به گزارش می متالز، در حالیکه رسانهها اخباری مبنی بر جذب سرمایهگذاریهای کلان خارجی منتشر میکنند، سوال اینجاست چرا این سرمایهها دیده نمیشوند؟ باید دانست در عین حال که در اخبار تفاهمنامههای منعقد شده نیز جزو این نوع سرمایههای جذب شده به حساب آورده میشود، ولی نمیتوان آنها را به عنوان فاینانس درنظر گرفت. این تفاهمنامهها نوعی قرارداد هستند که به دلیل اثرگذاری بخشهای بسیاری بر آن، هنوز به مرحله اجرایی نرسیده و ضمانت اجرایی نیز ندارند. دومین مشکل نیز حاصل از قوانین و بوروکراسی نظام اداری ایران است.
سرمایهگذار خارجی در بدو ورود به ایران با دو پدیده و مشکل مواجه است. اول اینکه سرمایهگذار هم مثل شرکتهای ایرانی در ابتدای امر با بوروکراسی اداری و بی ثباتی قوانین ایران روبهرو میشود. حتی با وجود اینکه گفته میشود بسیاری از موانع در این راه مرتفع شده است، سرمایهگذار هنوز درگیر مشکلات اداری حاکم بر کشور است. باید دانست برای سرمایهگذاری که ایران را انتخاب کرده است، دلیلی وجود ندارد که همه مسائل مالی کاملاً برابر بین او و طرف ایرانی تقسیم شود. سرمایهگذاری که در دنیا انتخابهای فراوانی دارد و ایران را از میان آنها برمیگزیند، میخواهد سود بیشتری ببرد و از این معامله نسبت به دیگر انتخابهای خود بیشتر منتفع شود. باید توجه داشت این مساله الزاماً مشکلزا نیست، و در این مقطع زمانی مشکلی پیش نمیآید که به سرمایهگذار خارجی امتیاز بیشتری داده شود تا او بهجای قطر، ایران را انتخاب کند. وجود مشکلات در همه ابعاد، این الزام را ایجاد میکند که در هنگام ورود سرمایهگذار خارجی به کشور، امتیاز بیشتری داده شود تا ایران در فضای رقابتی باز نماند. در غیر این صورت سرمایهگذار بهجای ایران، دیگرکشورها نظیر قطر، دوبی، عمان، ویتنام، مغولستان و... را انتخاب میکند. چرا که بسیاری از کشورها برای جذب سرمایهگذاران خارجی، امتیازات متنوعی را به آنها میدهند. اما مشکل از جایی شروع میشود که طرف ایرانی در عین حال که میخواهد کمترین هزینه را متحمل شود، در پی آن است که بیشترین سود را نیز از آن خود کند و این امکانپذیر نیست.
مساله دیگر این است که سرمایهگذار در هنگام ورود به کشور به دنبال پروژههایی است که در درازمدت سودده باشند. پرواضح است که سرمایهگذار وارد پروژههای زیانده و نیز طرحهایی با بازگشت سرمایه طولانیمدت نخواهد شد. هنگامی که با مدیران صنعت از ورود سرمایهگذار خارجی صحبت میشود، متاسفانه این سوال از سوی آنان مطرح میشود که چرا باید اجازه حضور سرمایهگذار خارجی در پروژههای سودده داده شود؟ در صورتی که کاملاً عکس این قضیه صادق است و سرمایهگذار خارجی را باید درگیر کرد. وقتی سرمایهگذار اینگونه احساس کند که به سود خود میرسد، این ریسک را نیز میپذیرد تا وارد پروژههایی شود که حتی با مشکلات و دردسرهای بیشتری روبهروست یا اینکه برگشت سرمایه در آنها دیرتر اتفاق خواهد افتاد.
در جذب سرمایهگذاری خارجی فقط مسائل مالی مطرح نیستند، بلکه انتقال دانش و فناوری جدید و مدیریت استفاده از دانش به روز (Know How) نیز مطرح میشود. باید دانست یکی از دلایل اصلی ورشکستگی اکثر صنایع ایران، استفاده از تجهیزات و ماشینآلات قدیمی و عدم حضور تکنولوژیهای جدید در صنعت کشور است. در همه کشورها و نه فقط ایران، شرکتهای سرمایهگذار با قراردادهایEPC ، نوعی از تکنولوژی قدیمیتر را بهکار می برند. اما وقتی که خود بخواهند وارد عمل شوند، قطعاً تکنولوژی بسیار مدرنتری را بهکار میگیرند و این عمل از سوی آنها کاملاً طبیعی بهنظر میرسد. اکثر شرکت های ایرانی توجه بیشتر به capex میکنند، در صورتی که opex باید عامل مهمتری در آنالیز سرمایهگذاری باشد. در ضمن سرمایهگذار خارجی دارای دانشی است که در ایران شناختی از آن وجود ندارد و آن «دانش مدیریت بینالمللی» است. باید گفت ورود این دانش بسیار مهمتر از دانش و تکنولوژی تجهیزات است...