رهبری اهمیت مقوله جمعیت در اقتدار ملی و توجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیت کنونی کشور بهعنوان یک فرصت و امتیاز است بنابراین با در نظر داشتن نقش ایجابی، عامل جمعیت و مؤلفههای پنجره جمعیتی و مدیریت سرمایه انسانی برای پیشرفت کشور، لازم است برنامهریزیهای جامع برای رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور انجام گیرد.
طبق نظریههای مطرح گذار جمعیتی که تحولات حجم، رشد و ساختار سنی جمعیت جوامع را تبیین میکند، در ایران سهم جمعیت مولد یا بالقوه فعال از نظر اقتصادی (افراد ۱۵ تا ۶۴ ساله) طبق سرشماری ۱۳۹۵ مرکز آمار ایران، به حداکثر خود در سالهای اخیر (۹/ ۶۹ درصد کل جمعیت کشور)، رسیده است و باعث بهوجود آمدن پدیدهای شده که آن را «پنجره فرصت جمعیتی» نامیدهاند؛ پدیدهای که حدودا از سال ۱۳۸۰ آغاز شده و تا حدود سال ۱۴۳۰ ادامه خواهد یافت.
به فعلیت درآمدن این فرصت، مستلزم توجه ویژه به نقش تغییرات ساختار سنی در «چرخه عمر اقتصادی» و سیاستگذاری و برنامهریزی شایسته برای بهرهگیری هر چه بیشتر از آن است؛ چراکه در حال حاضر جمعیت ایران جمعیت جوانی است که بیش از دو سوم آن در سن فعالیت و کار به سر میبرند.
روند تغییرات هرم سنی و جنسی جمعیت ایران براساس گزارش «چشمانداز جهان» (سازمان ملل) نیز نشان میدهد این ساختار در مقاطع مختلف گذشته، حال و آینده بهگونهای تغییر کرده که از ساختار کاملا جوان قبلی، در حال حاضر به یک ساختار میانسال رسیده و از این پس به سمت ساختار سالخورده تغییر خواهد کرد. نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۵ مرکز آمار ایران هم این مساله را تایید میکند که میانه سنی جمعیت به ۳۰ سال، سهم افراد کمتر از ۱۵ سال به ۲۴ درصد، سهم افراد بالای ۶۵ سال به ۱/ ۶ درصد و نسبت افراد بالای ۶۵ سال به افراد کمتر از ۱۵ سال به رقم ۴/ ۲۵ رسیده و درمجموع، تقسیمبندی مذکور نشاندهنده مرحله میانسالی تغییرات ساختار سنی است که این ساختار در آینده به سمت ساختار سالخورده تغییر خواهد کرد.
از آنجا که مسائل جمعیتی قلب توسعه اجتماعی و اقتصادی است، برای استفاده از پنجره جمعیتی نیروی انسانی، با ارائه رفاه و برنامههای آموزشی میتوان مهارت نیروی کار را بالا برد چراکه استفاده حداکثری از سرمایه انسانی تاثیر قابلتوجهی بر بهرهگیری از فرصت طلایی و افزایش رونق اقتصادی کشور دارد، در واقع این وضعیت از ساختار سنی جمعیت از طریق سازوکارهایی همچون عرضه نیروی کار، پسانداز و سرمایه انسانی منجر به بروز فرصتهای رشد تولید سرانه میشود.
کشور ما در حالحاضر در شرایط ویژه جمعیتی بهسر میبرد و در صورتی که از این «پنجره جمعیتی»، نسبت بالای جمعیت جوان و دارای توانایی فعالیت اقتصادی بهره گرفته شود و متناسب با آن شرایط اشتغال و بهرهوری ایجاد شود، نهتنها در حالحاضر برخی از مشکلات جمعیتی مرتفع خواهند شد، بلکه تولید و بهرهوری میتواند به رشد اقتصادی کمک کند؛ چراکه وفور نسبی نیروی کار، بیش از هر چیز برای رشد و توسعه نیاز به افزایش بهرهوری نیروی کار دارد تا از محل سود جمعیتی بیشترین استفاده را بکند و تولید ناخالص داخلی را بهطور فزایندهای رشد دهد. از طرفی بیتوجهی به سرمایه انسانی میتواند آینده اقتصاد و رفاه گروههای مختلف جمعیتی را تحتتاثیر قرار دهد. هر رفتار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تحتتاثیر ساختار سنی خواهد بود و باید آن را جدی گرفت.
جمعیتشناسان پنجره جمعیتی را هدیه جمعیتی مینامند، زیرا گذار ساختار سنی و پنجره جمعیتی بستری برای رشد و توسعه اقتصادی کشور محسوب میشود، در طول دورهای که پنجره فرصت گشوده میشود، هزینههای عمومی که در برنامههای اجتماعی نظیر آموزش و بهداشت صورت گرفته بود به سمت سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی و زیرساختها هدایت میشود، در سطح خرد نیز خانوادهها میتوانند هزینههای جاری را به سمت پسانداز و ارتقای استانداردهای زندگی جهت دهند. پنجره فرصت جمعیتی به شکلهای متفاوت منجر به بروز فرصتها برای رشد تولید سرانه میشود. افزایش درصد جمعیت در سن کار نسبت بهکل جمعیت موجب افزایش تولید ناخالص داخلی میشود، بهعبارت دیگر افزایش تعداد تولیدکنندگان (جمعیت در سن کار) نسبت به تعداد مصرفکنندگان (جمعیت کودکان و نوجوانان و سالمندان) بهطور طبیعی افزایش تولید سرانه را به دنبال دارد.
از مهمترین فرصتهای فرهنگی اجتماعی این پنجره جمعیتی هم میتوان برای ایجاد زیرساختهایی در جهت ارتقای فرهنگ و علم و تربیت و تولید نیروی انسانی صالح و سالم، برنامهریزی و سرمایهگذاری کرد. در واقع، این وضعیت از ساختار سنی جمعیت، از طریق سازوکارهایی منجر به بروز فرصتهای رشد تولید سرانه میشود که اهم این سازوکارها که در زیر شرح داده شده عبارتند از: عرضه نیروی کار، پسانداز و سرمایه انسانی.
مساله قابلتوجه این است که پنجره جمعیتی روزی بسته خواهد شد و اگر برای رشد و توسعه کشور بهره لازم از آن گرفته نشود ناگزیر به هزینههای ایجاد توسعه سیستمهای تامیناجتماعی و رفاهی برای جمعیتی که از سن کار، آموزش و مهارت دور و به پیری جمعیت میرسند، میباشیم. اتفاقا مقام معظم رهبری هم در بیانیه گام دوم انقلاب به این موضوع توجه داشتهاند.
مراحل انتقال جمعیتی از طریق دو سازوکار بر عرضه نیروی کار تاثیر میگذارد؛ سازوکار اول، یک اثر اساسا مکانیکی است که از سالخوردگی منظم و گریزناپذیر نسل انفجار موالید نشأت میگیرد. زمانی که این جمعیت به سنین بین ۱۵ تا ۶۴ سالگی (گروه سنی جمعیت فعال) میرسند، میل بهکار کردن دارند (عرضه نیروی کار) و منطق حکم میکند که از وضعیت وابسته به وضعیت مستقل روی بیاورند که براساس طرح آمارگیری نیروی کار مرکز آمار ایران، افزایش نرخ مشارکت اقتصادی در این سنین (مانند سایر کشورها) برای ایران نیز مشهود است. با ورود موج فرزندان متولدشده در سالهای باروریِ بالا به زندگی بزرگسالی، بازار کار با جذب حجم بزرگتری از نیروی کار روبهرو خواهد بود و سرانه تولید ناخالص داخلی افزایش خواهد یافت. سازوکار دوم، تاثیر شرایطی است که در آن، بُعد خانوار بهدلیل کاهش باروری کوچکتر شده، بنابراین زنان نیز تمایل بیشتری برای ورود به بازار کار مییابند. تاثیر این شرایط با این واقعیت نیز تقویت میشود که دختران بزرگسال در خانوادههای کوچکتر، به میزان بیشتری به سمت تحصیل سوق پیدا میکنند. این سازوکار منجر به افزایش بهرهوری آنان در بازار کار میشود، بهگونهای که نیروی کارِ قویتر در خانوادههای کوچکتر پدید میآید. انتقال این ساختار سنی جمعیت، زمینه افزایش پساندازها را از طریق بهبود قابلیت کشور برای سرمایهگذاری و رشد فراهم میکند. در اینجا، بازهم اثر حسابداری مربوط به اندازه جمعیت بهخوبی اثر رفتار در کار تاثیرگذار است. جوانترها و سالخوردهترها بیشتر از اینکه تولید کنند، مصرف میکنند؛ درحالیکه جمعیت در سن کار، سطح بالاتری از دستاوردهای اقتصادی و نیز سطح بالاتری از پسانداز را به خود اختصاص میدهند.
در نهایت نیز مراحل انتقال ساختار سنی جمعیت، اثرات معنیداری بر سرمایهگذاری در زمینه سرمایه انسانی دارد؛ اثراتی که کمتر ملموس هستند، اما بسیار معنیدار و درعینحال دیر دستیافتنی میباشند. در بستر انتقال جمعیتی، مردم با کاهش مرگ و میر و افزایش شاخص «امید زندگی در بدو تولد» از سالهای عمر بالاتر و توأم با سلامتی بیشتر برخوردار خواهند بود که این امر، موجب تغییرات بنیادین در شیوه زندگی آنها میشود؛ بهطوری که تمایلات مربوط به تحصیل، تشکیل خانواده، بازنشستگی و نقش زنان در بازار کار تغییر مییابد و همانطور که عرض شد، اگر یک جامعه از این تحولات جمعیتی سود ببرد، قطعا خواهد توانست تغییرات ریشهای عمیقی را در ابعاد فرهنگی تجربه کند، بهگونهای که در چنین جامعهای، مردم داراییهای ارزشمندتری خواهند داشت. برای مثال، وقتی امید به زندگی افزایش مییابد، والدین تمایل بیشتری دارند که فرزندانشان در سطوح پیشرفتهتر تحصیل کنند. فرزندان سالمتر در عوض، توسعه شناختی بزرگتری را در طول دوران سالهای تحصیلشان نسبت به زمانی که در مقابل از سلامت کمتری برخوردار باشند، تجربه میکنند. نتیجه این سرمایهگذاری تحصیلی این خواهد بود که نیروی کار بهطور کلی از بهرهوری بیشتری برخوردار خواهد بود، سطح دستمزدها ارتقا خواهد یافت و استاندارد زندگی بهتری حاصل خواهد شد.
مسلما همینطور است؛ بهطوری که اقتصاددانان وضعیت تورم جوانی را بهعنوان «فرصت طلایی» برای رشد اقتصادی در نظر میگیرند. پنجره و موهبت جمعیتی به دو دلیل موجب ایجاد فرصتهایی برای رشد تولید سرانه و رشد اقتصادی میشود، اول اینکه با افزایش تولید ملی، نوعی تاثیر خالص ساختار سنی در GDP کل وجود دارد افزایش جمعیت در سنین فعالیت منجر به افزایش نسبت تولیدکنندگان به مصرفکنندگان میشود و این شرایط برای رشد تولید سرانه مطلوب است. دوم اینکه با مدیریت مصرف که بر اثرات رفتاری ساختار سنی در حال تغییر برمیگردد. اثرات رفتاری اشکال مختلفی دارند زیرا در یکسو بدنه در حال رشدی از نیروی کار جوان در ساختار نیروی کار وجود دارد که میتواند بهرهوری و تولید را افزایش دهد و در سوی دیگر، با توجه به الگوی چرخه زندگی، تغییرات ساختار سنی با ایجاد تغییراتی در الگوهای تولید و مصرف منجر به افزایش تولید و پسانداز میشود. این تاثیرگذاری تا حدی مهم است که متخصصان این حوزه، میزان تاثیرپذیری رشد اقتصادی از تغییرات ساختار سنی جمعیت (با فرض ثابت بودن تاثیر سایر عوامل) را «سود جمعیتی» نامیدهاند. سود جمعیتی طی دو مرحله اتفاق میافتد که «سود جمعیتی اول» به دورانِ به حداکثر رسیدن نیروی کار و رشد مثبت «نسبت حمایت» مرتبط است و «سود جمعیتی دوم» به افزایش «بهرهوریِ نیروی کار» و دورانِ سالمندی جمعیت و افزایش انگیزه پسانداز در میان این بخش از جمعیت، مربوط است. در جریانگذار ساختار سنی جمعیت، این سودها به ترتیب و پشت سر هم اتفاق میافتند؛ یعنی ابتدا سود اول اتفاق میافتد و به یک نقطه پایانی میرسد و قدری دیرتر سود دوم آغاز میشود و بهصورت نامحدود ادامه پیدا میکند. بهطور خلاصه، سود اول یک پاداش گذرا را در بردارد و دومی پاداش را به داراییهای بزرگتر و توسعه پایدار تبدیل میکند.
باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که در تولید و رشد اقتصادی، سه عامل کلیدی «سرمایه فیزیکی»، «سرمایه انسانی» و «سرمایه اجتماعی» نقش اساسی ایفا میکند. همانطور که سرمایه فیزیکى، با ایجاد تغییرات در مواد، براى شکل دادن به ابزارهایى که تولید را تسهیل مىکنند به وجود مىآیند، سرمایه انسانى نیز با تغییر دادن افراد یک جامعه براى واگذارى مهارتها و توانایىها به آنها پدید مىآیند و انسانها را توانا مىسازند تا به شیوههایی جدید و مطلوبتر رفتار کنند و سرمایه اجتماعى نیز با عمل در حوزه منابعى که در بنیاد روابط خانوادگى و در سازمان اجتماعى جامعه وجود دارد و براى رشد شناختى و اجتماعى افراد آن سودمند است، به روابط اقتدار، اعتماد و هنجارهاى یک جامعه شکل میدهد. هرچقدر این سه سرمایه ضریب فزاینده یا ضریب تکاثر بیشتری داشته باشند، نقش پررنگتری در رشد اقتصادی و بهتبع آن بر بهرهوری ایفا میکنند.
همان طور که عرض شد تحولات ساختار سنی جمعیت و افزایش جمعیت در سنین فعالیت بین ۱۵ تا ۶۴ سال منجر به فرصت طلایی پنجره جمعیتی شده است. در پنجره جمعیتی با تورم جوانی جمعیت روبهرو هستیم که پتانسیلی برای رشد شاخصهای انسانی است و میتواند به بهترین صورت برای آرمانهای توسعه پایدار استفاده شود. بهرهگیری از این فرصت جمعیتی میتواند به افزایش تولید، بهرهوری و پسانداز منجر شود و نتایج اقتصادی ارزشمندی را برای کشور به دنبال داشته باشد.
امروزه بهرهوری از مهمترین بحثهای جهان است و در بحث سرمایه انسانی بهرهوری اهمیت ویژهای دارد و هر چه ضریب تکاثر در سرمایه انسانی بیشتر شود، بهرهوری نیز بیشتر خواهد شد. سرمایه انسانی و نیروی کار بهویژه در کشورهایی که با مازاد این نیرو روبهرو هستند، بسیار حائز اهمیت است. در حال حاضر ایران نیز باید حداکثر استفاده را از این فرصت تاریخی کند و با گشایش پنجره جمعیتی حجم اقتصاد کشور را بزرگتر از قبل کند.
آمارها نشان میدهند که دوران طلایی جمعیت ایران تا سال ۱۴۳۰ طول میکشد. در این دوران نسبت جمعیت در سنین فعالیت افزایشیافته و به حداکثر خود یعنی بالای ۷۰ درصد میرسد. بهرغم تمام این چشماندازهای مثبت در تاثیر تحولات ساختار جمعیتی در رشد اقتصادی، باید گفت که هیچیک از دو مرحله سود جمعیتی که قبلا به آن اشاره کردم، بهخودی خود رخ نمیدهد و اساسا شرایط بالقوهای است که صرفا با سیاستگذاری و برنامهریزی مؤثر و متناسب با هر دوران میتواند به فعل درآید. بدیهی است به فعل درآمدن این فرصت بالقوه در بُعد اقتصادی، مستلزم توجه ویژه به نقش تغییرات ساختار سنی در «چرخه عمر اقتصادی» است.
درخصوص ایران پیشبینیهای اولیه حاکی از آن است که با توجه به نقش تغییرات ساختار سنی در چرخه عمر اقتصادی و شرایط پنجره جمعیتی که حدود دو دهه است در ایران فراهم شده، در نهایت سبب افزایش بهرهوری و تولید سرانه بیشتر و رشد اقتصادی میشود، اما نکته مهم تاکید بر ضرورت سیاستگذاری و برنامهریزی شایسته برای به فعل درآوردن و بهرهگیری هر چه بیشتر از این فرصت است.
اهمیت موضوع در اینجا است که با وجود چشماندازهای مثبت در تاثیر تحولات ساختار جمعیتی در رشد اقتصادی، هیچ یک از دو مرحله سود جمعیتی به خودی خود رخ نمیدهد و اساسا شرایط بالقوهای است که صرفا با سیاستگذاری و برنامهریزی مؤثر و متناسب با هر دوران میتواند به فعل درآید.
با نگاه به شاخصهای مهم اقتصادی و آماری در زمینه اشتغال و بیکاری در سالهای اخیر، متوجه میشویم که اتفاقات مثبتی در زمینه بازار کار ایران رخ داده است؛ چرا که با افزایش جمعیت، عرضه نیروی کار زیاد میشود، اما روی دیگر سکه این است که در صورت عدم توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال برای این انبوه نیروی کار وارده به بازار، عرضه بر تقاضا پیشی میگیرد و بیکاری افزایش مییابد که این امر منجر به کاهش درآمد افراد، به تبع آن کاهش پسانداز و سرمایهگذاری خواهد شد و رشد تولید ناخالص داخلی کم خواهد شد.
اولین و پایهایترین الزام سیاستی در زمینه بهرهگیری از شرایط پنجره جمعیتی، اتخاذ راهبردهای کلان در حوزه تحقیقات و آیندهپژوهی در این زمینه است تا مقدمهای اساسی باشد بر فراهم کردن زمینههای به فعل در آمدن فرصتهای جمعیتی بالقوه؛ نظیر پنجره جمعیتی و نظایر آن. همچنین تعیین متولی اجرایی و رسمی مشخص برای برنامهریزی و اجرای موضوعات مهم جمعیتی از جمله این موضوع کلان ملی، ضرورت بعدی است تا خلأهای اجرایی موجود بیش از این موجب غفلت و سهلانگاری از اینگونه فرصتهای بزرگ و درعینحال گذرا نشود. بنابراین ضروری است به نحو شایسته نسبت به استمرار و نهادینهسازی موضوعاتی از این دست در نهادهای حاکمیتی و همچنین سازمانهای مردمنهاد که میتوانند نقش موثری در بدنه فرهنگی جامعه ایفا کنند، اقدامات لازم در برنامههای توسعه کشور پیشبینی شود. سایر الزامات سیاستی و راهبردهای کلان را میتوان به حوزههایی نظیر سلامت، بهداشت عمومی و دسترسی به مراقبت، حوزههای اقتصادی مرتبط با بازار کار، الگوی مصرف، پسانداز خصوصی (در سطح خانوار) و پسانداز ملی، حوزه سرمایه انسانی از جمله آموزش و ارتقای سطح سواد و مهارت و نیز آیندهپژوهی در حوزه سالمندی جمعیت اختصاص داد که در سیاستهای کلی متعددی نظیر سیاستهای کلی جمعیت و سیاستهای کلی خانواده نیز به شایستگی به این موضوعات پرداخته شده است. در حوزه سلامت، ارتقای بهداشت عمومی بهعنوان قلب گذار جمعیتی شناخته میشود و اساسا این فرض مطرح است که ثروتمندتر شدن افراد جامعه تنها از مسیر سلامت میگذرد. در حوزه بازار کار و با در نظر گرفتن شرایط پنجره فرصت جمعیتی در ایران، میتوان گفت برخورداری از نیروی کار بیشتر، سالمتر و با تحصیلات بهتر تنها در شرایطی میتواند ثمره اقتصادی در برداشته باشد که حتی کارگران مازاد نیز به کار گرفته شوند. اقتصادهای باز، نیروی کار انعطافپذیر و نهادهای نوین که بتوانند اعتماد جمعیت و بازارها را مانند یکدیگر به دست آورند، خواهند توانست به کشورها در تحقق منافع بالقوه گذار جمعیتشان کمک کنند. دسترسی به بازارهای جهانی نیز یکراه موثر در جهت یافتن تقاضای کافی برای دستاوردهای ملی و رونق صادرات و نتیجتا بهرهمندی هر چه بیشتر از جمعیت نیروی کار در یک جامعه است، هر چند دیدگاههای معطوف به دسترسی به بازارهای جهانی، هم در زمینه مفهومی و هم در زمینه تجربی مورد انتقادهایی قرار دارند. سیاستهای مبتنی بر آیندهپژوهی در حوزه سالمندی جمعیت نیز از این جهت قابلاتکا است که پیامدهای قوی گذار جمعیتی، ماندگار و قابلپیشبینی هستند. جمعیتشناسی مانند گوی جادویی به سیاستگذاران این امکان را میدهد که سیاستهایی را برای دنیای فردا و نه لزوما برای امروز اتخاذ کنند. در مناطقی از دنیا، از هماکنون برنامهریزی برای جمعیتِ رو به افزایشِ سالمندان، بهعنوان یک اقدام اساسی تلقی میشود که کشور ما نیز از این امر مستثنی نیست. خوشبختانه رویکردهای جمعیتشناختی در بالاترین رکن مدیریتی کشور، همواره مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده است که بارها فرمودند: لازم است برنامهریزیهای جامع برای رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور متناسب با سیاستهای جمعیتی انجام گیرد. همچنین ضروری است با هماهنگی و تقسیمکار بین ارکان نظام و دستگاههای ذیربط در این زمینه، اقدامات لازم با دقت، سرعت و قوت صورت گیرد و نتایج رصد مستمر اجرای سیاستها گزارش شود.
نکتهای که لازم میدانم در پایان به آن اشاره کنم این است که مرکز آمار ایران در جهت فرمایش مقام معظم رهبری و براساس یکی از اهداف خود که استقرار نظام جامع ثبتهای آماری (ایران استارز) است، تمام تلاش خود را میکند تا با همکاری سازمانها و نهادها، تولید دادههای ثبتی جمعیت در قالب ایران استارز (نظام ثبتهای آماری ایران) صورت گیرد و با پیادهسازی نظام آمارهای ثبتی از طریق دادههای اداری بتوان ارزشافزوده بیشتری برای کشور ایجاد کرد. از آنجا که دادههای اداری هر سازمان دارایی و سرمایه ملی هستند و هزینه زیادی از محل بودجه عمومی کشور برای ایجاد آنها صرف شده است باید از این داراییها بهترین استفاده را در ابعاد کمی و کیفی و ایجاد سازوکار مناسب برای تدوین شاخصهای جمعیتی و توسعه انسانی کرد. بنابراین اگر بخواهم صحبتهایم را جمعبندی کنم، باید بگویم که مرکز آمار ایران میتواند نقش قابلتوجهی در رصد تحولات جمعیتی داشته باشد و به ارزیابی موفقیت سیاستها و برنامههای جمعیتی کشور کمک کند. در این راستا از مهمترین اقداماتی که اخیرا صورت گرفت و نقش بسیار بنیادی در ایجاد و توسعه آمارهای بهروز و بههنگام در حوزه جمعیت و ویژگیهای آن دارد، تصویب طرح اجرای اولین سرشماری نفوس و مسکن به شیوه ثبتی مبنا در کشور برای سال ۱۴۰۵ در دولت است که امید است با همراهی دستگاههای اجرایی و تمام ارکان نظام، این گام توسعهای و بنیادی در کشور برداشته شود.