۱- رشد قیمت کامودیتیها: بورس تهران کامودیتیمحور است، رشد قیمت فلزات تاثیر انکارناپذیری بر شرکتهای مرتبط در بورس تهران داشته و ادامه یا توقف رشد قیمتی فلزات توان تاثیرگذاری بالایی بر ادامه رشد شاخص خواهد داشت.
۲-رشد قیمت نفت: رشد قیمت نفت و البته افزایش حجم فروش آن پس از برجام تاثیر قابلتوجهی بر فضای عمومی اقتصاد ایران و به تبع آن بورس تهران داشته است، هرگونه برگشت به فضای قبلی که در آن میزان فروش نفت محدود شده بود یا افت قیمت این کالای استراتژیک بورس تهران را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
۳- تضعیف ریال: در اقتصاد اگر نگاه سیستماتیک باشد، تحلیل پدیدهها تابع بررسی متغیرهای متعددی خواهد بود. در نگاه اولیه تضعیف ریال منجر به افزایش ارزش صادرات، برای شرکتهای صادراتمحور حاضر در بورس تهران خواهد شد. اما تضعیف ریال زمانی میتواند از نظر اقتصادی بهعنوان یک فرصت باشد، که با این امر ظرفیتهای اقتصادی یک کشور افزایش یابد، زمانی تاثیر بلندمدت آن بر کل فضای اقتصادی مثبت است که برای استفاده از ظرفیت به وجود آمده برنامه وجود داشته باشد.
برای مثال صنعت گردشگری در ایران تحت تاثیر ارزان شدن هزینه مسافرت به ایران میتواند بهطور بالقوه درآمدهای این بخش را بهبود دهد. اما اگر برنامهریزی کافی برای آن صورت نگرفته باشد، شاهد تاثیر معناداری نیستیم زیرا اجزای دیگر سیستم قابلیت جذب این فرصت را ندارند. کمااینکه در این حوزه بهرغم تحولات اندک، هیچ حرکت معناداری را ندیدهایم. شرکتهای حاضر در بورس نیز یک بار تجربه تضعیف دلار را داشتهاند، در سال اول افزایش درآمدهای اسمی و سود اسمی شرکتها را دیدهایم اما با گذر زمان و با به روز شدن موجودی اولیه شرکتها، روند صعودی سودسازی شرکتها به دوران قبل از تضعیف پول ملی بازگشته است.
بنابراین در این گونه موارد اظهار نظر به صورت خطی مطلوب نیست. آنچه در بورس قابل ملاحظه است این بوده که سهامداران شرکتهای گروه فلزات، پتروشیمی و تاحدی گروه پالایشگاه و فرآوردههای نفتی از تضعیف پول ملی استقبال میکنند، اما اینکه تاثیر آن در بلندمدت چیست به بررسی مستقلی نیاز دارد.
در این مورد باید به این نکته هم توجه کرد که چقدر از این کاهش ارزش پول ملی برنامهریزی شده بوده و چقدر از آن بهطور ناگزیر برای سیستم اقتصادی اتفاق افتاده است. پاسخ هرچه باشد، نتیجه در کوتاهمدت به نفع صادرکنندگان است. اما مهم استفاده از فرصتهایی است که این کاهش در اختیار کل سیستم اقتصادی میگذارد. به راستی با تضعیف ریال یا به تعبیر برخی صاحبنظران اقتصادی واقعی شدن نرخ ارز، چه میزان به پتانسیلها و ظرفیتهای اقتصادی کشور افزوده شده است؟
۴- کاهش نرخ سود سپردههای بانکی: در کلیت فضای اقتصادی، بهویژه آنجا که فعالان اقتصادی با فضای رکود درگیر بودند، سود بالای سپردههای بانکی و اوراق بهادار با درآمد ثابت آنقدر جذاب بود که آنها برای ورود به بازار سهام یا هر بازار ریسکی دیگری با چالشهای جدی مواجه باشند. هرچند هزینه تامین مالی شرکتها حتی پس از کاهش نرخ سود سپردهها، تغییر معناداری پیدا نکرده است.
اما کاهش این نرخ در شهریور ماه، نه تنها باعث کاهش سپردهگذاری بانکی شد که با اعلام فرصت چند روزه، هجوم مخاطبان این حوزه به بانکها را به دنبال داشت. بنابراین به نظر میرسد در تحلیل این عامل باید احتیاط کرد و دست کم تاثیر معنادار آن را به عنوان پتانسیلی برای سال بعد تعبیر کرد. در کنار این ۴ عامل که تداوم آنها به هر روی، توان تاثیرگذاری بر شاخص برای عبور از سد ۱۰۰ هزار واحدی را دارد، عواملی هم هستند که میتوانند مانع ادامه رشد شاخص شوند و هر آن رشد آن را با چالش مواجه کنند.
۱- رویدادهای مرتبط با برجام: برجام تا اینجا هرچه که بوده، ثابت کرده که از لحاظ کارکردی از تنش بیشتر در روابط بینالمللی جلوگیری کرده و میزان فروش نفت را برای کشورمان افزایش داده است. اگر به هر علت، فضای روابط بینالمللی به سمت ایجاد تنشهای سیاسی پیش برود، بهطور قطع بورس تهران به آن حساسیت نشان خواهد داد.
فراموش نکنیم که یکی از تاریخیترین رشدهای بورس تهران در فضای به شدت تنشآلود از نظر روابط بینالمللی و سیاسی در سالهای ۹۰ تا ۹۲ رقم خورد که البته این رشد، تحت تاثیر افزایش ۳ برابری نرخ ارز بود. بنابراین لزوما فضای تنشآلود، رشد اسمی شاخص را متوقف نمیکند و این پیشبینی با فرض ثبات متغیرهای اسمی ارائه شده است.
۲- در بازارهای جهانی عوامل تاثیرگذار متعدد هستند: تحلیلگرانی بر این باورند که در بعضی مواقع رشد قیمت فلزات پشتوانه بنیادی نداشته و در مسیری لغزنده قرار دارد، عاملی که تاثیر آن بر بورس تهران پیشرانه رشد اخیر بورس بوده است.
۳- دستورالعملها و مقررات داخلی بورس: در فضایی که کانونهای موجود در بازار سرمایه کارکرد خود را به عنوان واسط بین سرمایهگذاران، نهادهای مالی و نهادهای نظارتی بهطور مطلوب ایفا نکنند، انتقاد بر دستورالعملهای صادره در فضای آمیخته به طنز فضاهای مجازی نظیر تلگرام صورت میگیرد. به این ترتیب بار کارشناسی مغفول مانده و اطلاعیهها و خواستههای نهاد ناظر، نه در فضای دیالوگی که بیشتر در فضای مونولوگ بر بازار اثر میگذارند. هنوز بسیاری از سرمایهگذاران فعال در بورس تهران در مورد پیشبینی سود شرکتها، فضای اعتباری و مقررات جدید حاکم بر آن، زمان حذف شدن حجم مبنا و...سوالاتی دارند و فضا برای تصمیمگیری آنها شفاف نشده است. در چنین فضایی هرچند صحبت از کوتاه شدن دوران توقف نمادها است، اما هستند سرمایهگذارانی که تعداد آنها کم هم نیست، که حتی نتوانستهاند به واسطه بسته بودن نمادها کوچکترین حرکتی در بازار مثبت داشته باشند.
در مجموع به نظر میرسد، رشد بورس تهران با توجه به تداوم رشد محرکها دست کم در بازه زمانی کوتاهمدت ادامهدار است و فتح قله ۱۰۰ هزار واحدی امکانپذیر است. باید دید که بار روانی ۶ رقمی شدن شاخص توان آوردن پولهای تازهنفس و پارک شده در بانکها را به بورس تهران دارد یا خیر. چیزی که بیش از هرچیز نیازمند آماده شدن بسترهای لازم برای جذب سرمایه به این حوزه است.