تاریخ: ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ ، ساعت ۱۰:۳۲
بازدید: ۹۰
کد خبر: ۱۲۱۱۹
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت

بنگاه‌سازی بی‌‌برنامه، تبدیل بیکار به بیکار بدهکار

می متالز - نقش بنگاه‌های کوچک و متوسط در تولید و اشتغالزایی بسیار مهم و غیر قابل انکار است. اما مساله مهم، بنگاه‌سازی درست و هماهنگ با زیرساخت‌های کشور است. عدم توجه به مسایل زیرساختی می‌تواند منجر به فعالیت واحد‌های زیانده شود.
بنگاه‌سازی بی‌‌برنامه، تبدیل بیکار به بیکار بدهکار

به گزارش می متالز، شاید در حوزه معدن و صنایع معدنی، با توجه به حجم عظیم کار، ایجاد بنگاه کوچک مفهومی نداشته باشد، لیکن می‌توان با ایجاد واحدهای بزرگ صنعتی به عنوان بنگاه مادر و در کنار آن با تولید محصولات نهایی در بنگاه‌های کوچک قدمی در راه کمک به اقتصاد کشور برداشت.

صنایع معدنی حوزه وسیعی از ساختار صنعتی را دربر می‌گیرند، هر صنعت مشخصه خاص خود را در دسته‌بندی خرد، متوسط و بزرگ دارد. باید دانست برخی صنایع معدنی مانند سیمان، کنسانتره‌ها و به‌طور کلی زنجیره‌ فولاد در مقوله کوچک و متوسط نمی‌گنجند. واحدهای کوچک و متوسط در صنایع این‌چنینی تعریف شدنی نیستند چرا که تولید کمتر از حد مشخصی از ظرفیت توجیه‌پذیر نیست و اصلاً صرفه اقتصادی ندارد. به نظر می‌رسد که بحث در مورد بنگاه‌های کوچک و متوسط در صنایع معدنی، بیشتر به حوزه سنگ‌های تزیینی، برخی پودرهای معدنی و فعالیت‌هایی نظیر آن محدود می‌شود که کارآمدی زیادی هم با خود به همراه ندارند. این واحدها جزو صنایع کوچکی محسوب می‌شوند که به‌صورت منطقه‌ای محصولات را فرآوری کرده و وارد بازار می‌کنند. واحد سنگ‌شکنی که در کنار یک معدن مشغول فعالیت است، بنگاه محسوب نمی‌شود بلکه نوعی از کارگاه است. باید دانست که بنگاه، معنای وسیع‌تری از کارگاه را در بر می‌گیرد. علاوه بر تعداد کارکنان، حجم دارایی بنگاه نیز عاملی تعیین کننده در تقسیم‌بندی آن است.

نکته حائز اهمیتی که در دسته‎‌بندی صنایع، به کوچک، متوسط و بزرگ باید مد نظر قرار داد این است که فقط نمی‌توان با استفاده از تعداد کارکنان یک سازمان یا واحد آن‌ها را در دسته بندی مشخصی قرار داد. یک واحد تولید سیمان ممکن است کمتر از 200 نفر نیروی انسانی داشته باشد؛ ولی کارخانه یا واحد مربوطه، بالغ بر صدها میلیارد تومان ارزش داشته باشد. لذا نمی‌توان سازمان را به این دلیل که تعداد کمی از افراد را به خدمت گرفته است، یک واحد کوچک محسوب کرد. در مقام مقایسه ممکن است که تعداد افراد کم باشند، ولی یک واحد مورد بهره‌برداری می‌تواند هزاران برابر واحدی با همان تعداد نیروی انسانی ارزش داشته باشد.

 

چاله بی‌تدبیری، چاه حمایت‌های اشتباه

حمایت‌های اشتباه از برخی بنگاه‌های به اصطلاح کوچک که هیچ بازدهی مشخصی ندارند و بیشتر ضرر‌رسان هستند تا سودده، مشکلی است که دامن‌گیر سازمان‌های مربوطه شده است. جالب آن است که اگر به فرض حمایتی صورت بگیرد و حتی تولیدی هم اتفاق بیفتد، بازار آن در کشور پیش‌بینی نشده است. از مسئولان مربوط باید پرسید آیا در این طرح‌های حمایتی، محلی هم برای رشد سازمان حمایت شونده دیده شده است یا خیر؟ این حمایت‌ها مانند طرح شکست خورده بنگاه‌های زودبازده دولت‌ها است که منجر به اتلاف هزینه‌های بسیاری در کشور شد. اگر به‌جای این همه اتلاف هزینه و سرمایه در حمایت از بنگاه‌های زودبازده، حمایت‌ها از طرح‌های اساسی و کلان کشور صورت می‌گرفت، اکنون کشور شاهد رشد بسیار بهتر و مناسب‌تری بود. ذکر این نکته حائز اهمیت است که حتی طرح‌های چندگانه فولاد به عنوان بنگاه‌های بزرگ که صدای زیادی هم مبنی بر تامین سرمایه و فاینانس از برخی ارگان‌های کلان کشور با خود به همراه داشت، در بلندمدت ورشکسته محسوب می‌شوند. چراکه زیر ساخت‌های مناسب مربوط به آن دیده نشده است. در حوزه سیمان نیز وضع بهتر فولاد نیست، کارخانه‌هایی که در این صنعت مشغول به‌کار هستند با کمتر از نصف ظرفیت در حال تولید هستند. باید دانست که محل احداث کارخانه با نگاه دقیق کارشناسی تعیین می‌شود و نه با روابط سیاسی و حزبی. اینکه بدون توجه به زیر ساخت‌های لازم و در زیر لایه‌های نامشخصی، کارخانه‌ای در محلی احداث شود، تنها اتلاف وقت، سرمایه و انرژی است. باید با تدابیر درست و در نظر گرفتن چشم‌اندازهای واقع‌بینانه و مناسب، اقدام به احداث واحد‌ها و توسعه آن‌ها کرد.

عناوین برگزیده