به گزارش می متالز، موقعیت جغرافیایی ایران به گونهای است که نیمی از مساحت کشور، بیابان است و به طور جامعتر، دوسوم از مساحت کشور در شمار مناطق خشک و نیمهخشک قرار میگیرد. در نتیجه، بخشهای وسیعی از ایران از موهبت بارش، نصیب کمتری بردهاند. از این رو، با توجه به تحقیقات سازمان فضایی ناسا مبنی بر تغییر نظام بارش طی دهههای آتی، خشکسالی برای کشورهایی نظیر ایران که در مناطق خشک و نیمهخشک زمین واقع شدهاند، خطری جدی محسوب میشود. طبق مطالعات وزارت نیرو، حدود 92 درصد از منابع آب کشور در بخش کشاورزی و مابقی در بخش صنعت و شرب به مصرف میرسد.
سهم صنعت از حجم مصرف آب در ایران، حدود 2 درصد است که صنایعی نظیر پتروشیمی و تولید فلزات اساسی در زمره صنایع آببر دستهبندی میشوند. با توجه به آببر بودن کشاورزی و صنایع، نگرانیهای دولت از خشکسالی و کمبود آب، سیاستهایی اتخاذ میشود تا مصرف در کلیه بخشها با نظارت و کنترل بیشتری مدیریت شود. بهعنوان مثال در مناطق مرکزی کشور نظیر اصفهان که با احتمال وقوع خشکسالی شدید مواجه است، بخشنامهای از سوی اداره آب استان اصفهان صادر شد تا از هر گونه برداشت آب از زایندهرود برای مصارف غیر شرب، جلوگیری شود. از دیگر نمونه چنین سیاستهای دولتی در استان اصفهان، میتوان به افزایش تعرفه هر متر مکعب آب مصرفی فولادسازان این استان اشاره کرد که طی سال جاری از 7،500 ریال به 120،000 ریال افزایش یافته است.
در صورت، تشدید بحران کمآبی، اتخاذ چنین سیاستهایی در سایر استانها و مناطق کشور نیز، دور از ذهن نخواهد بود. با توجه به این شرایط، صنایع کشور، لزوم مدیریت مصرف آب و ارتقای استانداردهای مصرف را بیش از پیش لمس میکنند تا با مشکلات مالی و اقتصادی مواجه نشوند. افزایش تعرفه آب مصرفی صنایع، با توجه به شرایط اقتصادی کشور نظیر نرخ تورم که سبب افزایش هزینههای مالی و اداری واحدهای تولیدی میشود، عملا به افزایش بهای تمام شده تولید و کاهش حاشیه سود خواهد انجامید. در نتیجه، صنایعی که وابسته به مصرف حجم بالایی از آب هستند، در تلاشند تا هزینههای خود را با مدیریت مصرف آب، کاهش دهند. با این وجود که نقش صنایع در مقابل کشاورزی اندک است، مسئله حیات و بقای جوامع، آنقدر حساس جلوه میکند که کلیه بخشهای کشور را برای مقابله با بحران کمآبی بسیج کرده است.
دسترسی به منابع آب پایدار و مطمئن برای تمامی صنایع معدنی، حساس و ضروری است. آب در تمامی مراحل معدنکاری مورد استفاده قرار میگیرد. به طور کلی، مراحل جداسازی مواد معدنی از سنگ، خنکسازی دستگاههای حفاری و فرونشانی گرد و غبار، از جمله فعالیتهای معدنی با بیشترین وابستگی به مصرف آب محسوب میشوند. با این وجود، میزان آب مصرفی در هر واحد معدنی متفاوت است و بسته به عوامل گوناگونی نظیر آب و هوا، شیمی آب، ساختار زمین، کانهآرایی کانسنگ، مدیریت و نوع فعالیتهای معدن و نهایتا محصول مورد فرآوری تغییر میکند.
عموما، هر چه عیار عنصر مورد نظر در کانسنگ کمتر باشد، آب بیشتری برای استخراج و معدنکاری سنگ مورد نظر به مصرف میرسد. به بیان دیگر، به منظور تولید حجم مشخصی از محصول خالص نهایی، بهرهبرداری از معادن با عیار کمتر در مقایسه با معادن پرعیار، به معنی استخراج و فرآوری کانسنگ بیشتر است. در نتیجه برداشت بیشتر خاک و فرآوری تناژ بیشتری از کانسنگ مورد نظر، میزان مصرف آب نیز افزایش مییابد. بر اساس مطالعات صورت گرفته بر میزان مصرف آب در صنایع معدنی، مس و طلا، بیشترین وابستگی به مصرف آب را به خود اختصاص میدهند. جدول 1، میزان حساسیت و وابستگی صنایع معدنی مختلف به مصرف آب را به تصویر میکشد.
همانطور که در جدول 1 مشاهده میشود آن دسته از عناصری که عیار محتوی کانسنگ کمتری دارند، حساسیت بیشتری به مصرف آب برای تولید دارند. از این رو مس و طلا، بیشترین حساسیت به مصرف آب را نشان میدهند؛ در حالی که الماس و پلاتین، از حساسیت کمتری نسبت به مصرف آب برخوردارند. نکته مهم دیگر در خصوص صنایع معدنی که سبب افزایش اهمیت مصرف آب و ضرورت مدیریت آن میشود، رشد صنایع معدنی در آن دسته از کشورهایی است که با ریسک متوسط تا بالای کمآبی و خشکسالی مواجه هستند. بررسی زمینشناسی نشان میدهد که ذخایر مس نیز عمدتا در بخشهایی خشک و نیمهخشک زمین شکل گرفتهاند. مناطق جنوبی و غربی آمریکای لاتین به عنوان میزبان حجم قابل توجهی از ذخایر مس، با ریسک کمآبی همراه هستند.