به گزارش می متالز به نقل از مس پرس، حدود دو سال است که اقتصاد جهانی تقریباً از وضعیت غیرمعمول عبور کرده است و در این میان فلزات اساسی بهویژه مس که پویایی و رشد قیمتی آنها به تکاپوی اقتصاد جهانی وابسته است شاهد صعود قیمت شدهاند. در این میان، بازدهی 120 درصدی فملی در مقایسه با شاخص کل، دستیابی به بالاترین رکورد تاریخی ارزش بازار فملی به میزان بیش از 20 هزار میلیارد تومان؛ کسب بهترین رتبه تاریخی 4 در بین 50 شرکت برتر و فعال بورس؛ دستیابی به رتبه سوم بالاترین ارزش بازار در بین بیش از 580 شرکت مختلف در بازارهای مختلف بورس و فرابورس ازجمله دستاوردهای کلیدی شرکت مس در بهار سال 1397 بوده است که توانسته است بهاری رؤیایی، پربار و بازدهی کمنظیر حدود 30 درصدی را تنها طی 3 ماه برای سهامدارانش رقم بزند. در ادامه، گفتوگو با مهندس «بهروز رحمتی» مشاور مدیرعامل و مدیر امور سهام و سرمایهگذاری و مجامع شرکت مس را با محوریت دستاوردهای بورسی و همچنین رویکرد توسعه پایدار و متوازن به عنوان یکی از مهمترین عومل حفظ اعتماد سهامداران به یک شرکت بورسی را بخوانید.
بدون شک یکی از مهمترین فاکتورهای تأثیرگذار بر روی قیمت سهام شرکت ملی صنایع مس ایران در بورس اوراق بهادار تهران، قیمت جهانی مس است؛ چراکه عموماً فرمول پایه قیمت فروش داخلی و فروش صادراتی شرکت بر اساس قیمتهای جهانی مس محاسبه و تعیین میشود. در این راستا با افزایش میانگین حدود 35 درصدی قیمت جهانی مس طی دو سال مالی اخیر، بازدهی قابلتوجهی بیش از 102 درصدی نصیب سهامداران محترم شرکت ملی صنایع مس ایران شده است که در مقایسه با بازدهی شاخص کل بورس اوراق بهادار نشان میدهد که طی دو سال گذشته مجموع بازدهی شاخص کل بورس در حدود 20 درصد برای سهامداران بوده است از برتری حدود 400 درصدی بازدهی سهام شرکت در مقایسه با شاخص کل بازار بورس در مدت مشابه خبر میدهد. همچنین مقایسه بازدهی سهام شرکت ملی صنایع مس ایران در مقایسه با سایر بازارهای مهم مانند طلا، سکه، ارز و سود بانکی نیز نشان از برتری قابلتوجه بازدهی سهام شرکت در مقایسه با بازدهی این بازارها دارد.
سهام فملی در پایان بهار 97 بازدهی کمنظیر حدود مثبت 30 درصدی را برای سهامداران شرکت ایجاد کرده است. این مهم در حالی رخ داد که باوجود بازدهی 13 درصدی شاخص کل بورس اوراق بهادار در سهماهه اول 1397، سهام شرکت مس در همین مدت بازدهی بیش از دو برابری (معادل بیش از 120 درصد) در مقایسه با شاخص کل بورس را داشته است. علاوه بر این در پایان خردادماه 1397 ارزش بازار سهام شرکت به رقم قابلتوجه 205.8 هزار میلیارد ریال رسید که بالاترین رقم تاریخی ارزش بازار شرکت بوده است. همچنین آمار و ارقام منتشرشده از سازمان بورس نشان میدهد که رتبه شرکت مس در پایان 1396در بین 50 شرکت فعالتر بورس با جهش خیرهکنندهای از 30 به 4 ارتقاء یافته است و در پایان خردادماه سال جاری با ارتقاء یک رتبهای نسبت به سهماهه چهارم سال قبل به رتبه سوم ازلحاظ ارزش بازار ارتقا یافته است که این رتبه نیز بالاترین رتبه تاریخی شرکت از بدو پذیرش سهام شرکت بهعنوان اولین شرکت واگذارشده توسط دولت به بخش خصوصی در راستای سیاستهای ابلاغی نظام و مقام معظم رهبری تحت عنوان شرکتهای صدر اصل 44 بوده است. همچنین این شرکت ازلحاظ ارزش اسمی سهام (مبلغ سرمایه ثبتشده) دارای رتبه چهارم بورس است که بالاترین رتبه تاریخی این شرکت از بدو پذیرش سهام شرکت در بورس اوراق بهادار از بهمن 1385 به بعد بوده است.
برای سال مالی گذشته سود خالص حدود 29 هزار میلیارد ریالی را محقق کردیم که بالاترین رکورد تاریخی سود سهام شرکت بوده است، علاوه بر آن، حدود 5 هزار میلیارد ریال سود انباشته از سالهای قبل داشتیم که درمجموع برای پایان سال مالی اخیر حدود 34 هزار میلیارد ریال معادل 565 ریال سود قابلتقسیم به ازای هر سهم خواهیم داشت که دستاورد بسیار چشمگیریبرای سهامداران شرکت بوده است.
در این زمینه و بر پایه تجربیات چهار دوره گذشته مجمع شرکت مس قاعدتاً بحث افزایش سرمایه به یک بحث کلیدی در استراتژی شرکت مس بهویژه با عنایت به لزوم پیشبرد طرحهای توسعه و تأمین مالی این طرحها تبدیل شده است. بدون تردید، در شرایطی که کشور از منظر دسترسی به بازارهای مالی جهانی و استفاده از انواع فاینانسهای مختلف دچار محدودیتهایی است، رویکرد افزایش سرمایه فملی میتواند یک استراتژی بسیار خوب و البته سهلالوصول و در راستای حفظ، صیانت و افزایش ثروت سهامداران شرکت بهمنظور پیشبرد طرحهای توسعهای باشد. البته رویکرد تقسیم سود باید به شکلی باشد که سهامداران انگیزه و امید برای ماندن در فملی را داشته باشند و بتوانند بر اساس سرمایهگذاری که کردهاند هزینههای جاری خود را در طول سال پوشش دهند. با توجه به اینکه در شرایط کنونی کشور راههای تأمین مالی از کشورهای خارجی سختتر خواهد شد، باید افزایش سرمایه قابلتوجه در دستور کار اساسی شرکت مس قرار بگیرد تا با انجام طرحهای توسعه با هدف افزایش ظرفیت تولید پایدار از یکسو اعتبار بینالمللی بنگاه اقتصادی مس حفظ شود و همزمان از سوی دیگر باعث اعتماد فعالان بازار سرمایه و سهامداران به فملی شویم.
گزارش توجیهی افزایش سرمایه تهیهشده است تا انشاالله بتوانیم پس از اخذ تأییدیه حسابرس مستقل و بازرسی قانونی شرکت، مجوز افزایش سرمایه را از سازمان بورس و اوراق بهادار با نظر مساعد سهامداران محترم و مجمع را بگیریم. با عنایت به اهمیت لزوم انجام طرحهای بازسازی و نوسازی فرایندهای موجود تولیدی در مجتمعهای مختلف و همچنین احیای شایسته پروژههای مختلف توسعهای شرکت در راستای تولید و توسعه پایدار شرکت، پیشنهاد ما افزایش سرمایه 40 تا 50 درصدی شرکت مس است؛ یعنی حداقل 2 هزار و 400 میلیارد تومان از این سود را در حوزه توسعه هزینه کنیم و بخشی از این سود را هم به سهامداران محترم پرداخت کنیم که بتوانند هزینههای جاری خود را پوشش دهند. بنابراین درصورتیکه مجوز افزایش سرمایه از سازمان بورس گرفته شود شرکت مس میتواند این سرمایه را در جهت توسعه پایدار به کار گیرد نه اینکه صرف هزینههای مالی جاری شود.
موافقت سهامداران شرکت مس بهویژه سهامداران خرد به اعتماد آنها به شرکت بستگی دارد که البته بررسی ترکیب سهامداران طی بیش از یک دهه اخیر بهوضوح نشان میدهد که سهامداران فملی به دلیل اعتمادی که به این سهم دارند ازجمله وفادارترین سهامداران شرکتها محسوب میشوند. بهبیاندیگر، اگر سهامداران مطمئن به انجام طرحهای توسعهای و بازگشت سرمایهشان باشند حتماً موافقت خواهند کرد.
در این زمینه باید بر اساس آمار ارائهشده از سوی بورس صحبت کنیم. بر اساس این آمار طی 12 سال گذشته یعنی از سال 1385 که شرکت مس بورسی شد سهام شرکت مس بازدهی مثبت 1130 درصدی را داشته است و میانگین سالیانه بازدهی سهامدارانی که از بدو پذیرش سهام شرکت در بورس، سهامدار شرکت بودهاند، در حدود 94درصد در سال بوده است که عدد قابلتأملی است. توجه به این ارقام، خود دلیل گویایی است بر اینکه سهام شرکت مس همواره جزو سهامهای پویا و قدرتمند بورس بوده است و طی این مدت همواره بهطور میانگین بازدهی مثبت چشمگیری را برای سهامداران به ارمغان آورده است.
موضوع توسعه در شرکتهای معدنی ایران یک امر بلندمدت نیست و با تغییر دولتها و مدیران عامل شرکتهای بزرگ تغییر میکند. برای حل این موضوع باید یک نگاه اساسی و بلندمدت به توسعه مس وجود داشته باشد. عموماً شرکتهای معدنی بزرگ یک استراتژی منسجم و البته منعطف برای توسعه صنعت مس دارند و آن این است که صنعت مس باید در زمان افزایش قیمت مس طرحهای توسعهای را با سرعت بیشتر انجام دهند و در زمان کاهش قیمتها با سرعت مطمئنتری طرحهای توسعهای را به پیش ببرند و در کنار آن با انجام طرحهای اکتشافی به ذخایر معدنی خود بیفزایند. نگاهی به عملکرد برنامههای توسعهای شرکت مس نیز نشان میدهد که فارغ از بحث قیمتهای جهانی، اختلاف اساسی در طرحهای توسعه شرکت مس بر سر افزایش تولید کنسانتره شرکت مس یا کاتد است. بر این اساس در یک دهه اخیر سند چشمانداز در حوزه مس براى ظرفیتی که قرار بود ایجاد شود، چندین بار دچار تغییر و تحول شد. در این برنامهریزیها ظرفیت اولیهای که در اواسط دهه 80 مدنظر قرار داشت، افزایش ظرفیت تولید از 200 هزار تن به حدود 400 هزار تن مس کاتدی بود. سپس در اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 این برنامه تغییر کرد و ارتقا سطح تولید به ظرفیت تولید 700 هزار تن مس کاتدی بهدرستی هدفگذاری شد. مجدداً در سالهای 92 و 93، به دلیل کاهش قیمتهای جهانی مس طرحهای توسعه شرکت مورد بازنگری اساسی قرارگرفته و ظرفیت 700 هزار تن تولید مس کاتدی قبلی مجدداً به 400 هزار تن تغییر پیدا کرد. یکی از دلایل این تغییرات در حوزه توسعه صنعت مس این است که بعضاً دیدگاههای مختلفی در کشور حاکم است که برخی بر این اعتقاد هستند فقط تا مرحله تولید کنسانتره پیش برویم و برخی اعتقاد دارند تا پایان زنجیره تولید (کاتد) و حتی صنایع پاییندستی پیش برویم.
در اوایل دهه 90 با عنایت به افزایش قیمتهای جهانی مس به حداکثر تاریخی خود، بهدرستی برنامه افزایش ظرفیت تولید شرکت مس به 700 هزار تن مس کاتدی در استراتژی کلان شرکت مس قرار گرفت و با توجه به اینکه در همان زمان قیمت جهانی مس رشد چشمگیری داشت با تعریف 32 طرح توسعهای برنامه رسیدن به 700 هزار تن مس کاتد در دستور کار شرکت مس قرار گرفت؛ چراکه میانگین تولید مس کاتدی در برنامه چهارم توسعه (1383-1379) در حدود 150 هزار تن بود که این عدد در پایان برنامه پنجم توسعه (1388-1384) بهرغم بهرهبرداری از چهار طرح عظیم توسعه تنها به حدود 200 هزار تن رسید که عدد نسبتاً پایینی برای جایگاه تولید شرکت معظمی مانند شرکت مس است. بنابراین شرکت در آن سالها مصمم شد تا برای همیشه طرح تولید 700 هزار تن کاتد را اجرایی کند.
دقیقاً همینطور است. وقتی سهامدار عمده و بهویژه سهامدار خرد شرکت مس میبینید که یک پروژه توسعهای شرکت مس مثل طرح احداث کارخانه ذوب سونگون که اولین قرارداد مدیریت طرح آن در سال 1385 به امضا رسیده و در سال 1388 انجام آن در بالاترین سطح کشور و طی سفرهای استانی هیأت دولت مصوب میشود ولی در حدود یک دهه این طرح به دلایل مختلف عقب میافتد قاعدتاً اعتماد سهامدار به شرکت مس تحتتأثیر قرار خواهد گرفت. ما باید بپذیریم که یک شرکت بورسی هستیم و ریال ریال پولی که هزینه میکنیم سهامدار باید در جریان آن باشد. سهامدار باید شفاف و بهطور مستند بداند که چرا یک طرح توسعهای متوقف میشود یا شروع میشود. علاوه بر این، شرکت مس در آستانه 45 سالگی است حتی اگر یک شرکت بورسی و سهامی هم نبود باید برای بقای خودش یک جهش تولیدی داشته باشد و میزان تولیدش را افزایش دهد.
بله هماکنون با تغییراتی که در حوزه مدیریتی شرکت مس رخ داده است، با توجه به افزایش قیمتهای جهانی مس به حدود 7000 دلار بر تن که طی 8 ماهه گذشته در محدوده رنج قیمتی 6900 دلار با تلرانس حدود 400 دلار در نوسان بوده است، باز هم بهدرستی بازنگری اساسی در اجرای طرحهای توسعه شرکت با هدف ارتقا ظرفیت تولید و فعال کردن تعدادی از پروژههایی که به دلایل مختلف ازجمله کاهش قیمتهای جهانی مس طی چند سال گذشته متوقفشده بودند، مجدداً احیا و توسعه بلندمدت و پایدار شرکت مس در دستور کار قرار گرفته است و در این راستا چنانچه بخواهیم سال 1397 را در شرکت مس نامگذاری کنیم، شاید «سال توسعه پایدار و متوازن»، شایستهترین عنوانی باشد که بتوان بر این سال گذاشت.
در حوزه سونگون بهطور خاص و با توجه به اینکه تجربیات و تخصص اصلی من عمدتاً در حوزه فرایند ذوب در شاخه متالورژی استخراجی است نکتهای به ذهنم میرسد که شاید به شفاف شدن دیدگاههای مختلف در این حوزه کمک کند. در حوزه توسعه صنعت مس اولویت اول شرکت برای توسعه و راهاندازی پروژهها، حوزه معدن و فرآوری تا تولید کنسانتره مس خواهد بود که دارای حاشیه سود حدود 80 درصدی از کل سود قابلدسترسی در زنجیره کامل تولید از معدن تا پالایش است. در مرحله بعدی توسعه ذوب و پالایشگاه است که البته نسبت به مرحله معدن و فرآوری و تولید کنسانتره حاشیه سود کمتری در شرایط طبیعی دارد (حدود 20درصد) و این به معنای ضرر ده بودن یا کاهش سودآوری نیست و قطعاً این حوزه نیز سودآور بوده و باعث ایجاد برکت کامل 100 درصدی برای صنعت مس کشور خواهد شد که این نوع طرحها نیز با عنایت به لزوم توسعه پایدار و متوازن زنجیره کامل تولید، در اولویت بعدی توسعه قرار خواهند گرفت. همچنین یکی از دلایلی که بعضاً عزیزانی که مخالف احداث واحدهای ذوب هستند مطرح میکنند این است که به کسر هزینه ذوب و تصفیه (TC/RC) از قیمت فروش کنسانتره مس تاکید میکنند که عدد قابلتوجهی نیست و این عدد که در سالیان اخیر عمدتاً کمتر از 200 دلار بر تن بوده است، ارزش اقتصادی ندارد که کنسانتره مس به کاتد تبدیل شود و بهتر است که کنسانتره به همین شکل روانه بازارها شود. از طرف دیگر اینجانب اعتقاد دارم که منتقدان احداث واحدهای ذوب، نباید تنها به عدد حدود 200 دلاری مذکور توجه کنند و آیتمهای متعدد دیگری وجود دارند که بعضاً میتواند عدد حدود 200 دلار مذکور را حتی به بیش از حدود 1000 دلار افزایش دهند که در این صورت برتری قابلتوجهی میتوان برای فروش کاتد متصور شد. در این راستا میتوان به ذکر نکات ذیل در ارتباط با مزایای تبدیل کنسانتره مس به کاتد و فروش کاتد در مقایسه با فروش کنسانتره اشاره کرد:
1. امکان فروش کاتد با پرمیومهای قابلتوجه در بازارهای جهانی وجود دارد و این در حالی است که چنین امکانی برای فروش کنسانتره متصور نیست. بهعنوانمثال، در حدود یک دهه اخیر سالهایی وجود داشته است که میانگین پرمیوم صادراتی شرکت در حدود 200 تا 300 دلار بیش از قیمتهای نرمال بازار بوده است که در صورت استفاده از یک تیم دانشمحور که از قابلیتهای کاملاً معمول و رایج در بازارهای جهانی استفاده کند، امکان استفاده از این موهبت وجود دارد.
2. احتمال وضع تعرفه بر صادرات کنسانتره که در اکثر کشورهای مشابه نیز اعمال شده است و دولتهای محترم مختلف نیز در سنوات گذشته و اخیراً از سال 1395 بهشدت بهدنبال اعمال تعرفه پلکانی حداقل 5 تا 15 درصد بر روی صادرات کنسانتره تحت عنوان عبارت موهوم جلوگیری از خام فروشی بوده که این مهم نیز یکی دیگر از مزایای تبدیل کنسانتره به کاتد و برتری صادرات مس کاتدی است. همین آیتم میتواند تا حدود 200 دلار به نفع شرکت سود بیشتر ایجاد کند.
3. انجام فرآیند Hedging و Risk Management برای کاتد در مقایسه با کنسانتره بسیار راحتتر است و با عنایت به صادرات محور بودن شرکت مس، هزینه حمل داخلی و بینالمللی کاتد کمتر از یکچهارم کنسانتره است. این آیتم نیز میتواند چند صد دلار به ازای هر تن مزیت فروش کاتد در مقایسه با کنسانتره مس ایجاد کند که قابلچشمپوشی نیست.
4. در فرآیند فروش با عنایت به ثابت بودن عیار کاتد (99.99%) در مقایسه با عیار کنسانتره که بسیار متغیر است (عموماً در رنج 20 تا 30 درصد)، احتمال دستکاری در عیار و وارد شدن زیان به شرکت که عمدتاً در اکثر نقاط دنیا نیز مرسوم است، بهشدت کاهش مییابد.
5. سود ناشی از عدم دریافت بخشی از ارزش طلا و نقره محتوی کنسانتره، دیگر مزیت تبدیل کنسانتره به کاتد است و همچنین عدم امکان فروش محصولات جانبی مانند اسیدسولفوریک و سایر عناصر گرانبهای موجود در کنسانتره که از طریق لجن آندی قابل استحصال میباشند نیز حائز اهمیت است.
6. کاهش شدید مغایرتها و اختلافات احتمالی بین خریدار، فروشنده و بازرس بینالمللی در تعیین پارامترهای مهم بهویژه در فرآیند صادرات (مانند اختلاف در تعیین وزن کالا (Draft کشتی و یا Weigh bridge)، تعیین میزان رطوبت کنسانتره و ...) از دیگر مزایای برتری فروش کاتد نسبت به کنسانتره است.
خیر، چرا که ممکن است محدودیتهایی نیز وجود داشته باشد و درصورتیکه هر طرح و پروژه یا واحد تولیدی بر اساس مطالعات جامع فنی و اقتصادی (Standard Feasibility Study) انجامشده باشد و تولید و توسعه پایدار مدنظر قرار گرفته باشد میتواند سودآور باشد و اگر این موارد در نظر گرفته نشده باشد جای نگرانی دارد. ولی مطابق عرف معمول، هر پروژهای حتماً باید بر اساس توجه به مفاهیم اولیه اقتصادی بنیان گذاشتهشده باشند که عموماً نیز همینگونه است. البته در این راستا ذکر این نکته هم ضروری است که باید تواماً چند آیتم مهم در پروژهها موردعنایت شایسته قرار گیرند که حداقل ظرفیت اقتصادی، توجه جامع به ارزیابیهای زیستمحیطی، توجه به تمام بخشهای اصلی و فرعی فرایند کامل زنجیره تولید مواد اصلی، محصولات فرعی و جانبی و تصفیه همه ضایعات و پسابهای احتمالی در همه اشکال جامد، مایع و گاز و ... با «نگرش توسعه پایدار» بسیار کلیدی است. بهعنوانمثال خیلی از کارشناسان اعتقاد دارند که ظرفیت تولید یک واحد ذوب با تکنولوژی ذوب و تبدیل تشعشعی با ظرفیت زیر 300 هزار تن برای احداث یک کارخانه ذوب مس جدید توصیه نمیشود و به دلیل اینکه هزینه سرمایهگذاری اولیه برای احداث یک واحد ذوب با تکنولوژی ذوب و تبدیل تشعشعی ظرفیت تولید حدود 200 هزار تن در مقایسه با ظرفیت 400 هزار تن تنها در حدود کمتر از 20 درصد در مقابل افزایش ظرفیت 100 درصدی، افزایش خواهد یافت، بهتر است احداث یک واحد ذوب و تبدیل 400 هزار تنی در دستور کار قرار گیرد که میتواند برای یک مجتمع عظیمی مانند مجتمع مس سرچشمه گزینه مناسب باشد؛ و یا با توجه به اینکه اخیراً چند تکنولوژی بسیار خوب ذوب چینی (SKS, DSB, …) طی یک دهه اخیر توسعه یافتهاند که برای ظرفیتهای پایین بهعنوان مثال ظرفیت تولیدهای حدود 100 تا 200 هزار تن عموماً مناسب و اقتصادی میباشند و هم هزینه سرمایهگذاری (CAPEX) و هم هزینه عملیاتی (OPEX) بسیار کمتری در مقایسه با تکنولوژی ذوب تشعشعی دارند و هم از شرایط تکنیکی و زیستمحیطی بهتری نیز برخوردارند، بهتر است از همین الان با توجه به پتانسیلهای بسیار غنی معدنی منطقه، به مقوله حداقل ظرفیت اقتصادی واحد ذوب توجه شایستهتری کرد تا توسعه در دست اقدام از نوع توسعه پایدار باشد و در فضای رقابت شدید بینالمللی آینده بتواند با حداقل قیمت تمامشده، محصول تولیدی را در شرایط رقابتی روانه بازارهای جهانی کند. از سوی دیگر، اگر به یاد داشته باشید در سال 2014 و در ادامه تبعات وقوع بحران اقتصاد جهانی 2008 دولت چین با حسن تدبیر کامل بهمنظور کاهش هزینههای تولید بهعنوان اولین راهکار در حمایت از صنایع فلزات غیر آهنی تصمیم گرفت از صدور مجوز برای احداث واحدهای ذوب جدید با ظرفیت کمتر از 150هزار تن در سال جلوگیری به عمل آورد و همچنین تسهیلاتی را در اختیار شرکتهای بزرگ معدنی با هدف خرید واحدهای کوچکتر و افزایش ظرفیت این واحدها تا حدی که تولید این کارخانهها نیز اقتصادی شود، قرار داد. خوب با این اوصاف حتی با فرض اینکه ذخیره معدنی برای معدن عظیم سونگون هم وجود نداشته باشد که قطعاً احتمال افزایش چند برابری ذخیره معدن مذکور و معادن همجوار در استان وجود دارد، بهتر است از ظرفیت حداکثری در احداث کارخانه ذوب استفاده کنیم و بهعنوانمثال میتوان درصورتیکه هدف استفاده از تکنولوژی مدرن برای ظرفیتهای متوسط است، طراحی اولیه بر اساس ظرفیت حدود 200 هزار تن صورت پذیرفته و کلیه طراحیهای مهم بر اساس این ظرفیت انجام شود و در چند سال اول تولید حدود 100 هزار تنی در دستور کار قرار گیرد. این الگو در کارخانههای مختلف دنیا بهعنوان مثال کارخانه ذوب و پالایش Yanggu Xiangguang نیز بهصورت موفقیتآمیزی انجام شده است. به این مفهوم که طراحی اولیه کارخانه ذوب بر اساس ظرفیت تولید 400 هزار تن در سال 2005 صورت پذیرفت و فاز اول آن تنها طی مدت کمنظیر 25 ماه با ظرفیت 200 هزار تن در سال 2007 به بهرهبرداری رسیده و چند سال بعد فاز دوم با ظرفیت 400 هزار تن به بهرهبرداری کامل رسیده است. این الگو میتواند تفاوت مفهوم توسعه عادی و توسعه پایدار را به نحو مطلوبی روشن کند.
همانگونه که بارها در برتری تقریباً مطلق صنعت مس در مقایسه با سایر صنایع فلزات پایه در زمینه میزان بازدهی این صنعت و پایداری این بازدهی در سالهای آینده صحبت کردم، در حوزه پیشبینی قیمت جهانی مس نیز به دلایلی که بارها جزئیات آن را در مصاحبههای مختلف عنوان کردم، روند آتی قیمت جهانی مس مثبت ارزیابی میشود. در مصاحبهای که اوایل سال گذشته و در زمانی که قیمتهای جهانی مس در کانال 5000 دلاری بود، پیشبینی شد که به لحاظ تکنیکال دو هدف قیمتی 7300 دلار و 8600 دلار، اهداف آتی قیمتهای جهانی مس خواهند بود که الحمدالله هدف قیمتی 7300 دلار محقق شد و قیمت جهانی مس طی 8 ماهه گذشته در کانال قیمتی 6900 دلار و با تلرانس حدود 400 دلاری در نوسان بوده است که به نظر اینجانب با توجه به جمیع شرایط سیاسی و اقتصادی حاکم بر دنیا محدوده قیمتی مناسبی است. همچنین با توجه به پررنگ شدن اختلاف رئیس جمهور امریکا با سایر کشورها در حوزه وضع تعرفههای متقابل بر واردات محصولات مختلف کشورها احتمال ورود قیمت به فاز اصلاحی و حتی شکستن خط حمایت 6500 دلاری که برای هشت ماه بسیار مقاومت میکرد در کوتاه مدت بسیار محتمل است. در مجموع روند بلندمدت قیمت جهانی مس کماکان مثبت ارزیابی میشود و امکان دستیابی به هدف قیمتی دوم تا پایان سال جاری دور از دسترس نخواهد بود. در پایان باید بر این نکته تاکید کنم که در شرایط کنونی تهدیدی که دولت امریکا هرازگاهی برای اقتصاد دنیا ایجاد کرده است مهمترین دلیل توقف قیمت جهانی مس در رنج قیمتی حدود 7000 دلاری است. بنابراین امید میرود با اصلاح مناسبات بینالمللی و مقاومت سایر قدرتهای اقتصادی جهان درنهایت تعادل مناسبی در فضای اقتصاد بینالملل به وجود بیاید و در نتیجه شاهد تداوم رشد اقتصادی دنیا که منجر به مصرف بیشتر مس و افزایش قیمتهای جهانی مس خواهد شد باشیم و با اوج گیری بیشتر قیمتها موجبات افزایش سودآوری شرکت مس و مسرت سهامداران محترم شرکت را فراهم کنیم.