به گزارش می متالز، مرتضی آقاجانی مدیرعامل شرکت MME گفتوگویی انجام داده است که در ادامه میخوانید:
پروژه بافت دارای 2 فاز بوده که فاز اول آن در حال اجرا است. همانطور که پیشتر درباره آن صحبت کردم، از نظر ما پروژه بالای 80 درصد تمام شده است. تنها بخش کوچکی از تجهیزات باقی مانده که به دلایل بحثهای مالی هنوز نتوانستهایم این تجهیزات را علیرغم تهیه و سفارشگذاری وارد کنیم. امیدواریم ظرف چند روز آینده این کار را اجرایی کنیم. پیشبینی ما بر این است با تامین مالی از سوی کارفرما تجهیزات وارد و کمتر از 6 ماه آینده این کارخانه راهاندازی شود. این پروژه کمی با تاخیر همراه بود اما خوشبختانه این تاخیر باعث میشود تجربیات 3 پروژه دیگر را بطورکامل در این کارخانه پیاده کنیم. همانطور که شاهد بودید پروژه میانه بسیار راحتتر از شادگان به تولید اسمی دست یافت. همچنین امروز نیریز بهتر از میانه است و بدون شک سریعتر از آن به تولید اسمی دست پیدا میکند و مطمئنا پروژه بافت بهتر از موارد یادشده خواهد بود زیرا حاصل تجربیاتی است که در 3 واحد دیگر بدست آمده است.
در مورد توسعه و مدول دوم نیز، این بحث مطرح است که از چه تکنولوژی استفاده شود. طبیعی است با توضیحاتی که رئیس هیات عامل ایمیدرو در همایش امسال چشمانداز فولاد مطرح کرد و همچنین صحبتهای معاون اول رئیس جمهوری در هر 3 افتتاحیه، وقتی تکنولوژی احیا را بومی کردهایم به نظر نمیآید وارد کردن تکنولوژی از یک کشور خارجی توجیه اقتصادی داشته باشد. البته در ابتدای کار نگرانیهایی وجود داشت که آیا پرد جواب میدهد یا خیر زیرا پایلوتی نداشت. خوشبختانه امروز راهاندازی 3 طرح یادشده و رسیدن به ظرفیت اسمی و پایدار بودن و کیفی بودن آن باعث شد پرد برای ما منبع (رفرنس) شود. در حال حاضر با تصمیمی که اتخاذ شده، قرار است در مدول دوم از تکنولوژی پرد استفاده شود که ما به اتفاق جوینت قبلی خود در پروژه بافت در حال تهیه اسناد قراردادی هستیم و به زودی شاهد امضای آن خواهیم بود تا فاز دوم آغاز شود.
ما پروژهها را از نظر تکنولوژیکی طبقهبندی کردهایم. برخی از این تکنولوژیها مانند احیا، محورشان در ایران است. معتقدیم وقتی ایران بزرگترین تولیدکننده آهن اسفنجی دنیا است، یعنی به اندازه کافی منبع، اطلاعات و تجربه کافی در این اختیار دارد. ما نیز از ابتدا در نظر داشتیم این تکنولوژی، مهندسی و دانش فنی را در داخل کشور نهادینه کنیم. بنابراین در بحث مهندسی به منابع داخلی در شعبه تهران متمرکز شدیم و بیشتر در مورد احیا از این منابع استفاده میکنیم زیرا هم تخصص و هم تجربه و دسترسی به منابع مختلف را فراهم است. البته اینکه میگوییم بومیسازی به معنای بینیاز از نظر مهندسی و تجهیزات از خارج نیست. در زمینه مهندسی باید بهروز باشیم زیرا دنیا در حال حرکت است و مرتب در این مسیر تکنولوژیهای جدید، تغییرات، اصلاحات و بهینهسازی ایجاد میشود. اگر ما هیچ ارتباطی نداشته باشیم و خودمان جلو برویم، ضرر خواهیم کرد. ما در ابعاد تکنولوژی حتی در مورد احیا گوشه چشمی به خارج داریم که ببینیم کشورهای دیگر از جمله هند، کره جنوبی و ... چه اقداماتی انجام میدهند.
ما باید توان داخلی را تقویت کنیم اما در عین حال باید در زمینه تکنولوژی بهروز و هوشیار باشیم. یعنی مشاهده کنیم دنیا چه خبر است و دیگران چه اقداماتی انجام میدهند و از این کارها استفاده کنیم. یعنی نه به این صورت باشد که تمامی تجهیزات و تکنولوژی را از آنها خریداری کنیم و نه آنکه بگوییم کاری با آنها نداریم. این 2 موضوع غلط است، بنابراین ما باید به یک نقطه برسیم که بگوییم تکنولوژی را در اختیار داریم. خوشبختانه در زمینه احیا این اتفاق رخ داده است و صاحب تکنولوژی شدهایم اما نباید در این نقطه متوقف شویم. باید از تجربههای دیگران استفاده کرده و تکنولوژی را اصلاح کنیم. این کاری است که همه دنیا انجام میدهد.
از سوی دیگر برخی تجهیزات وجود دارد که تکنولوژی آن را در اختیار نداریم و در اختیار داشتن تکنولوژی آنها هم صرفه اقتصادی ندارد. به عنوان مثال کمپرسورهای سانتریفیوژ در اندازه چند مگاوات را هنوز نساختهایم البته امیدواریم روزی در این زمینه هم ورود پیدا کنیم.
نقش MME آلمان بیشتر در زمینه احیا در بحث تامین و ارتباط با خارج برای بهروزرسانی تکنولوژی است. البته در زمینه تامین مالی و منابع به ویژه در بخش خرید خارجی تجهیزات نیز موثر است زیرا این کار نیاز به یک شرکت ثبت شده در خارج دارد تا بتواند این قراردادها را امضا کند. سخت است در داخل ایران این کار انجام شود اما در مورد سایر تکنولوژیها نقش این دفتر فراتر است.
خیر، بطورکلی صنعت فولاد هایتک نیست و صنعتی مادر است. ماشینآلات فولاد جزو تکنولوژیهای پیچیده نیستند اما برای خود یک دانش فنی است. حتی اگر به کل فولاد نگاه کنید در نورد و فولادسازی حتی لایسنس هم نداریم و این یک دانش است. در مورد احیا چون یک روش است و یک واکنش شیمیایی اتفاق میافتد، لایسنس شده است. به همین علت تا جایی که بنده اطلاع دارم هایتک نیست. با توجه به اینکه بحثی علمی است و کاملا کاربردی است به راحتی در ایران به آن دست پیدا کردند. البته در مورد تکنولوژیهای دیگر مانند نورد و فولادسازی هرچند تغییرات چندانی ندارد اما آنها نسبت به احیا از نظر تکنولوژی کمی بالاتر هستند و ما کماکان هم از نظر تکنولوژیکی و هم از نظر ماشینآلات باید مقداری ارتباط خود با خارج را تقویت کنیم. بنابراین مرکز ثقل این موضوع و تمرکز آن را روی MME آلمان گذاشتهایم. یعنی در مورد فولادسازی، ریختهگری و نورد در این دفتر متمرکز هستیم و از متخصصان باتجربه استفاده میکنیم.
بله، تنها روی احیا متمرکز نیستیم. در حال حاضر پروژه فولاد کاوه که سارایه مجری و سازنده تجهیزات آن بود را انجام دادهایم. همچنین در فولاد سپیددشت هم طراح و تامینکننده بوده و هم در کنار آن پرفورمنس را گارانتی کردهایم. یعنی این 2 تجربه را در زمینه فولادسازی و ریختهگری در اختیار داریم. در زمینه نورد هم بیشتر اقدامات مهندسی انجام دادهایم مانند کارهای مهندسی برای نورد گرم 2 مبارکه تهیه اسناد مناقصه و مشخصات فنی و مذاکرات فنی با شرکت های SMS و دانیلی که مناقصه بزرگی بود، انجام شده است. یعنی اطلاعات ما در مورد نورد بالا است اما پروژهای برای اجرا نداشتهایم که امیدواریم در آینده داشته باشیم. در تکنولوژیهای پس از احیا ما بیشتر در دفتر آلمان متمرکز شدهایم زیرا این تکنولوژی در آلمان بالاتر بوده و نکته مهم آن ذخیره انرژی است. یعنی مهمترین فاکتورهای آن کیفیت بالا، عدم آلایندگی و کاهش مصارف است. ما باید آخرین تکنولوژیها را استفاده کنیم. میتوانیم به راحتی این تکنولوژیها را کپی کنیم اما برگشتن به طرح 30 سال پیش در حال حاضر قدرت رقابت را از ما میگیرد. ما باید بهروز باشیم و این کار به معنای تمرکز بر اروپا است. البته در آلمان بیشتر روی پایه تمرکز داشته و جزئیات را با داخل انجام میدهیم. این کار باعث میشود هم بهروز بوده و هم کارآفرینی داخلی را ایجاد کنیم و در نهایت این دانش فنی به داخل منتقل و ماندگار شود.
این موضوع را پیگیری میکنیم، ما ظرفیت 800 هزار تن را به صورت کامل اجرا شده در اختیار داریم و نقشهها آماده بوده و قابلیت تکرار دارد. البته اگر بخواهیم تکرار کنیم چند درجه ارتقا پیدا میکند زیرا براساس تجربیات فعلی است و حتما نقاط بهبود را در آن لحاظ میکنیم. در مورد ظرفیت بالاتر این آمادگی را ایجاد کردهایم که روی مگامدولهای از ظرفیت 1.5 به بالا کار مهندسی کردیم و براساس این کار در مناقصه مکران شرکت داشتیم. در واقع بیسیکها موجود است. در حال حاضر نیز برنامهریزی کردیم با 1 تا 2 مشتری بالقوه ایران در حال مذاکره هستیم، زیرا ایران بزرگترین تولیدکننده آهن اسفنجی است و بازاری بهتر از ایران برای DIR نداریم. اینکه ما به عنوانMME به سراغ آفریقا برویم در حالی که در کشور خودمان نیاز است، کار اشتباهی است. زیرا در ایران انرژی نیز وجود دارد و پایه پرد و میدرکس گاز طبیعی است در نتیجه بهترین منطقه ایران خواهد بود و ما این بازار را از دست نداده و وظیفه داریم در اینجا بمانیم و پافشاری کرده تا حتما بازار را برای خود کنیم. به همین دلیل در حال حاضر 2 مشتری بالقوه در ایران داریم که در حال کار کردن روی آنها هستیم و امیدواریم توسعه پرد برای رسیدن به مگامدول با مدلی شبیه 800 هزار تنیها کار را انجام دهیم. این مدل براساس بیسیک MME است و در مناقصه شرکت کرده و تایید شد و سپس قیمت آن هم برنده شد. حال در مگامدول نیز چنین انتظاری داریم تا براساس پایهای خود را معرفی کرده و بپذیرند زیرا تکنولوژی خود را نشان داده است، در نتیجه قرارداد برای 1 تا 3 پروژه بسته و همزمان تکنولوژی را کامل کنیم. این بهترین کاری است که میتوان انجام داد زیرا MME شرکتی متعلق به ایمیدرو است. دیگران که نیاز به تکنولوژی دارند اگر ما به سراغشان نرویم رقبا خواهند رفت حال دیگر 3 سال آینده نمیتوان کاری انجام داد، بنابراین این موضوع باید از هر دو طرف به هم نزدیک شود به نحوی که هم آنها وظیفه خود بدانند که از تکنولوژی ایرانی استفاده کنند و هم ما وظیف خود میدانیم که تکنولوژی را متناسب با نیازها توسعه دهیم. پیشنهاد ما این است مشتریان ما در این تکنولوژی شریک شوند. یعنی خودشان هم صاحب تکنولوژی شوند بنابراین میتوان یک شرکت دانشمحور را تاسیس کرد که نوعی بازی برد-برد است و مشتریان خود در فروش لایسنس حضور داشته باشند و در مگامدولهای بعدی به عنوان دارنده پرد حضور داشته باشند.
یک بخشی مهندسی است یعنی مواردی که به تکنولوژی مربوط میشود، که یا باید اصلاح شود یا توسعه پیدا کند و یا بهبود یابند. به عنوان مثال ممکن است بگویند این 800 هزار تن را میخواهیم به 1 میلیون تن برسانیم، این کار وظیفه ما است اما برخی سرویسها را از ما مطالبه میکنند مانند خرابی کمپرسورها، اما ما تعمیرکار کمپرسور نیستیم اما اتفاقی که رخ داده آن است که برای کارخانههای احیا کمپرسورهای ویژهای را سفارش دادهایم. حال اگر این موضوع در MME متمرکز شود ما میتوانیم با زیمنس قرارداد امضا کنیم و این سرویس را به 4 کارخانه بدهد. در این حالت کار برای زیمنس آسانتر است زیرا تنها با یک شرکت روبرو است. از سوی دیگر این کار برای MME نیز آسانتر است زیرا تکنولوژی را در دست دارد اما در کنار این موارد برای مشتری نیز شرایط بهتر است زیرا با MME روبرو است. اتفاق دیگری که در این میان رخ میدهد آن است که بطور معمول قراردادهای سرویس و خدمات دارای حداقل است یعنی هیچ شرکتی راضی نمیشود هر زمان احتیاج بود بیاید زیرا بطور حتم شرکتی که خدمات ارائه میدهد حتما به سراغ مشتری میآید و میگوید اگر میخواهید هر زمان نیاز بود خدمات داده شود باید سالانه مبلغی پرداخت کنید. در نتیجه اگر این 4 واحد به صورت جدا بخواهند این کار را انجام دهند، یعنی باید تک تک این هزینه را پرداخت کنند، اما اگر MME از سوی 4 واحد برود تنها یک هزینه پرداخت میکند. به همین دلیل این یک کار برد-برد است. ما این پیشنهاد را برای برخی تجهیزات مطرح کردهایم، البته برای تمام تجهیزات چنین وظیفهای نداریم. برای برخی تجهیزات اگر درخواست داشته باشند انجام میدهیم اما ارتباطی به تکنولوژی ندارد. در کنار این موارد یک سری خدماتی از ما میخواهند که به نوعی خدمات فنی به حساب میآید. در این زمینه ما وظیفه داریم اطلاعات کارخانههای مختلف را در اختیار مشتریان قراردهیم تا نحوه عملکرد را بررسی کنند و به نوعی از دستاورد مثبت کارخانهها در همافزایی استفاده کنیم.
بزرگترین مشکلی که باعث توقف پروژههای استانی شد موضوع تامین مالی بود و راهحلی که دولت و ایمیدرو ارائه دادند آن بود که واگذاری این پروژهها به بخش خصوصی به صورتی که تامین مالی صورت بگیرد، اجرایی شود. بنابراین ایمیدرو نه برنامه و نه امکانی برای تامین مالی پروژهها نداشت اما در قسمتهایی که لازم بود کمک بسیاری داشتند. یعنی به صورت موقت به قسمتهایی ورود پیدا میکردند. اما برخی مانند فولاد مبارکه و یا خوزستان که اهل فولاد هستند و وضع مالی خوبی دارند، خیلی سریع ورود پیدا کردند و تامین مالی پروژهها را انجام دادند. نتیجه این کار آن بود که اولین واحد راهاندازی شده احیا، واحد سپیددشت بود و پس از آن شادگان و میانه نیز راهاندازی شدند. بعد از آن واحدهای دیگر مانند سرمایهگذاری غدیر نیز اقدامات خوبی انجام دادند. اما برخی سرمایهگذاریهای بخش خصوصی به دلیل آنکه آشنایی با فولاد نداشتند پروژه زمانبر شد. بطورکلی تامین مالی برای پروژههای از سوی مشارکین است. ایمیدرو به میزان سهم خود منابع را تامین میکند.
3 پروژه ما با همین روشها اجرایی شد، البته میتوانست زودتر از این زمان به بهرهبرداری برسد. انتظار بنده این است که برای پروژه بعدی این اولویت داده شود و بدانیم با همین روشی که این 3 پروژه را تکمیل کردیم میتوان پروژههای بعدی را هم تکمیل کرد. این موضوع به نفع ما و طرف مقابل و در نهایت به نفع کشور خواهد بود. باید کمک کنند تا این موضوعات در اولویت قرار بگیرد زیرا با راهاندازی این واحدها سرمایهای که چند سال است راکد مانده باز میگردد.
خوشبختانه این پروژه پس از مدتی توقف (حدود 2 سال) راه افتاده است. با توجه به اینکه اشکال عمدهای در تکنولوژی دیده نشده با خیالی آسوده آنها را دعوت کردیم تا از کارخانهها بازدید کنند و بسیار استقبال کردند به نحوی که در تمدید قراردادی که زمان آن گذشته بود، تمام شرایط ما را پذیرفتند. در نتیجه پروژه مجدد فعال شد و امروز تجهیزات در حال ساخت است. ظرفیت این پروژه 300 هزار تن است. تفاوت این پروژه با واحدهای ایرانی آن است که چون آنها گاز طبیعی ندارند و با گاز کک کار میکنند، یک کارخانه فرآوری گاز از کک در کنار این واحد قرار دارد. بنابراین قابلیت تکثیر در دنیا را در اختیار دارد. در حال حاضر از کشور زامبیا درخواست داریم. این پروژه چین یک نمونه موفق برای صادرات است.
گفتوگو از علیرضا جعفری نژاد