به گزارش می متالز، حسین حقگو کارشناس اقتصادی درباره طرح اخیر مجلس و پرداخت یارانه 120 هزارتومانی گفت: اخیراً مجلس در مصوبه ای دولت را ملزم به پرداخت یارانه ای به مبلغ ۱۲۰ هزار تومان برای هر یک از افراد سه دهک اول یعنی 30 میلیون نفر کرده بود و مبلغ ۶۰ هزار تومان را هم برای سایر دهکها تصویب کرده بود یعنی چیزی حدود 30 هزارمیلیارد تومان که خوشبختانه این طرح توسط شورای نگهبان رد شد، زیرا محل تامین مالی آن مشخص نبود. این در واقع سومین یارانه ای هست که قرار بود برقرار شود و فعلا شورای نگهبان با آن مخالفت کرده است.
وی به سابقه پرداخت این یارانه ها در کشور اشاره کرد و افزود: مرحله اول این شکل سیاست حمایتی در سطح ملی سال 1387 در دوران احمدی نژاد و به بهانه هدفمندی یارانهها مطرح شد؛ خشت کجی که خشتهای کج دیگری بر آن نهاده یا در حال نهادهشدن است. در همان هدفمندی یارانه ها تخصیص بهتر و بهینه شدن منابع مطرح بود یعنی صنایع و مردم سوخت را بهتر مصرف کنند و منابعی که این بهبود مصرف ایجاد می شود منجر به عدالت اجتماعی و کاهش فاصله دهک های اجتماعی کمک کند و دیدیم که این هدف حاصل نشد و بعد از گذشت 12 سال چیزی حدود 80 میلیون همه یارانه می گیرند و نه عدالتی حاصل شد نه کاهش فاصله دهک ها رخ داد و به یارانه 45هزارتومانی دولت مهرورزی نقدهای اساسی وارد است. بعد از آن یارانه کمک معیشتی بود که از سال گذشته بهعنوان جبران افزایش قیمت بنزین به مردم پرداخت شد و یارانه اخیر هم که با عنوان کارت اعتباری یا کالابرگ دیجیتالی برای مقابله با فقر و بالابردن قدرت خرید جامعه در وضعیت کرونا مطرح شده است.
وی به کاهش سرمایه اجتماعی دولت ها در ایران پرداخت و گفت: در تمام این موارد پرداخت این یارانه ها یک رگه ای احساس می شود و آن این است که متاسفانه وقتی اعتماد مردم به حاکمیت و دولت ها کم می شود و سرمایه اجتماعی خود را از دست می دهد به جای اینکه اصلاحات اقتصادی را پیش ببرند و آن عوامل ایجاد فقر در جامعه را از بین ببرند آن را با دادن یارانه ها طی می کنند و این یارانه ها به جای اینکه یک تامین اجتماعی ایجاد کند یا کمک کند به طبقات فرودست، به حق السکوتی تبدیل می شود که جامعه از آن حقوق فردی، اجتماعی و سیاسی خود بگذرد و در همین وضعیت به سر ببرند و گله ای نداشته باشد و همچنین دولتها هم بحران کاهش مقبولیت خود را به واسطه عملکرد ضعیف اقتصادی سیاسیشان بپوشانند. غافل از آنکه این مسیر کار را خرابتر و گره را کورتر میکند؛ چراکه در شرایط ضعف عملکرد اقتصادی و ناترازی بودجه، افزایش اینگونه پرداختها در سطحی چنین گسترده و ملی جز به ایجاد تورم بیشتر و شاید اَبَرتورم و کاهش قدرت خرید همه آحاد اجتماعی و بهویژه طبقات فقیر و نابودی بنیه تولیدی کشور ثمری ندارد.
این کارشناس مسائل اقتصادی به سازکار حمایت های اجتماعی در کشورهای توسعه یافته اشاره کرد و افزود: در کشورهای غربی این حمایت ها جنبه حق السکوت ندارد؛ به هرحال در این کشورها هم افرادی هستند که به واسطه مشکلات جسمی، حقوقی، روانی و... امکان کار کردن ندارند و قادر به تامین مایحتاج زندگی خود نیستند. در تمام دولت ها به آنها کمک می شود اما دقیقا هدف این کمک ها مشخص است و نتیجه آن هم مشخص است. مثلا حمایتی که برای مبارزه با رشد منفی جمعیت و فرزند آوری تا یک سنی از کودک به دنیا آمده توسط دولت ها انجام می شود؛ ولی وقتی شما در جامعه ای می گویید من می خواهم به 70 میلیون نفر یارانه بدهم این معنی اش جز این نیست که می خواهید جامعه را به سکوت وادار کنید زیرا این جامعه از شما مطالباتی دارد که نمی توانید ان را برآورده کنید.
حقگو به از بین بردن ریشه ای فقر پرداخت و گفت: شما زمانی می توانید فقر را از بین ببرد که رشد اقتصادی صورت بگیرد یعنی وقتی کیک اقتصاد بزرگ شد امکان اینکه شما بتوانید به جامعه کمک کنید آن هم از طریق نظام تامین اجتماعی امکان پذیر خواهد بود. یعنی از طریق صندوق های بازنشستگی، نهاد تامین اجتماعی، بیمه ها و... افرادی را که به دلیل اصلاحات ساختاری و اقتصادی آسیب دیده اند؛ می توانید تحت پوشش قرار دهید تا این گذار به آرامی طی شود. زیرا شما اگر بخواهید نظام قیمت گذاری را اصلاح کنید و بازارها آزاد شود طبعاً بخشی از جامعه در این فرآیند ضرر خواهد کرد و توانایی خرید برخی از کالاها را نخواهد داشت.
این کارشناس اقتصادی در خاتمه افزود: این را هم نباید فراموش کنیم که باید روند اختصاص یارانه ها در طول زمان کاهنده باشد. اگر قرار است به فولاد یارانه انرژی بدهند یا به ایران خودرو یارانه تعرفه ای بدهند یا به مردم یارانه داده شود این باید روند کاهنده داشته باشد چرا که قرار است آن فرد یا بنگاه بعد از مدتی توانمندی های خودش را ارتقاء بدهد و در جهت تولید و بازیابی فردی خود حرکت کند. اما اگر پرداخت این یارانه ها در این راستا نباشد فقط جنبه پول پاشی دارد. من در پایان توصیه می کنم حتما کتاب «اقتصاد فقیر» نوشته آبهیجیت بنرجی و استر دوفبو را مطالعه کنید. دو نویسنده ای که پارسال جایزه نوبل اقتصاد را گرفتند. در این کتاب می گوید برای از بین بردن فقر گاهی نیاز نیست پول زیادی خرج بکنید و مساله این است که فقر را درست تشخیص نداده اید. این دو تحقیق می کنند در یک کشور آمریکای لاتین مالاریا بی داد می کند و دولت مدام برای آن در زمینه اقدامات درمانی و... هزینه می کند. این دو می گویند کافی بین مردم پشه بند توزیع کنید و یه بخشی هم از پول آن را هم از آنها بگیرید؛به جای اینکه میلیون ها دلار هزینه های آنچنانی کنید. لذا به قول این دو نویسنده گاهی برای رفع فقر کافی است نردبان ها را جایی قرار داد که فقرا بتوانند آن را ببیند و از آن بالا بروند.